احکام و آداب رانندگان صفحه 71

صفحه 71

1. یک روز تفریح

قبل از ظهر یکی از روزهای بهاری با همسرم به یکی از پارکها رفته بودیم. جایی را برای نشستن انتخاب کردیم و گرم صحبت بودیم که کنار ما جوانی با همسر بدحجابش اتراق کردند. نزدیک ظهر شد. بساط غذا را چیدیم و هر کدام کاری را بر عهده گرفتیم تا آنکه غذا را برای گرم شدن روی پیک نیک گذاشتم. این همسایۀ جدید که انگار با دیدن اوضاع ما به فکر نهار افتادند، شروع به چیدن مقدمات نموده و پس از چند لحظه خیلی مؤدب از من کبریت خواستند. همین کافی بود تا آرام آرام صحبت ما با این دو نفر شروع شود. دقایقی گذشت و ارتباط ما الحق و الانصاف خوب شکل گرفت تا آنجایی که جوان تازه پسرخاله شده، با حالت تمسخر از من سؤالی پرسید که انتظارش را نداشتم. او گفت: می بینم که همسر شما با حجاب و پوشیده است. می توانم بپرسم چرا؟ اگر مانند خانم من با آرایش و راحت تر بیرون بیاید، اشکالی دارد؟ شما او را به این کار وادار کرده اید یا خودش اینگونه دوست دارد؟

لحن بدی نداشت؛ ولی گویا تقصیر از من بود. معمولاً وقتی در این موارد چیزی نگویی، متهم می شوی و مؤاخذه ات

می کنند. من که سعی داشتم متانت و خونسردی ام را حفظ

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه