حکم ظاهری : پذیرش یا انکار؟ صفحه 74

صفحه 74

ص:81

می باشند (مانند استصحاب) قائل به عدم اجزا شده است، ولی بین اصولی که به لسان رفع مشکوک است (مانند حدیث رفع) و بین اصولی که به لسان اثبات صغری برای یک کبرای کلّی است و از ادلّۀ واقعی استفاده می شود (مانند قاعده حلّیت و طهارت) فرق می گذارد و در مورد استصحاب نیز شقوق مختلفی را مطرح می کند.

ایشان در مورد قسم اول (مثل حدیث رفع و حدیث حجب که به لسان رفع مشکوک است) قائل به عدم اجزا شده است. به طور کلّی شاید بتوان گفت مفصل ترین بیان در این مسئله بیان محقّق عراقی است.(1)

محقّق اصفهانی نیز مطالبی را در این رابطه بیان کرده(2) که باید در جای خود مطرح شود.

نظر برگزیده

الف) امارات

پیش از این دربارۀ کیفیت حجیت و اعتبار امارات بیان نمودیم که اعتبار امارات از باب امضای شارع یا عدم ردع او نسبت به یک طریق عقلایی است و گفتیم: این که عقلا به امارات أخذ نموده و آن را معتبر می دانند صرفاً به این جهت است که امارات را طریقی برای رسیدن به واقع می دانند و معتقدند که امارات و طرق در غالب موارد، کشف از واقع نموده و به همین جهت از موارد قلیلی که مخالف با واقع است، چشم پوشی می کنند و شارع نیز این طریق را نه تنها ردع نکرده بلکه امضا نموده است.

با توجه به این مطلب، وقتی به سیرۀ عقلا رجوع می کنیم، می بینیم اگر عقلا به اماره ای عمل کنند و سپس کشف خلاف شود، نمی گویند: ما دیگر تکلیفی نداریم و به وظیفۀ خود عمل نموده ایم، بلکه خود را نسبت به تحصیل واقع موظف می دانند. در شرعیات

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه