یکدوره فقه کامل فارسی صفحه 87

صفحه 87

اگر مبیع ممزوج شود بغیر بحیثیتی که از هم جدا نتوانکرد مخیّر باشد مشتری که شریک شود یا فسخ کند و اگر تلف شود پیش از قبض بعضی از مبیع که او را حصّه از ثمن باشد همچو یکبنده از دو بنده مخیّر است مشتری که فسخ بیع کند در ان بعض موجود یا انرا بمقابل ان از ثمن قبول کند بجهة عذری و نتواند کسیرا وکیل کردن یا انکه عالم ببیع نبوده باشد یا انکه پندارد که ثمن بسیار است یا انکه پندارد که ثمن نقد معیّن است یا جنس مغیّن شفعه باطل نشود و کسیکه محبوس است بجهة حقّی که از اداء ان عاجز است معذور است و اگر عاجز نباشد شفعه ساقط گردد و مجنون و طفل معذوراند چون ولی اهمال نماید بیمصلحتی و اگر برای مصلحتی اهمال کند شفعه ساقط شود و اگر غائب عاجز باشد از حضور و از انکه کسی را وکیل کند بعد از مدّتی مدید که حاضر شود او را رسد که شفعه ستاند و اگر چه گواه بر طلب شفعه نگرفته باشد و واجب نیست از برای شفعه بشتاب رفتن زیاده از عادت و ترک نماز کردن بعد از وقت و عادت سنّت را ترک کردن هشتم اسلام شفیع است اگر مشتری مسلمان باشد پس کافر را و اگر چه ذمی باشد شفعه نیست بر مسلمان و اعتباری نیست بایعرا و مسلمان را و کافر را شفعه هست بر ذمی‌

فصل دوّم در احکام شفعه‌

و شفیع به بیع مستحق اخذ میگردد و اگر بایعرا خیاری باشد بعد از گذشتن خیار او مستحق اخذ میگردد و باید که تمام مبیع را اخذ کند یا ترک همه کند و بتمام ثمن اخذ کند و اگر چند برابر قیمت باشد و بایع از پیشتر ان گذشته بجهة حیله تا شفعه ساقط گردد و اگر چیزیرا که در ان شفعه هست یا دیگر چیزی که در ان شفعه نیست بیک بیع بفروشد شفیع چیزیرا که در ان شفعه هست بستاند بحصّه از ثمن که در برابر انست پس اگر ثمن را مثل باشد شفیع مثل بدهد و الّا قیمت ثمن در روز عقد و اگر بیع فسخ نمایند شفعه باطل نگردد و اگر مشتری بفروشد مخیّر است شفیع که از مشتری اوّل بستاند یا دوّم و شفیع مالک شود بگفتن انکه ستادم یا مالک شدم با تسلیم ثمن اگر چه مشتری راضی نباشد یا بی تسلیم اگر مشتری راضی باشد که ثمن در ذمّت او باشد و واجب نیست بر مشتری دادن مبیع تا انکه قبض ثمن کند و اگر ثمن مؤجل باشد شفیع را رسد که فی الحال ستاند بثمن مؤجل پس اگر شفیع توانگر نباشد ضمان بدهد و اگر شفیع انتفاع از زمین بجهة زراعت نتواند گرفت او را رسد که تاخیر مطالبت کند تا بوقت درو و اگر مشتری در زمین درختی بنشاند باید که خود بکند و اگر برنکند شفیع را رسد که بکند و ارش بدهد و شفعه بمیراث میرود همچو مال و جائز است که صلح نمایند بر اسقاط شفعه بچیزی و اگر شفیع نصیب خود را فروشد شفعه او ساقط گردد و همچنین ساقط میشود اگر ترک طلب کند با وجود علم ببیع بی عذر یا از شفعه بگذرد پیش ازو بفسخ بیع و ابطال بیع شفعه باطل نمیشود و اگر مشتری و شفیع اختلاف نمایند در قدر ثمن قبول کنند و معتبر دانند قول مشتری را با سوگند و اللّه اعلم‌

کتاب الهبة و الصّدقة و الوقف‌

[باب] اوّل در هبه شرط است در همه عقد

و ان اینجاست مثل انکه بخشیدم بتو یا هبه دادم بتو یا ترا مالک گردانیدم یا دادم ترا و مانند ان و قبول انست که بگوید که مالک شدم یا قبول کردم و مانند ان و قبض باذن واهب و اگر چه در مجلس عقد نباشد پس اگر بمیرد یکی از ایشان پیش از قبض هبه باطل گردد و اگر چه بعد از اذن بدون قبض باشد و اگر بکسی چیزیرا بخشد که در دست او احتیاج باذن و قبض دیگر نباشد و قبض سابق کافی باشد و

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه