قاعده الزام صفحه 31

صفحه 31

ص:34

پیدا نمی کند.

بنابراین نمی توان گفت مدرکی بودن قادح در حجّیت اجماع است، بلکه مدرکی بودن قادح در اصل تحقّق اجماع است و مدرکی بودن سبب می شود دیگر تراکم ظنون ایجاد نشود.

مرحوم صدر قدس سره در بحث اجماع، بیانی قریب به این مضمون دارند و از آن به حساب احتمالات یاد می کنند.(1)

نکته ای که تنبه بر آن لازم است این است که؛ اگر در مورد اجماع، دلیل و روایتی وجود داشته باشد، صرف وجود آن موجب حکم به مدرکی بودن آن اجماع نمی شود، بلکه معنای اجماع مدرکی آن است که اجماع فقهاء مستند به آن روایت و مدرک موجود باشد، لذا در فقه اجماعات حجّت و معتبری داریم که در مورد آن ها روایاتی نیز موجود است.

بنابراین مجرّد وجود یک روایت در مورد اجماع، آن اجماع را مدرکی نمی کند.(2)

دلیل دوّم: قاعده اقرار

از جمله قواعدی که در بحث ضمان و جنایات و در مباحث احوال شخصیه جریان دارد قاعده اقرار است. علّامه قدس سره در تعریف آن می گوید: دلیل دوم: قاعدۀ اقرار

«اخبار عن حق سابق لایقتضی تملیکاً بنفسه بل یکشف عن سبقه».(3)

اقرار، اخبار به ثبوت حقّی در گذشته است که خود اقرار اقتضای تملیک ندارد بلکه این اخبار کاشف از وجود اقتضای تملیک در زمان قبل دارد.

عمده مستند قاعده اقرار روایات مستفیضه و هم چنین ادلۀ محکمی است که کثیراً در فقه مورد استدلال فقهاء می باشد و مفاد آن قاعده برگرفته از نبوی: «اقرار العقلاء

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه