- اشاره 2
- اوّل: مادر رضاعی است 2
- دوّم: خواهر مرضعه 2
- فصل 1 [اسباب تحریم] 2
- سوّم: دختر رضاعی است، 2
- چهارم و پنجم: عمّه و خالۀ رضاعی است 3
- ششم و هفتم: دختر برادر رضاعی و دختر خواهر رضاعی که اولاد مرضعه و فحل هستند، 3
- فصل 2 در شروط رضاع محرم است 4
- اشاره 4
- شرط اوّل: آنکه شیر از نکاح صحیح یعنی از وطی صحیح باشد، 4
- دوّم: آنکه مقدار یک شب و یک روز کامل شیر دهد طفل را، 5
- شرط دوّم: تحقق مقدار رضاع شرعی است و آن حاصل می شود به یکی از امور سه گانه: 5
- اوّل: آنکه آن قدر شیر دهد که سبب انبات لحم و شدّ عظم باشد 5
- سوّم: آنکه پانزده دفعه متوالیه شیر دهد، 6
- شرط چهارم: آنکه رضاع مرتضع در حولین بوده باشد 7
- شرط سوّم: حیات مرضعه است، 7
- شرط پنجم: آنکه لبن ناشر مال یک شوهر باشد، 8
- اشاره 10
- مسأله دوّم: حرام است نکاح اولاد فحل، 10
- فصل 3 در احکام رضاع است 10
- مسأله اولی: گذشت که اگر حاصل شود رضاع جامع جمیع شروط مزبوره نشر می کند حرمت از مرضعه و فحلش به سوی مرتضع، 10
- مسألۀ سوّم: حرام است بر پدر مرتضع نکاح اولاد صاحب لبن ولاده و رضاعا، 10
- پس متفرّع می شود بر این مسأله چند فرع: 11
- اوّل: 11
- اشاره 11
- مسألۀ چهارم: حرام است بر مرتضع نکاح اخت رضاعی مرضعه که از یک فحل شیر خورده باشند، 11
- چهارم: 12
- دوّم: 12
- سوّم: 12
- پنجم: 13
- هفتم: 13
- ششم: 13
- هشتم: 14
- نهم: 14
- یازدهم: 15
- دهم: 15
- چهاردهم: 16
- سیزدهم: 16
- دوازدهم: 16
- پانزدهم: 17
- شانزدهم: 17
- بیستم: 18
- هفدهم: 18
- هجدهم: 18
- بیست و یکم: 18
- نوزدهم: 18
- بیست و چهارم: 19
- بیست و دوّم: 19
- بیست و سوّم: 19
- خاتمه در بیان دو امر است 23
- امر اول: در بیان آداب رضاع و مرضعه و مرتضع است، 23
- اشاره 23
- اول: آنکه سنّت است اختیار کردن دایۀ مؤمنه عاقله عفیفۀ جمیله، 23
- سوّم: سنت است که مرضعه از هر دو پستان شیر دهد. 24
- ششم: مکروه است که دایه ولد الزّنا باشد، 24
- پنجم: سنت است که فرزند را دو سال کامل شیر دهند، 24
- دوّم: سنت است که زنان را نهی کنند از شیر دادن به هر کس که رسند، 24
- چهارم: چون دایه به منزلۀ مادر است سنت است که طفل بعد از شعور تعظیم دایه کند 24
- نهم: اگر کسی مالک شود برادر رضاعی خود را، 25
- هفتم: [مکروه بودن خوردن شیر یا گوشت بزغالۀ که زنی آن را شیر داده] 25
- هشتم: اگر کنیزی فرزند آقای خودش را شیر دهد، مکروه است او را فروختن 25
- اشاره 26
- اول: آنکه مدعی زوج باشد، 26
- مطلب اول: آنکه اگر ادعا کند احد زوجین رضاع محرّم را بر دیگری، 26
- امر دوّم: در بیان چند مطلب است: 26
- مطلب دوّم: اشکالی و خلافی نیست در اینکه حکم نمی شود به رضاع محرّم مگر بعد از ثبوت شرعی آن، 27
- دوّم: اینکه مدعی رضاع محرّم زوجه باشد، 27
- مطلب سوم: اگر شک حاصل شود در بلوغ رضاع به حدّ نصاب، حکم به حرمت و محرمیّت نمی شود، 27
است همان عنوان بعینه اگر حاصل شود به سبب رضاع حرام خواهد بود، و در محل فرض چنین نیست؛ زیرا که عنوان محرّم در نسب امّ بود نه امّ الأخ، و عین این عنوان در رضاع نیست، لکن رعایت احتیاط طریق سداد است.
پانزدهم:
اگر کسی دختر برادرش را که صغیره است به عقد فرزندش که صغیر است در آورد، پس از آن شیر دهد جدّۀ ایشان یکی از این دو صغیر را منفسخ می شود نکاح ایشان و باطل می شود عقد در این صورت؛ به جهت اینکه جدّه اگر پدری باشد و مرتضع پسر باشد، پس آن مرتضع عموی زوجۀ صغیره خواهد بود؛ زیرا که مرتضع برادر پدر صغیره است از سبب رضاع از طرف مادر شوهرش بعد از آنکه بوده است پسر عموی او و اگر مرتضع دختر باشد پس عمّه اش می شود و مرتضعه خالۀ شوهرش می شود.
شانزدهم:
اگر کسی زوجۀ کبیره اش را طلاق دهد پس شیر دهد زوجۀ صغیرۀ او را هر دو حرام می شوند بر آن کس به حرمت دائمیّه اگر شیر از همین کس باشد، و امّا اگر شیر از غیر این کس باشد پس حرمت دائمیّه هر دو بر او مشروط است به اینکه دخول کرده باشد به کبیره؛ به جهت اینکه کبیره مادر زنش محسوب خواهد شد و صغیره دختر زوجۀ مدخول بها می شود.
و اگر دخول نکرده باشد به کبیره حرام می شود کبیره فقط نه صغیره؛ به جهت اینکه دختر زن غیر مدخول بها حرام نیست به مجرّد عقد بر مادر آن دختر، بلی باطل می شود نکاح صغیره، و لازم است که تجدید عقد کند اگر طالب صغیره باشد، و نظیر این مسأله در فرع هشتم و نهم و دهم و یازدهم بلکه دوازدهم گذشت.