تاریخ علم اصول و فقه در شیعه صفحه 320

صفحه 320

ص:333


1- (1) .همان،ص24.
2- (2) .همان،ص25.

د)غیر استدلالی

هدف اصلی شهید در کتاب مذکور،آشنایی طلاب با کیفیت تفریع و استخراج فروع از اصول بوده و بر همین اساس او کم تر به استدلال بر صحت و سقم مطالب پرداخته است.خود وی به همین نکته اذعان کرده است. (1)

شهید ثانی در تطبیق و تفریع فروع تنها به ذکر مصادیق و مثال های قاعده اکتفا نکرده و گاهی شیوه استدلال را تفریعی بر قاعده آورده است.او می گوید:

هر گاه مأمور به،اسم جنسی باشد که به واسطه«من»مجرور شده باشد،مانند آیه شریفه: خُذْ مِنْ أَمْوالِهِمْ صَدَقَهً مقتضای آن وجوب از هر نوعی است که دلیلی بر اخراج آن قائم نشده باشد...و از فروع آن:استدلال به آیه بر موارد اختلافی در وجوب زکات در آنها است؛مثل اسب و مانند آن. (2)

تفریع گرایی،شهید ثانی را تا آن جا سوق داده که گاهی فرعی از مذهب شیعه برای قاعده ای نیافته،لاجرم فرع مذهب اهل سنت را بر قاعده مزبور تفریع کرده است:«هرگاه سبب،عام و لفظ،خاص باشد معیار در اعتبار،لفظ است[نه سبب]و عامه بر آن متفرع کرده اند». (3)

ه)فرق شناسی

شناخت تمایز و فرق های امور مشابه از ضرورت های هر علمی است.در گذشته،علم فروق جایگاه ویژه ای؛به خصوص در فقه اهل سنت داشته است؛ (4)به گونه ای که کتاب های مستقلی در این باره تدوین شده است؛مانند کتاب الفروق

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه