دستور و وصیت نامه شرعی و قانونی صفحه 13

صفحه 13

مهدی: لطفاً بفرمایید که پدرمان امشب این جا می ماند یا به خانه ببریم؟

دکتر پرونده و وضع پیرمرد را نگاه کرد، گفت: امشب باید بماند شما مطمئن باشید. سپس فرزندان از پدر اجازه گرفته به خانه رفتند و مادرشان کنار همسرش ماند. (او یار باوفاست امّا ...)

رازهای شگفت انگیز

پس از بیرون رفتنِ دکترها، پیرمرد روی تختش نشست. به سایر بیمارانی که در اتاق بودند سلام کرد و حالشان را پرسید، سپس صحبت شروع شد، خانم گوش می داد که چه صحبت هایی می شود.

یکی از بیماران (کریم انوری) گفت: آقای احسانی فرزندان خوب و باادبی دارید.

پیرمرد: فرزند هرطور باشد پدر و مادر آنان را دوست دارند و از فضل خداوند برخی از فرزندانم خیلی خوب هستند، بعضی دامادها و عروس هایم نیز دوست داشتنی هستند؛ من در حق آنان دعای خیر دارم و از الطاف خداوند سپاس گزارم.

آه از سرنوشت من

کریم انوری: من خیلی بدبختم! سه پسر و دو دختر دارم، آنان تا بیمارستان مرا نیاوردند، همسایه ها زحمت کشیدند. در این چهار روز که در بیمارستانم و از درد می سوزم از من خبر نگرفته اند!

پیرمرد: آقای انوری! شما با پدر و مادر خود چگونه برخورد داشته اید که امروز از فرزندان خود شکایت دارید؛ دنیا دارِ مکافات است.!

انوری: برخورد من بدبختانه با والدینم خوب نبود که جداً پشیمانم! و

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه