رساله توضیح المسائل آیت الله شیخ محمداسحاق فیاض صفحه 695

صفحه 695

غرق شدن سالم بماند امّا قرینه ای موجود باشد که صاحب کالا، کالای خود را بطور مجّانی به دریا انداخته است، در این صورت ضمانی بر دستوردهنده نیست.اگر به او دستور دهد که کالای خود را به دریا بینداز و ضمان آن بر عهده من است، در این صورت دستور دهند ضامن است، اگر انداختن کالا برای دفع خطر یا به جهت انگیزه های عقلایی باشد.امّا اگر غرض عقلایی در کار نباشد و با وجود این به او بگوید، کالای خود را به دریا بینداز و ضمان آن بر عهده من است.نظر مشهور این است که ضمان بر عهده او نیست، امّا بنابر اقرب، او ضامن است یعنی ذمّه اش به بدل از مثل یا قیمت کالا مشغول می باشد.

(مسأله 3497) اگر شخصی را به انداختن کالایش به دریا امر کند و بگوید من و مسافران کشتی ضامن آن هستیم، در این صورت چنانچه این سخن را به گمان اینکه آنها به این مطلب رضایت دارند گفته باشد،و لکن بعداً آشکار شود که آنها رضایت نداشته اند ، در این فرض آنچه از گفته او آشکار است این است که همه آنها، کل متاع را ضامن هستند نه اینکه هر یک بطور مستقل ضامن کالا باشد.بنابراین ضمانت کالا بر همه تقسیم می شود و امرکننده به مقدار سهمش-نه تمام مال-ضامن است و همینطور است اگر ادعا کند که آنها به من اذن داده اند و لکن آنها چنین اذنی را انکار نمایند.امّا اگر این سخن را بگوید و مدّعی اذن از جانب آنها باشد یا بدون اذن این سخن را بگوید و با وجود این بگوید اگر آنها ندادند خودم ضامن کالای تو هستم، او در صورت عدم پذیرش آنها ضامن تمام کالا است.

(مسأله 3498) اگر کسی از بالا یا در چاه و امثال اینها بیفتد و در حال افتادن برای نجات خویش دست دیگری را بگیرد واو هم بیفتد دیه او را ضامن است، و چنانچه دوّمی برای نجات خود از سوّمی بگیرد، هر یک از اوّلی و دوّمی نصف دیه سوّمی را ضامن است، و چنانچه سوّمی برای نجات خود از چهارمی بگیرد[و موجب افتادن و کشته شدنش گردد]هر یک از سه نفر ثلث [1/3] دیه نفر چهارمی را ضامن است، و اگر نفر چهارم[برای نجات خود]به نفر پنجم معلّق و آویزان شود، هر یک از چهار نفر ربع[1/4]دیه نفر پنجم را ضامن می باشد.این در صورتی است که معلوم باشد که شخص کشیده شده به واسطه شخص دیگر به شخص دیگری معلّق و آویزان شده باشد، یعنی روشن و آشکار باشد که این شخص دیگری را گرفته و به سوی خود کشیده است وگرنه، قتل نسبت به او خطای محض به حساب می آید که دیه بر عاقله او می باشد.البته از این مطلب یک مورد استثنا می شود و آن این که اگر چهار نفر در گودالی که در آن شیر موجود است بیفتند، بعد یکی از آن چهار نفر در ته گودال برای نجات خود از دوّمی و دوّمی از سوّمی و سوّمی از چهارمی بگیرد تا اینکه بعضی از آنها موجب افتادن بعض دیگر بر روی شیر گردد و شیر همه آنها را بکشد، حکم نفر اوّلی این که او شکار شیر است، یعنی خون او هدر

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه