امر به معروف و نهی از منکر : برگرفته از کتاب ارزشمند فقه الصادق آیت الله العظمی سید صادق روحانی صفحه 135
- اشاره 1
- اشاره 10
- دلیل اوّل: عقل 11
- اشاره 11
- توضیح جمله ی شرطیه 12
- 1) آیات ایجابی 15
- دلیل دوم: کتاب (آیات قرآن کریم) 15
- 2) آیات معارض 34
- دلیل سوم: سنّت 41
- دلیل چهارم: اجماع 66
- اشاره 68
- مسأله دوم: اقسام امر به معرف و نهی از منکر 72
- 1) امر به معروف و نهی از منکر، واجب عینی یا کفایی ؟ 72
- 2) امر به معروف و نهی از منکر، اجتماعی و فردی ؟ 76
- مسأله سوم: بررسی شرایط امر به معروف و نهی از منکر 84
- اشاره 84
- 1) شناخت معروف و منکر 85
- 2) شناخت مأمور و منهی از معروف و منکر 89
- 3) احتمال تأثیر در امر به معروف و نهی از منکر 93
- 4) اصرار و پافشاری بر انجام کار 104
- اشاره 107
- 5) ایمنی از ضرر 107
- فروعات شرط ایمنی از ضرر 117
- 6) اجتناب آمر و ناهی از محرّمات 120
- 7) مکلّف بودن آمر، ناهی، مأمور و منهی 127
- اشاره 129
- الف) انکار به قلب 129
- ب) انکار به زبان 134
- ج) انکار با دست 135
- اشاره 135
- ترتیب بین مراتب سه گانه 139
- اشاره 142
- مسأله پنجم: زخم زدن و کشتن بدون اجازه ی امام 142
- فروعات مسأله چهارم و پنجم 149
- اشاره 156
- دوم: مزاحمت مجتهدان نسبت به یکدیگر 168
- اشاره 171
- ادلّه ی جواز 172
- ادلّه ی عدم جواز 176
- چهارم: امر به معروف و نهی منکرِ خانواده 178
- پنجم: اخذ اجرت در امر به معروف 181
- ششم: وظیفه ی مصلِح در قبال جامعه 185
- تألیفات 188
ص:140
ج) انکار با دست
اشاره
انکار با دست، ضربه ی دردآوری است که بازدارنده از معصیت باشد. این مرتبه نیز مراتبی دارد. مرحوم شیخ در محکی النهایه انجام معروف و اجتناب از منکر به شکلی که مردم به او اقتدا نمایند(1) را یکی از مراتب این مرتبه دانسته است. امّا بخشی از آنچه میان فقها معروف است و از اخبار استفاده می شود، به این شرح است: منظور از این مرتبه، انکار به زدن و حبس، بیرون کردن از مجلس معصیت با خشونت، کشیدن گوش، علامت دادن با دست ها و شبیه این ها است.
مشهور بین فقها وجوب این مرتبه در صورت عدم تأثیر دو مرتبه ی پیشین است؛ و مرحوم محقّق اردبیلی آن را اجماعی دانسته است(2) ؛ و اطلاق ادلّه ی امر به معروف و نهی از منکر شاهد آن است.
زدن و اذیت نمودن دیگری اگر چه فی نفسه حرام است، این فریضه (با سلسله مراتب) از آن مهم تر است و در صورتی که عمل به مهم تر در گرو انجام فعل مهم باشد، بدون اشکال ارتکاب فعل مهم متعین است. این فرض در صورتی است که این دو چنان چه گفته شده، با یکدیگر متزاحم باشند و اگر دو دلیل متعارض باشند، به دلیل موافقت با کتاب، شهرت و