- پیش گفتار 1
- اشاره 5
- اشاره 10
- پیامدهای تقطیع احادیث 12
- 1 . اضمار 12
- اشاره 12
- 4 . پیدایش تعارض 13
- 3 . فوت شدن قرائن 13
- 2 . اضطراب 13
- 6 . فوت شدن سبب ورود بسیاری از احادیث 14
- اشاره 16
- الف) شیوۀ نگارش کافی 22
- ب) اضبطیّت کافی 24
- توضیح درباره برخی القاب کلینی و طرق به او (اشکالات به اسناد) 30
- شیوه نقل حدیث برای کلینی 34
- اشاره 70
- تشکیک درباره صدوق 74
- ویژگی های من لا یحضره الفقیه 75
- گونه های روایات صدوق 94
- صدوق و تفرّد در فتوی 98
- اشاره 110
- گونه های تألیف فقه 113
- 1 . کتاب فقه : 114
- ویژگی های تهذیب الاحکام 114
- اشاره 114
- 1 . تصحیف در روایات تهذیب الاحکام : 120
- برخی نکات دیگر درباره تهذیب الاحکام 120
- 3 . طرق طوسی به صدوق و کلینی : 122
- 2 . پرهیز از تقطیع : 122
- ویژگی های دیگر تهذیب الاحکام 126
- زیادات تهذیب 127
- اشاره 131
- 1 . ضبط الاستبصار : 132
- اشاره 132
- 2 . کتاب علاج الحدیث : 132
- 2 - 2 . گونه های جمع : 133
- 1 - 2 . انواع حدیث : 133
- گفتار اول: زیستنامۀ علمی آیه اللّه بروجردی 135
- اشاره 139
- گفتار دوم: آرای حدیثی 139
- 1 . تقطیع روایات 139
- اشاره 139
- تقطیع دوّم 141
- اشاره 143
- آفت های تقطیع 143
- 2 . مقایسۀ بین احادیث شیعه و اهل سنّت 147
- 3 . وحدت روایات 152
- اشاره 152
- 1 . اخذ به قیود و عدم آن : 153
- 2 . شناخت ارسال خفی : 155
- 3 . شناخت الفاظ معصوم از غیر آن : 155
- 4 . شناخت ارسال پنهان و رفع ارسال : 157
- 5 . تغییر حکم : 158
- 6 . تأثیر وحدت روایات از جمع بین روایات متعارضه : 159
- 4 . روایات مرسل 161
- اشاره 161
- 5 . انگیزۀ تألیف جامع احادیث الشیعه 169
- 1 . عدم ذکر آیات الاحکام : 169
- اشاره 169
- 2 . عدم اشاره به اختلاف نسخه ها : 170
- 6 . روایات فضائل 171
- 3 . تقطیع در روایات وسائل الشیعه : 171
- اشاره 175
- اشاره 175
- 1 . طبقه شناسی راویان 175
- 1 - 1 . شناخت ارسال خفی : 176
- 3 - 1 . شناخت راوی مشترک : 178
- اشاره 179
- 2 . اهتمام به قرائن 179
- وثوق صدوری و سندی 182
- 3 . توجّه به قرائن توثیق راویان 184
- اشاره 184
- 1 . راوی از مشایخ اصحاب اجماع باشد . 185
- 2 . راوی از مشایخ اجازه باشد . 185
- 3 . میزان و کثرت روایت یک راوی . 185
- 4 . اتقان روایات راوی . 185
- 5 . توجّه به نقل اصحاب اجماع و مراسیل آنها . 185
- اشاره 188
- گفتار اوّل: زیستنامۀ علمی شیخ حرّ عاملی 188
- 1 . امل الآمل . 192
- تألیفات 192
- اشاره 192
- 5 . اثبات الهداه . 193
- 4 . الفوائد الطوسیّه . 193
- 2 . الجواهر السنیّه فی الأحادیث القدسیّه . 193
- 3 . هدایه الاُمّه . 193
- 7 . بدایه الهدایه . 193
- 6 . الایقاظ من الهجعه بالبرهان علی الرجعه . 193
- توضیح دو نکته 194
- گفتار دوّم: بررسی شیوۀ نگارش وسائل الشیعه 196
- 1 . عنوان باب 196
- 2 . ریز کردن موضوعات 197
- 3 . چگونگی شروع سند حدیث 198
- 5 . تعیین راویان مشترک 213
- 1 . ذکر روایات قوی در صدر باب 216
- 2 . اکتفا به یک نسخه 220
- 3 . ابتدای شروع باب با روایات کافی 221
- 4 . نقد نکردن احادیث 222
- 5 . برخورد با روایات متعارض 227
- گفتار سوّم: کاستی ها 228
- 1 . ذکر نکردن اختلاف نسخه ها (سند ، متن) 228
- 2 . ذکر اختلاف مؤثّر در معنی 232
- 2 . وجود تصحیفات در اسناد و متن روایات 234
- 3 . ذکر نکردن آیات الاحکام 237
- 4 . ابهام در ذکر روایات 239
- 6 . تقطیع روایات در وسائل الشیعه 243
- اشاره 243
- 1 - 6 . تقطیع اصحاب ائمّه علیهم السلام 244
- 2 - 6 . تقطیع ائمّۀ حدیث 244
- نمونه هایی از تقطیع وسائل الشیعه 248
- گفتار چهارم: خاتمۀ وسائل الشیعه 249
- اشاره 249
- مشیخۀ طوسی 250
- عدّۀ کلینی 251
- القاب ائمّه علیهم السلام 252
- مصادر کتاب 254
- طرق مؤلّف 257
- توصیف مصادر کتاب وسائل الشیعه 260
- اسباب عامّ توثیق 263
- قرائن ثبوت خبر 265
- دلیل صحّت مصادر کتاب 266
- پاسخ از اشکالات 269
- نمونه هایی از تصحیفات 270
- چاپ های وسائل الشیعه 277
ص:257
1- (1) . وسائل الشیعه 30 : 11 .
«سیأتی ما یدلّ علیه ومضی ما یدلّ علیه» گاهی اصلاً مصنّف فراموش کرده در ابواب بعد چیزی و حدیثی را ذکر کند که بر مقصود دلالت کند ، و ثانیاً در موارد زیادی روشن نیست کدام باب است و فقیه و مراجعه کننده در هاله ای از ابهام فرو می رود ؛ لذا آثار تقطیع باقی می ماند .
همانطور که گفته شد ، گاهی قرائن فوت می شود و تشخیص مصنّف در اینکه کدام فراز مورد نیاز نیست و کدام فراز مورد نیاز است ، یک تشخیص شخصی می باشد که در مورد فقه دیگری صادق نیست . ممکن است فقیه دیگر از همان فراز مورد نظر که حذف شده ، نکته ای استفاده کند که به ذهن شیخ حرّ عاملی نرسیده است ، لذا نمی توان برای تقطیع وجهی را یافت .
نمونه هایی از تقطیع وسائل الشیعه
29969 - 3 - وعن علیّ ، عن أبیه ، عن حنان بن سدیر قال : دخلنا علی أبی عبداللّه علیه السلام أنا وابی ، فقال : جعلنا فداک ، إنّ لنا خلطاء من النصاری وإنّا نأتیهم فیذبحون لنا الدجاج والفراخ والجداء ، أفنأکلها ؟ قال : «لا تأکلوها ولا تقربوها فإنّهم یقولون علی ذبائحهم ما لا أُحبّ لکم أکلها» إلی أن قال : فقالوا : صدق إنّا لنقول بسم المسیح ... .
در الکافی و تهذیب الاحکام جملۀ وسط آن اینگونه آمده است : «قال : فلمّا قدمنا الکوفه دعانا بعضهم فأبینا أن نذهب ، قال : فما بالکم کنتم تأتونا ثمّ ترکتموه الیوم ؟ قال : فقلنا : إنّ عالمنا نهانا وزعم أنّکم تقولون علی ذبائحکم شیئاً لا یحبّ لنا أکلها . فقال : مَن هذا العالم ؟ هذا واللّه أعلم الناس وأعلم من خلق اللّه»(1) .