حج و عمره صفحه 71

صفحه 71

برمی گرداند و هر کس عاریه یا کرایه نمی یافت و غیر از یک لباس نداشت برهنه طواف می کرد، پس زنی زیبا و خوش رو آمد و لباس عاریه و کرایه نیافت، به وی گفتند اگر در لباس های خود طواف کردی لازم است آن را تصدق دهی گفت غیر از این لباس ها ندارم. چگونه تصدق دهم، پس برهنه طواف کرد و مردم به تماشای او شدند، یک دست خود را بر قبل و دیگری را بردبر گذاشته و می گفت:

الیوم یبدو بعضه او کله***فما بدامنه فلا احله

چون از طواف فارغ شد جماعتی وی را خواستگاری کردند، گفت شوهر دارم تا آخر آنچه ذکر کرده.

3_ اما تبّع (پادشاه یمن):

شیخ صدوق (قدس سرّه)(1) ذکر کرده که تبع(2) ملک روزی قصد کرد مردان جنگی اهل کعبه را کشته و دودمان آنان را اسیر گردانده سپس کعبه را خراب نماید، چشمانش بیرون آمده و بر دو طرف صورت افتاد، از علت این موضوع سئوال کرد، گفتند برای این است که تصمیمی نسبت به این خانه گرفته ای، چون این شهر حرم خدا و خانه خداست و ساکنین مکه ذریه ابراهیم خلیل خدا هستند.

گفت راست گفتید، اینک چه چاره است؟ گفتند نیت خود را به غیر از آنکه داشتی عوض کن، با خود تصمیم خیر گرفته، حدقه های چشمانش به جای آمدند، سپس آن مردمی را که به وی برای ویرانی خانه رأی داده بودند حاضر کرده آنان را کشت.

به جانب خانه آمده پوشی از انطاع (جمع نطع که به چرم گفته می شود)، به خانه پوشاند و سی روز مردم را اطعام می کرد، هر روزی صد شتر، به حدی که دیگ های بزرگ را برای درندگان سر کوه ها می بردند و علف ها برای وحوش بیابان پخش


1- [1] . فقیه جلد 2 باب ابتداء الکعبه حدیث 161، 29.
2- [2] . تبع به پادشاه یمن می گفتند.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه