شرح معالم الاصول صفحه 375

صفحه 375

الجرح له و انّما یعلم الحال مع تعیین المعدّل و تسمیته لینظر هل له جارح او لا و مع الابهام لا یؤمن من وجوده و التّمسک فی نفیه بالاصل غیر متوجّه بعد العلم بوقوع الاختلاف فی شان کثیر من الرّواه و بالجمله فلا بدّ للمجتهدین من البحث عن کلّ ما یحتمل ان یکون له معارض حتی یغلب علی ظنّه انتفائه کما سبق التّنبیه علیه فی العمل بالعامّ قبل البحث عن المخصّص اذا عرفت هذا فاعلم انّ وصف جماعه من الاصحاب کثیرا من الرّوایات بالصّحّه من هذا القبیل لانّه فی الحقیقه شهاده بتعدیل رواتها و هو بمجرّده غیر کاف فی جواز العمل بالحدیث بل لا بدّ من مراجعه السّند و النّظر فی حال الرّواه لیؤمن من معارضا الجرح


______________________________

به منزله بحث از مجهول الحال است این کلام محقق رحمه اللّه و این حرف

ازو بسیار عجیب است بعد از آنکه شرط نمود عدالت را در راوی زیراکه اصحاب منحصر در عدول نیستند و در میان ایشان فساق بوده اند پس از جمله اصحاب بودن راوی عدالت او لازم نمی آید و بر تقدیر تسلیم عدالت جمیع اصحاب تعدیل مقبول نیست مکر درصورتی که جرحی معارض او نباشد و حال جارح معلوم نمی شود مکر درصورتی که تعیین معدّل بصیغه اسم مفعول بشود و او نام برده شود تا آنکه ما ببینیم که او جارحی دارد یا نه و هرکاه ان معدل مبهم بوده باشد ایمن نیستم از وجود جارح و اکر محقق قدس سره متمسک شود در نفی جارح باصل و کوید که اصل عدم وجود جارح است پس از این جهت بمجرد تعدیل قبول می کنیم روایت او را می کوییم که تمسک به اصالت عدم جارح صورتی ندارد بعد از آنکه دانسته باشیم که اختلاف در عدالت بسیاری از روات واقع شده و مجملا واجبست مجتهد را تفحص از هر چیزی که احتمال می رود که او را معارضی باشد تا آنکه بر ظن او غالب شود انتفاء معارض چنانچه پیشتر اشاره باین معنی شد در بحث عمل بعام پیش از تفتیش از مخصص و هرکاه دانستی آنچه را که مذکور شد پس بدان که وصف نمودن اصحاب بسیاری از روایات را به صحت از قبیل تصریح به عدالت راوی است زیراکه حکم به صحت روایه فی الحقیقه شهادتیست بتعدیل روایات او و تعدیل به تنهائی کافی نیست در جواز عمل بحدیث بلکه واجبست مراجعه احوال رجال سند و تفتیش احوال ایشان تا آنکه این معنی از معارضه جرح حاصل شود

[أصل ما یصحح روایه الحدیث]

اصل لا بد

للراوی من مستند ناچار است راوی حدیث را از مستندی که بسبب او صحیح باشد روایت حدیث و از وی توان قبول نمود و ان مستند در روایت از معصوم ظاهر و مشهود است چنانچه از تتبّع دانسته می شود و محقق قدس سره فرموده که الفاظی که بسبب انها دانسته می شود نسبت حدیث بحضرت رسول اللّه صلّی اللّه علیه و آله و ائمه طاهرین علیهم السّلم چهار مرتبه دارند مرتبه اولی اینست که بکوید این معنی رسول اللّه صلّی اللّه علیه و آله یا شافهنی یا حدثنی و نزدیک باین مرتبه است

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه