دائره المعارف طهور: احکام فقهی صفحه 1684

صفحه 1684

ص: 1684

جهاد با منافقین

پس مقصود چیست؟ در حدیثی دیدم این مطلب به شکل عالی توضیح داده شده و این یکی از ادله شیعه است و با آیات قبل هم تناسب دارد. دستور جهاد با منافقین در قرآن رسیده است که همین آیه است، یعنی جهاد با منافقین را خود قرآن مجاز شمرده است. پیغمبر (ص) اگر در زمان خودش با منافقین جهاد نکرد، نه برای این بود که اساسا جهاد با منافق جایز نیست، بلکه به آن شکلی است که پیغمبر (ص) در سیزده سال مکه با مشرکین جهاد نکرد، یعنی شرایط و اوضاع در آن وقت به گونه ای نبود که پیغمبر (ص) جهاد با کفار و مشرکین را عملی کند. پس جهاد نکردن پیغمبر (ص) با مشرکین در دوران مکه نه برای این بود که در آن وقت جایز نبود، بلکه شرایط اقتضا نمی کرد. جهاد، قانونی نیست که در همه شرایط به طور یکسان اجرا شود. در یک جا پیغمبر (ص) با یکی از گروههای مخالف می جنگد، یک سال صلح می کند، بعد که آنها صلح را نقض می کنند باز پیغمبر (ص) با آنها می جنگد. یا مثلا امام حسن (ع) در شرایط زمان خودش صلح می کند، امام حسین (ع) در شرایط زمان خودش می جنگد. جهاد جایز است، ولی با توجه به همه شرایط و مصالح. این آیه دلالت می کند که همچنانکه جهاد با کفار مشروع و جایز است، جهاد با منافقین هم مشروع و جایز است و باید با آنان جهاد کرد.

جهاد با منافقین، این دستوری که در اسلام رسید، همان جهادی است که علی (ع) کرد. چراغ سبزی که برای علی (ع) در جهاد با منافقین زمان خودش وجود دارد این آیه است. جنگ جمل، به یک شکل جهاد با منافق بود و جنگ صفین و جنگ نهروان به شکل دیگری. آیه ای که چنین جهادی را اجازه می دهد این آیه است. این بود که علی (ع) می فرمود پیغمبر (ص) با "تفسیر" جهاد می کرد و من با "تاویل" جهاد می کنم. تفسیر و تاویل یعنی ظاهر و باطن، بی پرده و باپرده. پیغمبر (ص) با کافر هایی جهاد می کرد که پرده ای روی کفرشان نبود، من با کافرهایی جهاد می کنم که پرده نازکی از اسلام روی خودشان انداخته اند ولی باطنشان همان باطن است، چون منافق یعنی "باطن کافر و ظاهر مسلمان". جهادی که علی (ع) در جنگ جمل با اصحاب جمل کرد، یا جهادی که در صفین با معاویه و اصحاب معاویه کرد، همین بود. در باطن میان معاویه و ابوسفیان فرقی نبود. معاویه همان ابوسفیان بود و ابوسفیان همان معاویه، ولی دو شعار مختلف و متناقض داشتند که قهرا مقتضیات و شرایط زمان اقتضا می کرد که شعارهای مختلف داشته باشند. ابوسفیان در صدر اسلام است و هنوز امیدوار است که بتواند اسلام را در نطفه خفه کند و لذا صریح به روی اسلام شمشیر می کشد. شعارش چیست؟ نفی «لا اله الا الله» و نفی «محمد رسول الله» تحت عنوان "اعل هبل" زنده باد بت هبل. ولی این مبارزه با اسلام با شکست مواجه می شود و سخت با شکست مواجه می شود. ابوسفیان ها از میدان بیرون می روند بدون اینکه در ماهیت آنها تغییری پیدا شده باشد، یعنی خود را در زیر ستار و پرده اسلام مخفی می کنند در حالی که مقاصد همان مقاصد است. آن وقت معاویه ای می آید خلیفه می شود، شعارها از شعارهای مسلمانها خیلی داغتر، یعنی صدای اذان آنها از صدای اذان اینها بلندتر، صف نماز جماعت آنها از صف نماز جماعت اینها طولانی تر، تظاهر به اسلام و تظاهر به این دلسوزی ها از دلسوزی های مومنین واقعی خیلی بیشتر، ولی ماهیت همان ماهیت است. کفر، لباسی از همان اسلام پوشیده و به جنگ اسلام آمده است. معنی نفاق همین است.

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه