- مقدمه 1
- اشاره 2
- اشاره 29
- حیله در لغت 31
- توضیح و تکمیل 36
- برابر نهاده های حیله 37
- اشاره 49
- 1 : نکوهش نفاق در اصول و فروع دین 54
- اشاره 54
- 2 : داستان حیله شنبه 62
- 3 : نهی از زیان رساندن زن و مرد به یکدیگر به وسیله حیله 71
- 4 : حرمت تجاوز از حدود الهی، و این که حیله مصداق آن است. 76
- 5 : نهی از ریشخند کردن آیات خدا 89
- الف - ایمان در آغاز روز و کفر در پایان آن 95
- 6 : حیله های نکوهیده یهودیان 95
- ب - فروختن پیمان خداوند و سوگند خویش به بهایی اندک 96
- ج - تحریف تورات 98
- د - ستایش خواهی برای آنچه نکرده اند 100
- 8 : نهی از مخالفت با پیامبر صلی الله علیه و آله 108
- 9 : داستان مسجد ضرار 110
- 10 : داستان حیله برادران یوسف علیه السلام 117
- اشاره 117
- چکیده حیله برادران یوسف علیه السلام 119
- برادران یوسف علیه السلام پیامبر نیستند 122
- اشاره 142
- 1 : این که معیار در عبادات و عادات نیت شخص است 143
- 2 : نیرنگ در سوگند نامشروع 150
- 3 : حرمت حیله برای اسقاط زکات یا کاستن آن 152
- 4 : حیله برای اسقاط خیار مجلس 161
- 5 : حرمت حیله در مسابقه 165
- 6 : تأثیر نیّت در افعال جوارحی 173
- 9 : نهی از حیله تصریه 179
- 10 : هر که غش روا دارد از ما نیست 186
- 11 : حرمت اختصاصی کردن مراتع ویافروش آنهابه کمک حیله 190
- 12 : نهی از حیله عینه 194
- 13 : حیله یهود در خوردن حرام 212
- 14 : حلال شمردن خمر با تغییر نام آن 217
- 15 : هدیه به کارگزاران 224
- 16 : هدیه وام گیرنده به حرام دهنده به جای ربا 228
- 17 : حرمت حیله به هدف بازستاندن زکات 235
- 18 : حرمت حیله برای اسقاط شفعه 238
- 19 : حکم حاکم حرام را حلال و حرام را حلال نمی کند، 244
- 20 : حرمت فرار از طاعون به کمک حیله 255
- 21 : حرمت سست گرفتن حقوق زن و حیله بر آن 258
- 22 : حیله عسل 259
- 24 : هشدار پیامبر به امّت در مورد همگون شدن با یهودیان در حلیه ورزی 282
- اشاره 293
- اشاره 293
- 1 : بنای شریعت بر مصالح بندگان 293
- الف: در کتاب 294
- ب - سنت 296
- 2 : سد ذرایع فساد 304
- 3 : اعتبار قصد و نیت در کارها 312
- 4 : شرط متقدم بر عقد همانند شرط ضمن عقد و شرط لفظی همانند شرط عرفی 325
- 5 : برخورد با بدکار به نقیض مقصود او 331
- اشاره 370
- جعل کتابی در باره حیله و موضع عالمان دراین باره 373
- بیزاری ابوحنیفه از کتاب حیل 377
- بیزاری ابویوسف از حیله های ناسازگار با شریعت 380
- بیزاری محمد بن حسن از فتوا دادن به حیله های نقض کننده شریعت 381
- نسبت دادن حیله به پیشوایان روانیست 383
- زیاده روی در حیله 384
- اشاره 389
- 1 : جواز کنایه در خواستگاری زنِ شوهر مرده 403
- اشاره 403
- 2 : دوستی ظاهری با کافران 410
- 3 : هجرت از دارالکفر به دارالاسلام به کمک حیله 412
- 5 : حیله ورزیدن برای آشکار کردن حق و دفع تهمت از بیگناه 422
- 6 : حیله یوسف علیه السلام برای آوردن بنیامین به نزد خویش 431
- 7 : حیله یعقوب برای شناخت یوسف علیهماالسلام 440
- 8 : حیله یوسف علیه السلام برای نگه داشتن برادر تنی اش 446
- 9 : جواز حیله برای رهایی جستن از آزار 454
- 10 : داستان ایوب علیه السلام و راه گریز از سوگند 460
- اشاره 473
- 3 : رهایی از ستم به کمک حیله 481
- 4 : حیله برای پوشاندن آنچه مایه شرمساری است 482
- 5 : نیرنگ با دروغ 484
- 8 : نیرنگ در جنگ 497
- 9 : حیله عایشه برای خریدن بریره 508
- 10 : قصاص در مظالم به کمک حیله 511
- 11 : جذب مردم به اسلام به کمک مال 519
- درباره مركز 555
ص:196
1- ارتفاق را به معنای به دست آوردن منافع مربوط به ملک و حق ارتفاق را حق مقرر بر ملک به واسطه منفعت ملک دیگر دانسته اند معجم لغه الفقهاء، ص 53. حق مرور از ملک برای غیر مالک که ملکی هم جوار آن دارد، حق عبور آب از ملک کسی برای ملک همسایه اش و حق صرف آب زائد بر یک ملک در ملک دیگر نمونه هایی از حق ارتفاق هستند. حق ارتفاق تابع خود ملک یا خود محل است و با انتقال ملک از مالکی به مالک دیگر انتقال می یابد و نیازی به قرارداد ندارد. ویژگی دیگر حق ارتفاق آن است که حق ارتفاق حقی دایم و همچنین نسبت به ملکی که محل انتفاع دیگری است برای نمونه ملکی که آب از آن برای ملک دیگری عبور می کند لازم و برای ملکی که چنین حقی بر دیگری دارد غیر لازم است و خود می تواند آن را ساقط کند. برای اطلاع بیشتر مراجعه کنید به: المجلس الاعلی للشؤن الاسلامیه، موسوعه الفقه الاسلامی، مصر، بی تا، ج4، ص 274 - 278 . - م.
زیرا در چنین صورتی علت نهی منتفی است. با این وجود مهلب می گوید: این ظاهر مراد نیست و معنای حدیث چنین است: به هیچ وجه نباید آب زاید بر نیاز را از دیگران بازداشت؛
زیرا اگر باز داشتن آن از دیگران، به دلیل نیاز به چیزی جز آن [یعنی همان مرتع] ممنوع است، آن هنگام که به خود آن نیاز باشد بازداشتنش از دیگران به طریق اولی ممنوع خواهد
بود و این که در حدیث جابر به روایت مسلم آمده که رسول خدا صلی الله علیه و آله از بیع آب زاید بر نیاز «فضل الماء» نهی فرمود، خود گواهی بر سخن مهلب است. این هم که رسول خدا صلی الله علیه و آله آن آب را «فضل» نامید اشاره است به آن که اگر آب از نیاز صاحب چاه افزون نباشد برای وی
جایز است آن را از دیگران باز بدارد و البته خداوند خود به حقیقت امور آگاه است.(1)
12 : نهی از حیله عینه
یکی از حیله هایی که بسیاری از رباخواران از آن بهره می جویند آن است که برای نمونه زید می خواهد از خالد چهل دینار قرض بگیرد و او نیز قرضی بدون سود زودرس دنیوی نمی دهد. از این رو برای دستیابی به منفعت، انجام بیعی ظاهری بین خود و قرض گیرنده را
وسیله قرار می دهد؛ او در این بیع کالایی را نسیه به شصت دینار به زید می فروشد و سپس
همین کالا را از زید که همان خریدار است به چهل دینار نقد می خرد و نتیجه آن می شود که در عمل خالد چهل دینار نقد در برابر شصت دینار نسیه به زید قرض داده و در این میان کالایی
را واسطه کرده اند که هیچ کدام نظری به دادوستد آن ندارند. سنت این را نهی کرده که کالایی
به صورت نسیه به کسی فروخته شود و سپس فروشنده آن را دوباره به صورت نقد و به قیمتی
کمتر از قیمت نسیه از خریدار بخرد، خواه هدف از این دادوستد ربا باشد و خواه نه. هدف از چنین تحریمی نیز آن است که راه ربا به هر شیوه ممکن بسته شود. این بیع صوری را «بیع
العینه» - به کسره عین - نامیده اند.(2) رافعی و دیگران این بیع را چنین تعریف کرده اند که عبارت