دائره المعارف طهور: احکام فقهی صفحه 1211

صفحه 1211

ص: 1211

ابوالعیناء به (من)، محمد بن منصور اشاره کرد و گفت: «مردی که درباره عمر بن خطاب چنین می گوید، ما با او سخن بگوئیم؟» گوید: بدین سبب خویشتن داری کردیم تا یحیی بن اکثم آمد و نشست و ما هم نشستیم». مأمون به یحیی گفت: «چه شده، تو را برافروخته می بینم؟»؛ یحیی گفت: «این اندوه از فاجعه ای است که در اسلام رخ داده»؛ مأمون گفت: «چه چیز در آن حادث شده؟»؛ یحیی گفت: «ندای بر حلیت زنا!»؛ مأمون پرسید: «زنا؟!»، یحیی گفت: «آری. متعه (ازدواج موقت) زناست»، مأمون گفت: «این را از کجا می گوئی؟» یحیی گفت: «از کتاب خدای عزوجل و حدیث رسول الله (ص) زیرا، خدای متعال فرموده:

«قد أفلح المومنون إلی قوله: و الذین هم لفروجهم حافظون، إلا علی أزواجهم أو ما ملکت أیمانهم فإنهم غیر ملومین، فمن ابتغی وراء ذلک فأولئک هم العادون» (مومنون/آیه 1)؛ «به راستی که مومنان رستگار شدند تا آنجا که فرمود: آنان که دامن خویش نگه می دارند و جز با همسران یا کنیزان خویش نمی آمیزند. آنان سرزنش نشوند، و هرکس راهی جز آن برگزیند این گروه همان تجاوز کارانند». بعد گفت: «ای امیر مومنان! همسر موقت ملک یمین (کنیز) است؟» مأمون گفت: «خیر»، یحیی گفت: «همسر موقت همان همسری است که ارث می برد و ارث می گذارد و اولادش ملحق می گردد و شرایط آن را دارد؟» مأمون گفت: «خیر»، یحیی گفت: «پس هر که از این دو (ازدواج دایم و کنیز در اختیار)، فراتر رود از تجاوزکاران است.

ای امیر مومنان! این زهری است که از عبدالله و حسن، فرزندان محمد بن حنفیه، از پدرشان از علی بی ابی طالب (ص) روایت می کند که گفت: «رسول خدا (ص) به من دستور داد تا با صدای بلند نهی از متعه و تحریم آن را اعلام دارم. و این بعد از آنی بود که آن حضرت به انجامش فرمان داده بود».

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه