دائره المعارف طهور: احکام فقهی صفحه 486

صفحه 486

ص: 486

آن شخص دیگر می رود پیش معاویه. (چندین نفر هستند، این قصه متعدد است، یکی از آنها عدی بن حاتم آن مرد بزرگوار است)، معاویه با آن رذالتی که دارد اول شروع می کند (به تحریک احساسات او)، بلکه بتواند با یک حقه بازی از زبان عدی که از اصحاب امیرالمؤمنین بوده و امیرالمؤمنین مدتی بود که شهید شده بود و معاویه خلیفه بود یک بدی از علی بشنود یعنی او را وادار کند که یک حرفی، اقلا یک حرف کوچک هم که شده، علیه امیرالمؤمنین بزند. می دانست که این سه پسر داشته که هر سه پسرش در صفین شهید شدند. گفت: پسرهایت طرفه و طریف و طارف کجایند؟ عدی هم فهمید که چه می خواهد بگوید. می خواست تحریک کند. گفت در صفین، آن وقت که با تو می جنگیدیم شهید شدند. گفت: انصاف این است که علی درباره تو انصاف نداد، بچه های خودش امام حسن (ع) و امام حسین (ع) را کناری سالم نگه داشت، بچه های تو را به کشتن داد.

خوب، کدام پدر است که در یک چنین مقامی یک چنین حرفی بشنود و دلش نجوشد؟ گفت: برعکس است، من درباره علی انصاف ندادم، نباید امروز علی در زیر خاکها پنهان باشد و من روی زمین راه بروم. معاویه دید نه، قضیه خیلی سفت و محکم است، از در دیگر وارد شد، گفت: از این حرفها بگذریم عدی، من دلم می خواهد اندکی علی را آن طور که از نزدیک دیده ای برای من توصیف کنی. گفت: این حرفها را رها کن، لزومی ندارد. گفت: نه. عدی شروع کرد درباره امیرالمؤمنین سخن گفتن که در معاشرتهایش، در خلوتهایش، در جلوتهایش، در جنگها، در صلحها چنین بود، با فقرا چنین بود، با اغنیا چنین بود، با زورمندان چنین بود، با زیردستها چنین بود، اخلاق فردی اش چنین بود. تا کشاند به موضوع عبادتها، گفت: معاویه، یک شب من تصادفا علی را در محراب عبادتش دیدم، نمازش را دیدم. دیدم در حال عبادت دست به محاسن مبارکش گرفته است به علامت تبتل، «واذکر اسم ربک و تبتل الیه تبتیلا» (مزمل/آیه 8)؛ «و نام پروردگار خود را یاد کن و از همه بریده یکسره به سوی او روی آور» و در حال تضرع؛ مثل یک آدمی که او را مار گزیده باشد به خودش می پیچید و خدا خدا می گفت. ببینید حقیقت چه می کند، می گوید معاویه همان طور که گوش می کرد سرش را پایین انداخته بود، یک وقت دیدم اشکهای نحس معاویه سرازیر شده، بعد با آستینش چشمهایش را پاک کرد، سرش را بلند کرد و گفت: هیهات که روزگار مانند علی کسی را بزاید. راست می گویی همین طور بود؛ ولی مگر دیگر روزگار می تواند مانند علی فرزندی را بزاید. اولاد علی همه شان چنینند. بعضی نوشته اند که زینب کبری (ع) در تمام مدت اسارت تهجد و نماز شبش تعطیل نشد. بسا بود شب تا صبح اینها را حرکت می دادند روی همان کجاوه های بی روپوش؛ در همان حال نماز شب زینب کبری تعطیل نشد. حضرت زهرا (ع) شبهای جمعه را تا صبح یکسره به عبادت می پرداخت. آن قدر روی پای مبارکش به عبادت ایستاده بود که پاهای مبارکش ورم کرده بود.

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه