دائره المعارف طهور: احکام فقهی صفحه 1669

صفحه 1669

ص: 1669

من_اب_ع

مرتضی مطهری- قیام و انقلاب مهدی از دیدگاه فلسفه تاریخ- صفحه 86 تا 87

کلی__د واژه ه__ا

اخلاق علم منطق تاریخ اسلام جامعه شناسی دین واقعه کربلا شهادت

شأن نزول سوره ممتحنه

در شأن نزول آیات سوره ممتحنه این چنین گفته اند که مردی از صحابه بود که اتفاقا از کسانی بود که در جنگ بدر شرکت کرده بود و از مهاجرین هم بود به نام "حاطب بن ابی بلتعه". او خودش به مدینه آمده بود و زن و بچه اش در مکه بودند. یک وقتی کفار از خانواده او سؤال کردند که آیا پیغمبر (ص) قصد فتح مکه را دارد یا ندارد؟ آنها هم برای اینکه به نوعی دل قریش را به دست آورده باشند نامه ای به حاطب نوشتند که آیا چنین چیزی هست یا نه؟ حاطب هم در نامه ای به آنها همین قدر نوشت که بلی، و بعد آن را همراه زنی که به مکه می رفت که آن زن هم حتما از مسلمین نبوده است فرستاد، و شاید خود زن هم جاسوس بوده به دلیل اینکه او هم نامه را پنهان کرد به گونه ای که احدی کشف نکند. به پیامبر اکرم (ص) وحی شد که چنین قضیه ای هست. (یعنی قرائن چنین نشان می دهد جز وحی چیز دیگری نبوده است). این روایت را شیعه و سنی همه نقل کرده اند. حضرت، امیرالمؤمنین (ع) و زبیر و مقداد را فرستاد و فرمود می روید، زنی به چنین نشانی از مدینه به قصد مکه خارج شده، در نزدیکی مدینه، به روضه "خاخ" که می رسید چنین زنی می بینید، نامه ای دارد، آن را از او بگیرید. امیرالمؤمنین (ع) و زبیر و مقداد رفتند و از او نامه مطالبه کردند. انکار کرد و گفت نامه ای همراه من نیست. تفتیش کردند، هر چه اثاثش را گشتند پیدا نکردند. بعد زبیر گفت پس برگردیم، معلوم می شود نیست. امیرالمؤمنین فرمود چنین چیزی محال است و اگر نبود پیغمبر (ص) نمی گفت، حتما هست. بعد به این زن گفت که من می دانم نامه ای هست، باید نامه را بدهی و الا سرت را نزد پیغمبر می برم. شمشیرش را کشید. زن گفت پس دور بروید، بعد از لای موهایش نامه در آمد. نامه را آوردند و دادند خدمت پیغمبر اکرم (ص)، دیدند در آن نامه نوشته است که پیغمبر قصد فتح مکه را دارد. بدیهی است که این کار خیلی خطایی بود. حضرت رسول حاطب را خواست، فرمود این چه کاری بود که کردی؟ قسم خورد که یا رسول الله من بر ایمان خودم هستم. اصل قضیه این است که من بر خلاف خیلی افراد دیگر که نزد قریش عزتی دارد و در نبودن آنها زن و بچه شان را اذیت و آزار نمی کنند، چنین نیستم. پیش خودم گفتم که شاید این مقدار سبب شود که وضع زن و بچه من بهتر شود. خلاصه اگر گناهی هم بوده من از ایمانم برنگشتم، نخواستم واقعا خیانتی کرده باشم و مرا ببخشید. پیغمبر (ص) هم زود بخشید و قبول کرد که او قصد خیانت بزرگی نداشته یعنی یک غیر مسلمانی نیست که بخواهد واقعا خیانتی کرده باشد، فقط می خواسته به خیال خودش از این راه به خانواده اش خدمتی کرده باشد. عمر ابن خطاب گفت: یا رسول الله این مرتد شده، اجازه بدهید الان من این را بکشم. پیغمبر (ص) فرمود: نه. درباره این واقعه سوره ممتحنه نازل شد.

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه