قاعده الزام صفحه 7

صفحه 7

ص:10

الزام در لغت

«الزام»: از لزم أخذ شده است.

«لزم»: مقا[مقاییس اللغه]، لزم اصل واحد صحیح، یدلّ علی مصاحبه الشیء بالشیء دائماً، یقال: لزمه الشیء یلزمه...

مصبا[مصباح المنیر]، لزم الشیء یلزم لزوماً: ثبت ودام ویتعدّی بالهمزه، فیقال ألزمته: أی أثبته وأدمته، ولزمه الحال: وجب علیه، ولزمه الطلاق: وجب کلمه وهو قطع الزوجیه...

والتحقیق: أن الاصل الواحد فی الماده: هو انضمام الشیء الی شیء آخر علی الدوام والوجوب...

واللزوم هو مقارنه الی آخر علی سبیل الوجوب والدوام فلابد من وجود القیدین: الانضمام والوجوب.(1)

نتیجه آنکه در این کتب لغت، الزام به معنای مصاحبت دائمی یک شیء با شیء دیگر و یا انضمام یک شیء به شیء دیگر به نحو دوام است و در مجموع انضمام و یا مصاحبت دائمی در آن وجود دارد.

در أساس البلاغه به معنای باوراندن یک عقیده و یا قولی آمده است:

الزمت خصمی إذا حججته.(2)

در مجمع البحرین و لسان العرب(3) الالتزام به اعتناق و در آغوش کشیدن تفسیر شده، و مجمع، می افزاید:

لزم الشی یلزم لزوماً: ثبت ودام. الملتزم بفتح الزاء، دبر الکعبه سمی به لأن الناس یعتنقونه.(4)

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه