یکدوره فقه کامل فارسی صفحه 62

صفحه 62

و بابطال اعتکاف همچنین سه کفارت و بابطال روزه زن همچنین شش کفارت و اگر اطاعت نماید بر هر یکی شش کفارت باشد و کفارت ان عتق بنده است یا دو ماه روزه پیاپی یا شصت مسکین را طعام دادن و زنیرا که طلاق رجعی داده شده یا مرده شوهر او بیرون رود بمنزل خود از برای عده و بعد از ان قضا کند اگر واجب باشد و همچنین است حایض و نفسا و مریضی که در مسجد نتواند بود و محرم بحج گاهی که از فوت عرفه و مشعر ترسد و کسیکه ترسد بر نفس یا مال خود بسبب بودن در مسجد بیرون روند و قضا کنند بعد از ان و جائز نیست بر بام مسجد رفتن مگر از برای ضرورتی فصل اعتکاف سنّت است خصوصا در دهه اخر رمضان روایت است از رسول ص که اعتکاف دهه رمضان برابر دو حج است و دو عمره و واجب نمی‌شود الّا بنذر و شبه ان و بنیابت از قبل پدر و باجاره دادن نفس خود و بگذشتن دو روز باعتکاف روز سوّم واجب میگردد و سنّت است که در نذر اعتکاف شرط کند رجوع از ان گاهی عارضه پیش اید از مرض و غیر ان و جائز است شرط رجوع هرگاه که خواهد و چون بحسب شرط بیرون رود از اعتکاف واجب معیّن یا مندوب قضا نباشد و در غیر معیّن خلاف است در قضا و واجب نیست تتابع در اعتکاف منذور الّا انکه شرط کند لفظا یا معنی پس اگر نذر کند اعتکاف شش روز جائز است که اعتکاف گیرد سه روز و ترک کند پس سه روز دیگر اعتکاف گیرد و اگر نذر اعتکاف ایّام معیّن کند همچو رمضان مثلا بیشرط رجوع و بعد از سه روز یا زیاده بیرون رود و باقی شهر را اعتکاف گیرد و قضا کند انچه گذاشته و کفارت بدهد و اگر نذر ماهی غیر معیّن کند یا تتابع و در اثنای ان بیرون رود از سر گیرد و کفارت نباشد مگر بجماع و اگر نذر دهه اخر ماه کند نه روز کافی باشد اگر ماه کم اید و اگر از ایّام اعتکاف کمتر از سه روز مانده باشد یا نذر یکروز یا دو روز کند واجب باشد سه روز تمام کردن و چون از برای ضرورتی بیرون رود واجب نباشد قضا و احتیاج بنیّتی نباشد بعد از بازگشتن و اگر نذر کند اعتکاف چهار روز و سه روز اعتکاف گیرد قضا کند روز چهارم و دو روز دیگر بان ضم کند بر سبیل وجوب و اگر نذر کند اعتکاف یکروز باطل باشد و اگر بمیرد بعد از تحقق قضا واجب باشد بر ولی که قضا کند

کتاب الحج‌

باب اوّل در شرایط حج‌

عبارتست از قصد مکه از برای اداء عبادت مخصوص و وجوب ان یا باصل شرع است و ان در عمری یکبار است و انرا حجّة الاسلام خوانند یا بنذر و عهد و یمین یا باجاره از قبل کسی یا بافساد حج و اگر چه سنّت باشد و واجب نمیشود و حجة الاسلام الّا بهشت شرط شرط اوّل بلوغ پس واجب نیست بر صبی و صحیح نیست ازو مگر انکه ممیّز باشد باذن ولی پس اگر بالغ گردد پیش از مشعر تجدید نیّت وجوب کند و صحیح باشد حج او و محسوب و اگر بعد از وقوف بالغ گردد و وقت باقی باشد تجدید نیّت کرده وقوف از سر گیرد و محسوب باشد و مراد بولی پدر است و جد و وصی و وکیل یکی از ایشان و مادر و نفقه زیادتی سفر از برای صبی بر ولی لازم باشد و همچنین کفارتیکه بفعل عمد و سهو واجب میگردد همچو صید و امّا انکفارتی که بفعل عمدا لازم میشود نه سهو همچو جماع واجب نباشد و هدی نیز بر ولی باشد دوّم عقل پس واجب نیتس بر مجنون و صحیح نیست ازو و جائز است ولی را که احرام گیرد به او و امر کند او را بتلبیه و بپوشاند او را جامهای احرام و از هر چه حرام است او را نگاه دارد و چون طواف باو کند باید که طهارتش بفرماید پس اگر پیش از وقوف بمشعر بهوش اید و عاقل گردد نیّت وجوب کرده صحیح باشد و محسوب سوّم حریّت پس واجب نیست بر بنده و صحیح است از او باذن خواجه و اگر اذن دهد جائز است که رجوع کند پیش از شروع نه بعد از

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه