یکدوره فقه کامل فارسی صفحه 68

صفحه 68

بعرفات نیّت و بودن انجا تا بغروب پس اگر عمدا پیش از غروب برود و بر شتری باشد و اگر عاجز اید هجده روز روزه بدارد و اگر نداند یا سهوا برود برو چیزی نباشد و اگر نتواند روز انجا بودن شب بباشد و اگر اصلا بعرفات نباشد بجهة انکه نداند یا فراموش کند یا مضطر بود بودن مشعر کافی باشد و سنّت است که بدست چپ کوه عرفه فرود اید در همواری و خیمه خود در نمره زند و جمع کند بار و پرتال خود را در خلال و فرجه که در میان مردم باشد و بخود و پرتال انرا پر کند و ببندد و دعا کند ایستاده از برای خود و پدر و مادر و مؤمنین و دعا بسیار خواندن چنانکه منقول است و مکروه است خواندن دعا سواره و نشسته و در بالای کوه و بودن در نمره و عرنه و ثویّه و ذی المجاز و تحت اراک محسوب نیست زیرا که اینمواضع نه از عرفه‌اند بلکه حدود انجااند پس چون افتاب روز عرفه غروب کند برود بمشعر و سنّت است که هموار رود و دعا بخواند چون بکشیب احمر رسد و نماز شام و خفتن را موقوف نماید تا بمشعر و اگر چه دانگی و نیم از شب برود و بجهة هر دو نماز یک اذان و دو اقامت بگوید و نافله مغرب را بعد از عشا بگذارد و اگر مانعی پیش اید نماز در راه بگذارد و واجب است در وقوف بمشعر نیّت و بودن انجا تا بطلوع افتاب پس اگر برود از انجا پیش از فجر عمدا بعد از انکه شب بوده باشد برو گوسفندی باشد و حج او باطل نشود اگر بعرفه بوده باشد و جائز است زنرا و کسی که ترسد رفتن پیش از فجر و هیچ چیز بر ایشان نباشد و همچنین کسی که فراموش کند و پیش از فجر برود و جائز است بر بالای کوه رفتن گاهی که انبوهی باشد و سنّت است که توقف کند بعد از صبح و دعا بخواند و ذکر کند بر کوه قزح؟؟؟ و اگر کسی بمشعر نباشد نه بشب و نه بعد از فجر عمدا باطلشود حج او و اگر فراموش کند صحیح باشد اگر عرفه دریافته باشد و وقت وقوف اختیاری بعرفه از زوال شمس روز عرفه است تا بغروب هر که عمدا ترک کند حج او باطل باشد و اضطراری تا بطلوع فجر است و وقت وقوف اختیاری بمشعر از طلوع فجر است تا بطلوع شمس و اضطراری تا بزوال پس هر کس یکی را باختیار دریابد حجرا دریافته است و اگر هر دو را باضطراری دریابد دو قولست و اگر یکیرا باضطراری دریابد حجرا فوت کرده است و سنّت است که روز عید بمنی رود پیش از طلوع افتاب غیر امام لیکن از وادی محسر؟؟؟ الّا بعد از طلوع شمس و امام بگذارد تا افتاب براید و در وادی محسر که میرود دعا بخواند

باب هفتم در مناسک منی‌

اشاره

و انسه است اوّل رمی یعنی انداختن سنگ واجب است در روز عید که نیّت کند و بجمره عقبه هفت سنگ اندازد بر وجهیکه انداختن گویند و بانجا برسند و هر یکیرا علیحده اندازد و سنّت است که بطهارت باشد و دعا بخواند در هر انداختن و ده گز دور باشد از جمره تا پانزده گز و سنگ را به پشت ناخن اندازد و روی بجمره کند و پشت بر قبله و در ان جمرهای دیگر روی بهر دو کند و سنگها را از مشعر برچیند و از همه حرم جائز است الّا مسجدها و واجب است که سنگها بکر باشند یعنی پیشتر نینداخته باشند و از حرم باشند و سنّت است انکه ابرش باشند یعنی برو نقطها برنگ؟؟؟ دیگر باشد و نرم و برنگ سرمه بقدر سر انگشت و برچیده دوّم ذبح است واجب است کشتن هدی یا نحر ان اگر شتر باشد بر کسیکه حج تمتع میگذارد و اگر چه یکی باشد و مخیّر است خواجه که ذبح کند از قبل بنده ماذونی خود یا امر کند او را بروزه و واجب است در ذبح که نیّت کند حاجی اگر خود ذبح نماید و اگر کسی از قبل او ذبح نماید سنّت است که دست خود بر دست او نهد و نیّت کند یا انکس از قبل حاجی نیّت کند و انرا بکشد در روز عید پیش از سر تراشیدن بی‌انکه او را شریکی باشد در هدی

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه