دائره المعارف طهور: احکام فقهی صفحه 983

صفحه 983

ص: 983

من_اب_ع

آیت الله عبدالله جوادی آملی- زن در آئینه جلال و جمال- صفحه 215-217

کلی__د واژه ه__ا

ایمان اسلام خدا عبادت دستورات الهی زن

مقامات عرفانی رابعه شامیه

رابعه شامیه همسر احمد بن ابی الحواری است، فضیلت و کرامت این بانو قابل انکار نبود، همسرش می گفت: وقتی سفره غذا گسترده می شد، رابعه به من می گفت: بخور «فانها ما نضجت الا بالتسبیح» این غذا با تسبیح پخته شده است. باید دید که منظور از این جمله چیست؟ آیا منظور این است که به هنگام آشپزی تسبیح می گفته است- نظیر سخنی که درباره بعضی از مراجع تقلید آمده است که مادرش می گفته: او را شیر نداده ام مگر با نام خدا- یعنی هنگام پختن غذا من «سبحان الله» می گفتم، و یا این که منظور این است که این غذا با تسبیح درست شده و ایجاد شده است، و اصولا آیا غذا با تسبیح درست می شود؟ یعنی اگر کسی «سبحان الله» بگوید غذا حاضر می شود؟

در سوره مبارکه یونس، در مورد چگونگی تناول غذا توسط بهشتیان چنین آمده است: «دعویهم فیها سبحانک اللهم و تحیتهم فیها سلام وآخر دعواهم أن الحمدالله رب العالمین؛ نیایش آنها در بهشت: سبحانک اللهم- خدایا تو پاک و منزهی – است و درودشان در آنجا سلام و پایان نیایش آنان: الحمدالله رب العالمین است.» (یونس/ 10) این که می فرماید دعوای بهشتیان تسبیح است یعنی چه؟ این کلمه، دو مطلب را بیان می کند،

اول: این که اینها مدعی هستند و امری را طلب می کنند، و دوم: این که تسبیح می کنند «دعواهم فیها سبحانک اللهم»، معنای جمله وسط تا حدودی روشن است که، برخورد بهشتیان با یکدیگر و با فرشته ها مسالمت آمیز و با سلام و تسلیم است، لیکن دو جمله اول و آخر چیست؟ و چه تناسبی بین ادعا و تسبیح و تحمید وجود دارد؟ آنچه مسلم است این که اینها موجود ممکن هستند و محتاجند، لذا غذا می خواهند، اما این چنین نیست که وقتی بهشتیان غذا و میوه بخواهند، به کسی بگویند: برای ما میوه تهیه کن، و یا خودشان وارد باغ شوند و میوه بچینند، بلکه «دعواهم فیها سبحانک اللهم» آنها هر چه بخواهند با تسبیح حاضر می شود، اگر اراده آب کوثر نمودند، می گویند «سبحانک اللهم». اگر میوه ای خواستند می گویند «سبحانک اللهم». پس دعوی را با تسبیح، تثبیت می کنند. تناسب بین اثبات آن دعوی و تسبیح این است که وقتی خود را محتاج به نعمتی از نعمتهای بهشتی می بینند، ذات اقدس اله را منزه از این حاجت می یابند، آنها نمی گویند: به ما میوه یا آب بده، بلکه می گویند: تو منزه از حاجتی، یعنی ما محتاج و نیازمندیم، اما تو مبرای از نیاز به کوثر و فواکهی، و ادب اقتضا می کند که انسان با حاکم خویان، برخوردی این گونه داشته باشد، چه رسد به برخورد با خدای حاتم آفرین. نگوید: من محتاجم، به من بده، بلکه بگوید: تو که نمی خواهی، تو که نیازمند نیستی، و بهشتیان نیز این چنین سخن می گویند «سبحانک اللهم» تو منزه از آنی که نیازمند باشی، یعنی به ما بده، این، بیان رابطه بین ادعا و تسبیح.

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه