مناسک عمره مفرده (ویژه بانوان) صفحه 137

دالّ:

دلالت کننده، راهنمایی کننده.

ذِراع:

قسمتی از دست انسان از آرنج تا سر انگشتان.

ذمّه:

عهده، بر ذمّه بودن، بر عهده بودن، بر کسی لازم بودن.

رجاءً:

به امید مطلوب بودن و پاداش داشتن.

شاذروان:

پیش آمدگی کنار دیوار کعبه، به مسأله 114 مراجعه شود.

شوط:

دور، به مسأله 167 مراجعه شود.

عدول:

بازگشت، برگشتن.

عُرف:

شناخته، خوی و عادت، آنچه میان مردم متداول شده.

عُسر:

سختی، تنگدستی.

عُقلاء:

جمع عاقل،صاحبان خرد.

علم و عمد:

با آگاهی و توجّه و با قصد.

قصد اجمالی:

قصد و نیّتی که قطعی نباشد.

ما فی الذمّه:

آنچه بر عهده است، آنچه وظیفه انسان است.

محاذی:

روبرو، مقابل، به مسأله 15 مراجعه شود.

مُخیَّر:

دارای اختیار.

مستلزم:

چیزی که لازمه چیز دیگر است، آنچه که چیز دیگری را لازم دارد.

مُسطح:

هموار، بدون پستی و بلندی.

مشقّت:

سختی، دشواری، رنج.

مطالبه:

درخواست.

ممیّز:

کسی که خوب و بد را تشخیص می‌دهد.