نگاهی عرفانی- اخلاقی به مناسک حج صفحه 118

صفحه 118

فرمود: بنابراین، همه شما از او برتر بوده اید».(1)

هفتاد سال حج

«شیخی همراه جوانی به حج رفت. همین که شیخ احرام بست و گفت: «اللهم لبیک»، از آسمان صدایی آمد: «لا لبیک.» جوان همراهش به شیخ گفت: «آیا این جواب را می شنوی؟» جواب داد: هفتاد سال است هر ساله به حج می آیم و این جواب را می شنوم، ولی صبر از کف نداده و ناامید نشده ام. جوان گفت: در این صورت نباید این همه سال رنج می کشیدی و به حج می آمدی. همان لحظه ندا آمد: به راستی، حج او را قبول کردیم».(2)

خانه پروردگارم

زن عابدی حج کرد. زمانی که داخل مکه شد، ایستاد و پرسید: «خانه پروردگارم کجاست؟» به او گفتند: «این خانه خداست.» پس او شتاب برداشت و با سرعت خود را به کعبه رسانید و پیشانی اش را به دیوار خانه خدا چسبانید. او در همان حال درگذشت.(3)

حق مادر

«بزرگی گفت: عزم حج کردم. چون به بغداد رسیدم، نزدیک _ابو جازم_ رفتم. او در خواب بود. صبر کردم تا بیدار شد و گفت: این ساعت، پیامبر را


1- [1] . نک: رحیم کارگر، داستان ها و حکایت های حج، نشر مشعر، 1382، چ 8 .
2- [2] . همان، ص 119، به نقل از: رنگارنگ، ج 2، ص 306.
3- [3] . همان، ص 204، به نقل از: هدایه السالک، ج 1، ص 157.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه