ادوار فقه (شهابی) صفحه 145

صفحه 145

رها کرد و دو دختر را و برادری. برادر او جمله مال برگرفت و چیزی بزن و دختران او نداد زن به شکایت پیش رسول علیه السلام آمد رسول گفت: باز گردی که باشد خدای تعالی در حق تو حکمی فرماید. زن برفت پس از آن باز آمد و شکایت کرد و بگریست خدای تعالی این آیه فرستاد رسول علیه السلام برادر سعد را بخواند و مال از او بستاند و به ایشان داد..»

و همو، در ذیل آیۀ 23 از همان سوره، یٰا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لٰا یَحِلُّ لَکُمْ أَنْ تَرِثُوا النِّسٰاءَ کَرْهاً وَ لٰا تَعْضُلُوهُنَّ

لِتَذْهَبُوا بِبَعْضِ مٰا آتَیْتُمُوهُنَّ.. چنین گفته است:

«مفسران گفتند سبب نزول آیه آن بود که در جاهلیت و بدایت اسلام چنان بود که چون مردی فرمان یافتی و زنی رها کردی وارثی از آن مرد بیامدی و جامه بر او افکندی، یا بر خیمۀ او، او اولی تر گشتی به او از نفس او، زن را بر خود هیچ حکم نماندی، در حبالۀ او فتادی بی مهری به مهری اول، که متوفی کرده بودی، آن گه مرد مخیّر بودی خواهی دخول کردی با او به مهر اول و خواستی عضل کردی او را اعنی منع کردی از نکاح و دخول نکردی با او و او را اضرار کردی تا او فدیه کردی از مال خود و خود را باز خریدی، و یا وفات آمدی او را، میراثش برداشتی..»

و از جمله مراسم و عادات عرب جاهلی در میراث این بوده که از راه قرارداد و معاهده و هم سوگند شدن تولید توارث می کرده اند.

ابو الفتوح در ذیل آیۀ 37 از سورۀ النّساء وَ لِکُلٍّ جَعَلْنٰا مَوٰالِیَ مِمّٰا تَرَکَ الْوٰالِدٰانِ وَ الْأَقْرَبُونَ وَ الَّذِینَ عَقَدَتْ أَیْمٰانُکُمْ فَآتُوهُمْ نَصِیبَهُمْ.. گفته است:

«و در معنی آیه چند قول گفتند:

«قتاده گفت در جاهلیت مخالفت کردند و با یکدیگر عهد و سوگند خوردند «1»


______________________________
(1)- فاضل مقداد پس از نقل عبارت معاهده گفته است «فیکون للحلیف، السدس من میراث حلیفه».
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه