امر به معروف و نهی از منکر : برگرفته از کتاب ارزشمند فقه الصادق آیت الله العظمی سید صادق روحانی صفحه 185
- اشاره 1
- اشاره 10
- دلیل اوّل: عقل 11
- اشاره 11
- توضیح جمله ی شرطیه 12
- دلیل دوم: کتاب (آیات قرآن کریم) 15
- 1) آیات ایجابی 15
- 2) آیات معارض 34
- دلیل سوم: سنّت 41
- دلیل چهارم: اجماع 66
- اشاره 68
- مسأله دوم: اقسام امر به معرف و نهی از منکر 72
- 1) امر به معروف و نهی از منکر، واجب عینی یا کفایی ؟ 72
- 2) امر به معروف و نهی از منکر، اجتماعی و فردی ؟ 76
- مسأله سوم: بررسی شرایط امر به معروف و نهی از منکر 84
- اشاره 84
- 1) شناخت معروف و منکر 85
- 2) شناخت مأمور و منهی از معروف و منکر 89
- 3) احتمال تأثیر در امر به معروف و نهی از منکر 93
- 4) اصرار و پافشاری بر انجام کار 104
- اشاره 107
- 5) ایمنی از ضرر 107
- فروعات شرط ایمنی از ضرر 117
- 6) اجتناب آمر و ناهی از محرّمات 120
- 7) مکلّف بودن آمر، ناهی، مأمور و منهی 127
- الف) انکار به قلب 129
- اشاره 129
- ب) انکار به زبان 134
- اشاره 135
- ج) انکار با دست 135
- ترتیب بین مراتب سه گانه 139
- مسأله پنجم: زخم زدن و کشتن بدون اجازه ی امام 142
- اشاره 142
- فروعات مسأله چهارم و پنجم 149
- اشاره 156
- دوم: مزاحمت مجتهدان نسبت به یکدیگر 168
- اشاره 171
- ادلّه ی جواز 172
- ادلّه ی عدم جواز 176
- چهارم: امر به معروف و نهی منکرِ خانواده 178
- پنجم: اخذ اجرت در امر به معروف 181
- ششم: وظیفه ی مصلِح در قبال جامعه 185
- تألیفات 188
ص:190
هم چنین روایت طولانی مرسل حمّاد از برخی اصحاب از عبد الصالح درباره ی خمس و انفال و غنایم تا آن جا که می گوید: «وَ یؤخَذ الباقی فَیکون بَعدَ ذلک أَرْزَاقَ أَعْوَانِهِ عَلَی دِینِ اللَّهِ وَ فِی مَصْلَحَهِ مَا یَنُویِهُِ مِنْ تَقْوِیَهِ الْإِسْلَامِ وَ تَقْوِیَهِ الدِّینِ فِی وُجُوهِ الْجِهَادِ وَ غَیْرِ ذَلِکَ مِمَّا فِیهِ مَصْلَحَهُ الْعَامَّهِ؛ (1) اگر پس از آن چیزی باقی ماند، می تواند آن را در راه دین خدا و در مصلحت آنچه مدّنظر خود اوست از تقویت اسلام و دین در وجوه جهاد و غیر آن از مصالح عمومی مصرف نماید...» دلیل بر جواز [اخذ اجرت] است.
ششم: وظیفه ی مصلِح در قبال جامعه
مسأله ی پنجم: دانستی هرچند در وجوب دعوت به خیر - چه در امر و چه در نهی - عدالت و اجتناب از محرّمات در مبلّغ شرط نیست، او باید به جهت لزوم اصلاح جامعه ردای معروف را بر تن کند و ردای منکر را بَرکَند، و به آنچه امر می کند عمل نموده و آنچه را ازآن نهی می کند رها کند؛ زیرا، این کار تأثیر بیشتری دارد.
برخی گفته اند: عالِم طبیب امّت است، و دنیا بیماری است. پس، هرگاه دیدی طبیب خودش را بیمار می کند، او را در علمش متّهم کن و بدان که او ناصح نیست و نمی توان به حرف های او اعتماد کرد(2) ؛ چرا که در خبری از امام صادق (علیه السلام) آمده است: «اِنَّ