- مقدمه 1
- ضرورت آشنایی با آداب معامله 3
- اشاره 3
- «مستحبات معامله» 4
- امور مکروه در معامله 5
- بازار اسلامی: 6
- آثار مال حرام و حرام خواری 8
- آثار لقمه حلال 9
- * رشوه 11
- لقمه های آتشین 11
- اشاره 11
- * کم فروشی 11
- * دزدی 12
- * خیانت 13
- * تضییع مال یتیم 15
- * ربا 16
- * غش: 20
- بزرگ ترین خیانت 25
- کاردانی و تخصص و تعهد 30
- بازرگان راستگو 31
- اشاره 32
- آداب تجارت 32
- * سوگند خوردن 33
- امروز و فردا کردن 35
- سفارش امیرالمؤمنان علیه السلام به بازاریان 36
- امام صادق علیه السلام و سود برابر سرمایه 39
- تصرف اموال عمومی 48
- انتخاب کسب 49
- اخلاق کسب و کار 50
- فرهنگ سازمانی 52
- مدل کسب و کار 54
- غذای حلال پله ی اول کمال 58
- معرفت جز با نان حلال امکان ندارد 59
- اشاره 60
- نان و تعلیم و تربیت از دیدگاه اسلام 60
- تأثیر نان بر رفتار آدمی حد و مرز و فرقه و آیین ندارد 62
- تأثیر تقوی و اغذیه مادر بر کودک قبل از تولد و دوران بارداری 63
- تأثیر تقوی و اغذیه مادر بر کودک در دوران شیر خوارگی: 63
- اثر تغذیه ی حلال در تربیت دوران کودکی: 64
- پرهیز از لقمه شبهه: 66
- ذکر نام خدا در تهیه غذا: 67
- پول شبهه ناک: 67
- علت فوت نماز شب: 68
- اثر غذای شبه ناک: 68
- مال حلال به فرزندان خود بخورانید 69
- غذای کاملاً حلال 69
- لقمه حرام: 70
- غذای حرام چرک و خونابه ای بیش نیست اگر بصیرت داشته باشیم: 70
- بی سواد حافظ قرآن: 72
- حلوای ارسالی معاویه 74
- اشاره 75
- احکام خرید وفروش 75
- معاملات حرام 76
- معاملات مکروه 76
- شرائط فروشنده وخریدار 81
- شرائط جنس وعوض آن 82
- صیغه خرید وفروش 84
- خرید و فروش میوه ها 84
- استفتائات خرید و فروش 87
- خرید و فروش اعیان نجسه 87
- کم فروشی 87
- ربا و رشوه و زورگیری 88
- غشّ در معامله 90
- شعبده بازی، شطرنج و پاسور 91
- خرید و فروش موادّ مخدّر 91
- خرید و فروش کتب ضالّه 94
- دعانویسی، رمل و جفر و ستاره شناسی 95
- فیلمبرداری و عکّاسی از نامحرم 96
- نقّاشی، مجسمه سازی و تصاویر ذی روح 97
- اجرت تراشیدن ریش 101
- احتکار 102
- قمار 102
- خرید و فروش آلات موسیقی 104
- درآمد فروش نوار و فیلم مبتذل 105
- درآمد خوانندگی 105
- فروش طلاجات 106
- متفرّقات 106
- معامله با اطفال 108
- مسائل معاملات 108
- معامله با اطفال 108
- شرایط بیع 109
- فروش مال دیگران 111
- شکّ در مالکیت 112
- خرید و فروش جنس به قیمت 114
- بیع فضولی 115
- ترقّی قیمت 118
- احیاء زمین 120
- خرید و فروش اوراق بهادار 121
- خرید و فروش بصورت نقد و نسیه 122
- وکالت در خرید و فروش 125
- شرط ضمن عقد معاملات 126
- خیار در معامله 127
- معاطات 130
- معاملات ربوی 130
- عقود شرعی 134
- معامله سلف 135
- شرط معامله سلف 135
- احکام معامله سلف 136
- مواردی که انسان می تواند معامله را به هم بزند: 137
- فروش طلا ونقره 137
- احکام مضاربه 142
- احکام شرکت 158
- احکام صلح 162
- اشاره 164
- احکام اجاره 164
- شرائط مالی که آنرا اجاره می دهند 166
- شرائط استفاده ای که مال را برای آن اجاره می دهند 167
- مسائل متفرّقه اجاره 168
- استفتائات شرکت 173
- تصرّف شریک بدون اذن شرکاء 173
- تعریف و تقسیم شرکت و هزینه های شرکت 174
- اشاره 179
- احکام شرکت 179
- قرعه 181
- متفرّقات 182
- احکام جعاله 183
- احکام مزارعه 185
- احکام مساقات 188
- اشاره 188
- کسانی که نمی توانند در مال خود تصرّف کنند 190
- احکام وکالت 191
- استفتائات وکالت 194
- احکام قرض 195
- استفتائات قرض 198
- مستثنیات دین 198
- پرداخت دین 199
- فروش اموال بدهکار در مقابل دین 199
- خسارت تأخیر اداء دین 200
- متفرّقات دین 201
- احکام حواله دادن 203
- احکام رهن 205
- احکام ضامن شدن 207
- استفتائات ضامن شدن 210
- ضمان در مصرف آب و برق 210
- ضمان در مال غصب 210
- ضمان اموال غیر 211
- ضمان ید امانی 215
- ضمان در مالکیّت 217
- قیمت گذاری مال تلف شده 217
- ضمان در مورد بیمار 218
- متفرّقات ضمان 219
- احکام کفالت 222
- احکام ودیعه ( امانت ) 223
- احکام عاریه 226
- احکام اوراق بهادار و سفته 229
- احکام سرقفلی 234
- استفتائات سرقفلی 237
- اشاره 243
- مسائل مربوط به بانک ها 243
- اعتبارهای بانکی 245
- واردات کالا 245
- صادرات کالا 246
- نگهداری کالا به وسیله بانک 248
- ضمانت نامه های بانکی 249
- فروش سهام 250
- حواله های داخلی و خارجی 251
- جایزه های بانکی 253
- تحصیل و نقد کردن سفته ها به وسیله بانک ها 254
- خرید فروش پول ها و ارزهای خارجی 255
- حساب های جاری 255
- خرید و فروش سفته ها 256
- حواله های بانکی 259
- استفتائات مسائل بانکی 261
- احکام بیمه 270
- اشاره 270
- قراردادهای بیمه ای 271
نتیجه برای یافتن کاری جدید از روستا بیرون رفته و در بین قم و اراک به کار عملگی پرداختم.
پس از مدتی مالکم سفارش فرستاد که دیگر زکات می دهم ؛ برگرد سر کارت. پس از تحقیق یقین کردم که زکات می دهد؛ پس سر ملک او برگشتم. مالک قطعه زمینی با یک بار گندم به من داد. من نصف گندم را برای آذوقه و نصف دیگر را برای بذر اختصاص دادم. موقع برداشت محصول نیر نصفش را برای خودم برداشته و نصف دیگر را بذل فقرا می کردم.
روزی موعد خرمن به قصد باد دادن گندم های کوبیده شده به مزرعه رفتم ولی بادی نیامد. هرچه منتظر شدم از باد خبری نشد. به خانه برمی گشتم که در راه فقیری که همه سالی مقداری گندم برایش می دادم با من برخورد کرد و گفت که آن روز برای قوت خانواده اش درمانده است. ولی به علت نوزیدن باد، کاری از دست من ساخته نبود. خجالت کشیدم چیزی بگویم. به ناچار دوباره به مزرعه برگشتم. با هزار زحمت با دستم مقداری گندم را از کاه جدا کرده و به در خانه آن فقیر بردم. در راه خانه ی آن مرد، دو امامزاده به نام های باقر و جعفر وجود داشت. در میدان جلو امامزاده علیهم السلام نشستم تا مقداری رفع خستگی کنم. دو نفر سادات جوان رسیدند و گفتند: کربلایی محمد کاظم! اینجا چکار می کنی؟ گفتم برای رفع خستگی نشسته ام. گفتند: بیا داخل امامزاده تا زیارتی بخوانیم. داخل رفتیم. آنها مشغول خواندن زیارت نامه شدند و من
چون سوادی نداشتم در گوشه ای ایستاده و گوش فرا دادم. ناگهان متوجه نقش و نگاری در بقعه شدم که قبلاً نبود. پس یکی از آن دو جوان به من گفت که تو هم بخوان. گفتم: بی سوادم. چند بار تکرار کرد که بخوان، می توانی بخوانی! پس متوحش شده و بی هوش شدم. وقتی به هوش آمدم این موهبت را در خود یافتم.(1)
1- داستانهای شگفت دستغیب، ص 34.