قاعده الزام صفحه 35

صفحه 35

ص:38


1- (1) . محمد بن الحسن حر عاملی، وسائل الشیعه، ج 22، ص 75، ح. 28062
2- (2) . محمد بن الحسن حر عاملی، وسائل الشیعه، ج 21، ص 199، ح. 26892

نمی توان بدان استدلال نمود اما در برخی از موارد قاعدۀ الزام سیره متشرعه نیز وجود دارد، به عنوان نمونه متشرعه از زمان شارع تا کنون با اموالی که از کفّار و اهل ذمه و مانند آن ها در معاملات و... اخذ می کرده اند، معامله ملکیت می کنند، با وجود این که علم دارند که آنان این مال را در مقابل یک کالا (مانند شراب) و یا عملی که در شریعت اسلامی حرام شمرده می شود بدست آورده اند، به گونه ای که بنابر موازین شریعت اسلامی، این مال را مالک نمی باشند.

هم چنین از مرحوم صاحب مدارک نسبت به فرع وقوع و لزوم طلاق از مطلقی که اعتقاد به وقوع چنین طلاقی دارد. ادعای وجود سیره متشرعه گذشت.(1)

لذا هرچند سیره متشرعه را نسبت به مفاد کلی قاعدۀ الزام نمی توان ادّعا نمود امّا نسبت به برخی از فروع آن و فی الجمله قابل استناد است، به طوری که اطمینان داریم که متّصل به زمان معصوم علیه السلام است و این سیره ناشی از تأیید معصوم است.

دلیل چهارم: عقل

اشاره

دلیل چهارم: عقل

درباره حکم عقل، برخی چون محقّق اصفهانی قدس سره بین عقل عملی و سیرۀ عقلائیه تفاوت چندانی را قائل نمی باشند؛ اگرچه بین عقل نظری و سیرۀ عقلائیه فرق روشنی را قائل هستند.

ایشان بحث حسن و قبح عقلی و مستقلات عقلیه و احکام عقل عملی را تحت پوشش قضایای مشهوره عقلائیه می برند لذا بین عقل عملی و سیره عقلائیه تفاوت چندانی نخواهد بود.(2)

امّا بنابر این مبنا که عقل عملی را غیر از سیره عقلائیه بدانیم، آیا می توان به دلیل و برهان عقل نظری و نیز عقل عملی، با قطع نظر از بنای عملی عقلاء، بلکه به ملاک این که عقل مصالح و مفاسد و ملاکات واقعیه را درک می کند، بر إثبات مفاد قاعدۀ الزام تمسّک کنیم یا خیر؟

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه