قاعده الزام صفحه 6

صفحه 6

ص:9

جاری می دانند که یک طرف آن شیعه امامی و طرف دیگر از اهل سنّت باشد و حکم نیز بر ضرر اهل سنّت باشد. از نظر ایشان قاعدۀ الزام حکمی خلاف قاعده و اصل اولی بوده است که فقط می توان در همین دامنه محدود از آن بهره جست.

بعد از این مرحله عده ای از فقیهان، دامنۀ این قاعده را گسترش دادند و آن را در روابط بین شیعه و کفار و اهل کتاب نیز جاری دانستند.

هم چنین بسیاری از علما دامنه قاعده را محدود به ابواب خاصی از فقه مانند طلاق و ارث می دانند و در غیر از این ابواب قاعده را جاری نمی دانند.

و اما آنچه این نوشتار به دنبال آن است ابداع نظریه ای جدید است که عقاید دینی هر شخص برای او محترم است و این عقاید مبنای تعامل دیگران با وی خواهد بود، به این معنی که دیگران در تعامل با آنها باید آثار صحت واقعی را به عنوان ثانوی مترتب نمایند.

با این دید قاعدۀ الزام مختص به باب خاصی از ابواب فقه نیست و در همه ابواب فقه جریان دارد. بسیاری از فروع همزیستی فقهی در معاملات و عقود و ایقاعات و حتی در عبادات، باید ذیل این قاعده بررسی شود.

لذا بحث از - قاعدۀ الزام - جایگاه خاصّی در فقه خواهد داشت، چرا که نظر در این قاعده به شیوه تقابل و قانون تعامل با اهل عامّه و بلکه با غیرمسلمانان از سایر ادیان در ابواب مختلف معاملات به معنای اعم چون طلاق و نکاح و میراث، و بلکه در مطلق احکام وضعیه و حکومتی و چنان چه گذشت حتی در باب عبادات و مانند آنها از احکام و حقوق می باشد، کما این که فروع این قاعده در بحث از تطبیقات فقهی آن خواهد آمد. معنای لغوی الزام

مراد از قاعدۀ الزام

مفهوم شناسی واژۀ الزام

از آن جهت که تعبیر رایج در این قاعده، - الزمو هم بما ألزموا به أنفسهم - است و عنوان قاعده نیز لفظ - الزام - قرار گرفته است، در ابتدا به بحث از واژۀ «الزام» می پردازیم:

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه