- سپاسگزاری 1
- تذکّرات 3
- اشاره 5
- پیشگفتار 7
- کلّیات 9
- درآمد 9
- مرکز عالَم 11
- نخستین معبد 16
- تجدیدکننده بنای کعبه 21
- تجدیدبنای خانه 24
- حج 26
- قبل از سفر 32
- اجزاء: مکانها و عینیّات 35
- درآمد 35
- زمان حج 37
- میقات 39
- حَرَم 43
- مکّه مکرّمه 44
- مسجدالحرام 46
- کعبه معظّمه 47
- برخی ویژگیهای ظاهری کعبه معظّمه 48
- برخی ویژگیهای باطنی کعبه معظّمه 54
- مقام ابراهیم 65
- حجر اسماعیل 67
- صفا و مروه 69
- صحرای عرفات 70
- مشعرالحرام 72
- منی 72
- جمرات 73
- سایر امکنه 74
- مناس- ک و اع-- مال ح-- ج 77
- درآمد 77
- ویژگیهای اصلی مناسک 79
- احرام 85
- محرّمات 90
- طیّ مسیر 96
- طواف 99
- نماز طواف پشت مقام ابراهیم 104
- سعی میان «صفا» و «مروه» 105
- تقصیر 110
- احرام مجدّد 111
- وقوف در عرفات 114
- وقوف در مشعرالحرام 119
- ورود به منی 124
- رمی جمرات 125
- بیتوته در مِنی 126
- قربانی 128
- حلق (تراشیدن سر) 129
- طواف نساء 131
- دقایقی که قدرشان ناشناخته است 132
- برخی مستحبّات 135
- در خاتمه 138
- درآمد 139
- مَ- دینَهُالنَّبی 139
- جایگاه مدینه منوّره 142
- مسجدالنّبی 146
- مختصری در باب حالات انسان و حیات معنوی او 160
- درآمد 169
- پیامبر خدا صلی الله علیه وآله 169
- زیباییِ الگوی انسانها 172
- آثار یگانه: جلوههایی از زیبایی رسول خدا 9 176
- زیبایی صوری، ظاهری و مادّی حضرت ختمیمرتبت 9 178
- زیباییهای معقول در وجود حضرت محمّد 9 184
- زیباییهای الهیِ پیامبر عظیمالشأن اسلام 9 189
- دوری از زشتیها 201
- واپسین سخن 202
- سخن پایانی 207
- مراجع 216
- اشاره 216
- تصاویر 221
این باره سروده است:
دی، شیخ با چراغ همی گشت گِرْدِ شهر کز دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست
گفتند: یافت مینشود، جُستهایم ما گفت: آنکه یافت مینشود، آنم آرزوست
طواف نساء
معنای طواف و (چه بسا) حکمت آن معلوم و مشهور باشد، امّا اضافه شدنش به نساء (زن) و لزوم انجام «طواف نساء» چه حکمتی دارد؟ میتوان دلایل یا گمانهای متعدّدی را برای آن تبیین کرد. اوّل آن که، یکی از محرّمات برای شخص مُحْرِم، هر گونه ارتباط با جنس مخالف (مرد با زن یا زن با مرد) بود، که بر عکس همه محرّمات که با تقصیر (در عمره) یا حلق (در حجّ) حلال شدند، این یکی به همراه بوی خوش (که این یکی نیز اساساً ارتباط عمیقی با آن دارد) تنها پس از نماز طواف نساء حلال میگردد. امّا چرا این یکی استثنا شده است. شاید به همان دلیل که اصولًا این نوع ارتباط در بسیاری موارد از استثنائات است. حتّی برای آن غسل مقرّر گردیده است. شاید به آن دلیل که این ارتباط، اوج و منتهای «غفلت» از خداوند و فراموش کردنِ ذکر او، و نهایتِ همه «دنیا» ست. در توصیفِ توجیه غسل برای آن آمده است: «غسل کردن برای آن است که شخص جنب به واسطه لذّت نفسانی که در تمام پیکر او سریان دارد در آن لذّت فانی میشود و چون نفسانیّت و لذائذ آن هنوز در وجود باقی است آدمی غسل میکند و لباس وجود را از پروردگار خود به وسیله آب که اصل حیات