قاعده الزام صفحه 92

صفحه 92

ص:95


1- (1) . محمد بن الحسن حر عاملی، وسائل الشیعه، ج 26، ص 157، باب 4 از ابواب میراث الاخوه والاجداد، ح 1.
2- (2) . همان مدرک، ج 26، ص 158، باب 4 از ابواب میراث الاخوه والاجداد، ح 2.

قبلا گفتیم طریق مرحوم شیخ به علی بن الحسن بن فضال صحیح نیست. جعفر بن محمد بن حکیم نیز توثیق ندارد.

این روایت همان روایت قبل است فقط در این نقل اضافه ای دارد که می فرمایند از اهل سنّت حق خودت را در مواریث و سنّت شان بگیر همان طور که آن ها از شما می گیرند.

این روایت با روایت قبل یک روایت هستند اما سؤال این است که این اضافه از کلام شیخ است یا سخن زراره است، هر کدام که باشد فهم اجتهادی خود آنهاست و اعتباری ندارد و ما برای استدلال می توانیم تا قبل از نقل روایت برای زراره اخذ کنیم.

بررسی مفاد روایت

آیا ما می توانیم از تعبیر خذوا منهم کما یأخذون منکم فی سنتهم قاعدۀ الزام را استفاده کنیم؟ یعنی بگوییم مراد امام علیه السلام این است که چون مذهب اینها در باب ارث این است که عصبه میّت هم ارث می برند، شما اینها را به مذهبشان ملزم کنید.

برای روشن شدن مطلب باید ابتدا مقصود از تعبیر کما یأخذون منکم... را روشن کنیم. آیا این تعبیر علت است؟

نتیجه علّت دانستن این فقره چنین خواهد بود که امام علیه السلام می فرمایند از این ها بگیرید چون از شما می گیرند و در نتیجه یک دلالتی بر تقاص داشته باشد. به عبارت دیگر اشاره به تقاص نوعی است یعنی چون نوع اهل سنّت از نوع شیعه اموالی را قهراً می گیرند، شیعه هم در این مورد از مال میّت به عنوان عصبه بردارد.

احتمال دیگر این که بگوییم این عبارت حکمت است و در این صورت تقاص معنا ندارد.

به نظر ما این عبارت نه علت است و نه حکمت،(1) بلکه به عنوان استدلال علیه عامّه

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه