مکاسب محرمه: درس های خارج فقه حضرت آیه الله حاج شیخ محمدجواد فاضل لنکرانی دام ظله جلد اول صفحه 63

صفحه 63

ص:66

وجه ترجیح یاد شده نیز وجهی استحسانی است؛ زیرا همان طور که امکان حذف کلمات توسّط راوی وجود دارد، احتمال اضافه کردن کلمات توسّط وی نیز احتمالی عقلایی است و عقلایی دانستن فرض نخست و بعید دانستن فرض دوم، وجهی ندارد. پس نمی توان با این وجه، اصل عدم زیاده را مقدّم دانست.

به نظر می رسد: در مواردی مانند روایت عوالی اللئالی می توان با توجّه به قرائن، به شکل صحیح روایت پی برد؛ امّا در مواردی که هیچ قرینه ای وجود ندارد و فقیه بین دو عبارت مردّد باشد، نمی توان هیچ یک از این دو اصل را بر دیگری مقدّم دانست و با توجّه به تعارض و تساقط این دو اصل، باید در هر مورد به سراغ اصل اوّلی رفت و آن را جاری ساخت. مثلاً اصل اوّلی در روایت «بختج»، اصاله الطهاره است.

ب) دیدگاه محقّق خویی

محقّق خویی قدس سره معتقد است که در اصل روایت، کلمۀ «أکل» وارد شده است و بر این اساس، وجود روایتی که فاقد کلمۀ «أکل» باشد را نفی کرده است. ایشان برای اثبات مدّعای خود اظهار می دارد:

اوّلاً: همۀ روایاتِ نقل شده، چه به صورت مطلق و چه به صورت مقیّد، متعلّق به قضیّۀ واحدی است. بدین صورت که در همۀ آنها پیامبر صلی الله علیه و آله در مسجد نشسته و این سخن را فرموده اند و نمی توان گفت: روایات مطلق در شرایطی دیگر نقل شده اند.

ثانیاً: در همۀ کتب روایی اهل سنّت، لفظ «أکل» وارد شده است.(1)

لیکن به نظر می رسد که سخن محقّق خویی قدس سره قابل مناقشه است، به این بیان که اوّلاً: اتّحاد قضیّه نمی تواند ثابت کند که کلمۀ «أکل» در اصل روایت، موجود بوده است. به عبارت روشن تر، اتّحاد قضیّه وجود دارد، امّا نمی توان گفت که اتّحاد قضیّه، وجود روایت مطلق را نفی می کند. ثانیاً: نمی توان گفت که در همۀ کتاب های روایی اهل سنّت، کلمۀ «أکل» در این روایت وارد شده است؛ بلکه - همان گونه که پیش از این

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه