- مقدّمه 1
- اشاره 5
- مفهوم شناسی واژۀ الزام 6
- مراد از قاعدۀ الزام 6
- الزام در لغت 7
- تفاوت قاعده «الزام» و قاعده «لزوم» و قاعده «التزام» 8
- بیان اجمالی قاعدۀ الزام 9
- فرع اول: طلاق 10
- اشاره 10
- بیان چند تطبیق برای قاعدۀ الزام 10
- فرع سوم: تعصیب 11
- فرع چهارم: نماز میّت 12
- جریان قاعدۀ الزام در تمام ابواب فقه 13
- 1- کلام شیخ طوسی قدس سره 14
- جایگاه فقهی قاعده و بیان کلمات فقهاء 14
- اشاره 14
- 2- ابن ادریس قدس سره 16
- 5- مرحوم شهید اول قدس سره 17
- 4- علّامه حلی قدس سره 17
- 3- محقّق حلّی قدس سره 17
- 7- محقق ثانی قدس سره 18
- 6- فاضل مقداد قدس سره 18
- 8- شهید ثانی قدس سره 19
- 10- مرحوم سبزواری قدس سره 20
- 11- صاحب حدائق قدس سره 21
- 12- صاحب ریاض قدس سره 21
- 13- فیض کاشانی قدس سره 22
- 14- مجلسی اول قدس سره 22
- 15- میرزای قمی قدس سره 22
- 17- مرحوم مراغی قدس سره 23
- 16- مرحوم تستری قدس سره 23
- 19- صاحب جواهر قدس سره 24
- 18- مرحوم نراقی قدس سره 24
- جمع بندی کلمات فقهاء قدس سرهم 25
- اشاره 27
- دلیل اوّل: اجماع 28
- اشاره 28
- حجّیت یا عدم حجّیت اجماع مدرکی 30
- دلیل دوّم: قاعده اقرار 31
- اشاره 35
- دلیل چهارم: عقل 35
- بیان اوّل 36
- بیان دوّم 36
- طرح دیگری از بیان دوّم عقلی 38
- اشاره 39
- دلالت آیه بر قاعدۀ الزام 40
- بیان استدلال 48
- آیه ای بر خلاف قاعدۀ الزام 54
- استدلال به آیه در رد قاعدۀ الزام 54
- اشاره 56
- دلیل ششم: روایات 56
- بحث سندی روایت 60
- بحث دلالی روایت 64
- بررسی یک سؤال 65
- نکات روایت 67
- بحث سندی 70
- بحث دلالی روایت 72
- بحث سندی 74
- بحثی درباره مرسلات مرحوم صدوق قدس سره 75
- بحث دلالی روایت 76
- بحث سندی روایت 78
- بحث دلالی روایت 79
- بررسی نسخه صحیح 82
- قرائن نقل یستحلون 82
- قرائن نقل یستحلفون 82
- وجه استدلال به روایت 84
- روایات متعارض 87
- جمع بین روایات 89
- روایات موجود در کتاب المیراث 90
- بررسی مفاد روایت 92
- روایات بیع میته 101
- روایت متعارض 105
- بیان وجه تعارض 107
- جواب تعارض 108
- تنبیهات 109
- تنبیه اول: مفاد قاعدۀ الزام یک حکم ثانوی واقعی است نه اباحه ظاهری 109
- اشاره 109
- اشاره 109
- پاسخ به دو اشکال 109
- نسبت قاعدۀ الزام و قاعده اشتراک در احکام و قاعده تکلیف کفار به فروع 111
- ادلّۀ قائلین به اباحه 112
- تطبیقات و فروع قاعده 117
- اشاره 117
- 1- شهادت در نکاح 118
- 3- عده مطلقه یائسه و صغیره 119
- 2- جمع بین عمه و دختر برادر 119
- 4- طلاق بدون شاهد 120
- 5- طلاق جزئی از همسر 121
- 6- طلاق در حال حیض 121
- 8- قسم بر طلاق 122
- 7- طلاق مکره 122
- 10- خیار رؤیت 123
- 11- خیار غبن 123
- 12- عقد سلم 124
- 13- تعصیب 124
- 14- ارث زوجه 125
- 15- سه طلاق در مجلس واحد 126
- 18- غسل میّت مخالف 127
- 17- نماز بر میّت سنی 127
- 19- کسب عامل سلطان 128
- 20- خرید مال مسروقه 128
- 22- حد سرقت 129
- 21- عقد موقت 129
- 25- صحت عتق 130
- 26- صحت تمامی عقود 130
- 24- صحت صدقه 130
- 27- انفال 131
- 28- ما یوخذ بحکم الجائر 132
- 29- مالک شدن نزدیکان 133
- 31- ارث مادر 134
- 30- اکتساب به اعیان نجس 134
- 32- جنایات کفار 135
- 33- حبوه 135
- 34- حد زنا 136
- 35- قبول شهادت 136
- 36- نهی از منکر 137
- 37- جواز تحلیف یهود و نصاری به کتاب خودشان 138
- 38- صحت معاملات با کفّار 138
- 39- صحّت تزویج مجوس با مادر خویش طبق مذهب مجوس 139
- 40- جواز اخذ ربا از کفّار 139
- منابع و مآخذ 143
ص:83
1- (1) . سید ابوالقاسم خویی، معجم رجال الحدیث، ج 1، ص 82.
از اجلای فقهای امامیه است از احکام در شریعت اسلام سؤال کند.
2. مراد احکام قضایی باشد. یعنی احکامی که قضات در شرایع دیگر صادر می کنند. و امام در پاسخ می فرمایند تجوز یعنی نافذ است.
سؤالی که در ذیل این احتمال مطرح می شود این است که بر طبق این معنا، روایت مناسبتی با باب میراث ندارد و فقهاء نیز این روایت را در کتاب القضاء نقل نفرموده اند. و هر چند فهم فقیه برای دیگران حجیت ندارد اما می توان گفت وقتی کسانی که قریب به عصر صدور روایات بوده اند چنین مطلبی را نفهمیده اند قرینه بر استبعاد این معنا ست.
3. مراد از احکام، احکام بین سایر مذاهب است. و سؤال محمد بن مسلم از اعتبار احکام ثابت بین مذاهب دیگر است.
با توجه به جواب حضرت که می فرمایند تجوز علی اهل کل دین ما یستحلون یعنی بر اهل هر دینی هر آنچه را حلال می دانند نافذ است، می توان این احتمال را ترجیح داد. عبارت علی اهل کل دین قرینه بر معنای سوم می شود و البته باید توجه داشت که تعبیر به حلال و یستحلون موضوعیت ندارد و مراد و مقصود آن است که هر چیزی که در دینی ثابت است یعنی ما یثبتون بینهم است.
4. فقهای عامّه و خاصه از باب مواریث تعبیر به احکام می کرده اند و همین قرینه است بر اینکه مراد از احکام مواریث باشد.
اگر این احتمال درست باشد اگر چه در سؤال از ارث سؤال شده است اما امام علیه السلام در جواب قاعده کلی را بیان کرده اند که بر دیگر ابواب نیز تطبیق می شود.
آیت اللّه حکیم قدس سره روایت را این طور معنا کرده اند:
«فان المقصود لیس نفوذ ذلک لهم، وإنما هو نفوذ ذلک لغیرهم، یعنی: إذا کان یستحل تزویج المطلقه ثلاثاً یجری ذلک الاستحلال علیه لغیره، فیجوز تزویج مطلقته ثلاثاً، وإذا کان یستحل الأخذ بالتعصیب یجری ذلک لغیره، فیجوز لغیره الأخذ بالتعصیب. فالمقصود هو الحلیه لغیره