آرمیدگان در بقیع صفحه 38

صفحه 38

حضرت فرمود: از آن روکه برادر دینی ات ابراهیم جمال را اجازۀ ورود ندادی. علی بن یقطین گفت: کجا است ابراهیم جمال و من. او در کوفه و من در مدینه ام؟!

حضرت فرمود: شب که شد، به گونه ای که کسی تو را نبیند، به بقیع برو و این مرکب را، که آماده است سوار شو تا تو را به کوفه رساند. علی بن یقطین به بقیع رفت و بر مرکب سوار شد و درنگی نکرد تا اینکه خود را در کوفه، در خانۀ ابراهیم جمال دید. در را کوبید، از داخل خانه کسی پرسید کیستی؟ علی بن یقطین گفت: من علی بن یقطین، کار مهمی دارم. ابراهیم جمال از گشودن در امتناع می کرد ولی در نهایت در را گشود. علی بن یقطین گفت:ای ابراهیم، مولایمان موسی بن جعفر(علیه السلام) از پذیرفتن من امتناع می ورزد، به خاطر کاری که در حق تو انجام داده ام و به من امر کرده است که از تو پوزش بخواهم. مرا ببخش ای ابراهیم. ابراهیم او را بخشید. سپس علی بن یقطین سوار بر مرکب شده، در همان شب به مدینه بازگشت و خدمت امام رسید. حضرت به او اجازۀ ورود دادند و پیشانی اش را بوسیدند.» (1)

حضور علی بن موسی الرضا(علیهما السلام) در بقیع

علی بن موسی الرضا(علیهما السلام) نیز با اقتدای به نیاکان و پدران و اجداد طاهرشان، به بقیع می رفتند و بر مدفونین بقیع سلام می دادند و از خداوند برای اهل بقیع طلب مغفرت می کردند.

«علی بن اسباط گوید: در روز عرفه خدمت امام رضا(علیه السلام) رفتم، حضرت به من فرمود: مرکبم را آماده کن. پس آماده اش کردم. حضرت به سمت بقیع رفتند تا فاطمه(علیها السلام) را زیارت کنند. آن حضرت زیارت کردند و من هم زیارت کردم. پس پرسیدم: آقای من! بر کدام یک از مدفونین سلام دهم؟ فرمود: سلام کن بر فاطمه زهرا(علیها السلام) و بر حسن و حسین و بر علی بن الحسین و محمدبن علی و جعفربن محمد و موسی بن جعفر(علیهم السلام)، پس سلام دادم بر سروران خودم و باز گشتم.» (2)


1- (1) . الثاقب فی المناقب، ابن حمزه، مؤسسه انصاریان للطباعه والنشر، 1412ه .ق. ص459.
2- (2) . همان، ص472. [1]
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه