زندگینامه، رساله توضیح المسائل و مناسک حج آیت الله سید عبدالکریم موسوی اردبیلی (ره) صفحه 2080

صفحه 2080

عبارت بودند از بنی معیص، بنی تمیم، بنی محارب و بنی حارث. (تاریخ تحلیلی اسلام، ج 1، ص 62؛ طبقات، ص 62؛ و...).

قرین (قَ)

1. ک کوه رحمت

2. حج مقرون به عمره (لغت نامه)

قریه (قَ یِ)

1. در حدیث بر مدینه اطلاق شده است. (میقات حج، ش 7، ص 169).

2. در قرآن از نام های مکه معظمه است. (میقات حج، ش 4، ص 100 و 138؛ تاریخ و آثار اسلامی، ص 36).

قریه الانصار

(قَ یَ تُ لْ اَ) از اسامی مدینه منوره است (حرمین شریفین، ص 118؛ مکتب اسلام، ش 319، ص 34).

قریه الحمس (لْ حُ)

از نام های مکه است بعلت آن که قریش (حمس) در این شهر مقدس سکونت داشتند. (میقات حج، ش 4، ص 147؛ تاریخ و آثار اسلامی، ص

36).

قریه رسول الله

از اسامی مدینه است. (حرمین شریفین، ص 118؛ میقات حج، ش 7، ص 169).

قریه القدیمه ( لْ قَ مَ)

از نام های کعبه است در زمان های بسیار قدیم (دایره المعارف فارسی، ذیل کعبه).

قریه النمل ( نَّ)

1. از اسامی (مجازی) زمزم است. (میقات حج، ش 4، ص 144؛ ش 10، ص 91).

2. از اسامی مکه است. (میقات حج، ش 4، ص 144؛ تاریخ و آثار اسلامی، ص 36).

قزح همان (ک) کوه قزح

قشاشیه (قَ شّ یِّ)

همان (ک) شعب ابی طالب

قصر الکسوه (قَ رُ لْ کِ وَ)

شهرت کارگاهی در مصر بود که برای بافت کسوه (پوشش کعبه) تأسیس گردید. (میقات حج، ش 11، ص 95).

قعیقعان همان (ک) کوه قعیقعان

قفازین (قُ فّ) نوعی دستکش است (دو پارچه پر از پنبه که زنان عرب برای دفع سرما به دست خود می پوشاندند) پوشیدن قفازین بر زنان در حال احرام حرام است. مناسک حج، ص 95؛ احکام و آداب حج، ص 156).

فلائد (قَ ء) جعل الله الکعبه البیت الحرام قیاماً للناس و الشهر الحرام والهدی و القلائد ذلک لتعلموا... (مائده 97).

قلائد جمع قلاده و برای آن دو معنی گفته اند: یکی به معنی مقلد است یعنی آن هَدْی ها که قلاده در گردن آن می افکنند. (چهارپایانی که برای قربانی در مراسم حج آنها را نشان می گذارند) و دیگر عین قلاده است یعنی آن گردن آویزی که بر حیوان قربانی

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه