استغفار راه رهایی از تنگناها صفحه 81

صفحه 81

سؤال نمی پرسیم.

طبق قاعدۀ علما کسی که وجوهات و خمس را دریافت می کند یا باید مرجع تقلید باشد، یا از مرجع تقلید اجازه داشته باشد. این خشکه مقدس مرا وادار کرد که این مطلب را از مرحوم بافقی بپرسم. گفتم: حاج آقا، شما مجتهد که نیستی، اجازه هم که نداری. پس ما هم خمسمان را به شما نمی دهیم.

آیا خدا برای بنده اش کافی نیست؟!

ایشان این خاطره را برای ما گفتند: من در دوران جوانی در نجف درس می خواندم و در دستگاه آقا سید محمد کاظم یزدی صاحب کتاب «عروه الوثقی» بودم. اگر می خواستم، ایشان به من اجازه می داد. مقداری از دروس حوزه را که خواندم گفتم: من به ایران می روم و به آنچه یاد گرفته ام عمل می کنم. اگر کم آوردم، دوباره برمی گردم و ادامه تحصیل می دهم. لازم نیست که همه مرجع تقلید بشوند. همین مقدار بس است.

چون قصد آمدن به ایران را داشتم، به رفقا گفتم: امشب خانه ما دعوتید. من می خواهم به ایران برگردم. وقتی که موقع خداحافظی شد، دوستان هم درس من به من گفتند: شما اجازه از علما گرفته ای؟ من در این عوالم نبودم که باید اجازه بگیرم. گفتم: نه. دوستان گفتند: شما الآن که می خواهی به ایران بروی، مردم که می خواهند به شما خمس بدهند باید به شما اعتماد داشته باشند تا بتوانند به شما خمس بدهند.

من به فکر فرو رفتم که چه کنم؟ در این فکر و خیال بودم که تفأل به قرآن زدم و از خدا مشورت خواستم. قرآن را باز کردم، خط اول این آیه آمد:

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه