دائرة المعارف فقه مقارن صفحه 145

صفحه 145

1. تقسیمات ادلّۀ نقلی

اشاره

آیات و روایات که دو بخش عمدۀ منابع استنباط هستند، در ارتباط با خود و با یکدیگر به گونه‌های مختلفی شکل می‌یابند.

دلیل عام و خاصّ: دلیلی که حکمی را ثابت می‌کند گاهی شامل همه افراد موضوع یا متعلق یا مکلّف است که به آن «عام» می‌گویند و گاهی شامل بعضی از افراد و مصادیق است که به آن «خاصّ» می‌گویند. در تعارض عام و خاصّ، دلیل عام تخصیص می‌خورد، یعنی برخی از افراد از تحت عام خارج می‌گردند و بدین وسیله خاصّ بر عام (به ملاک اظهر و ظاهر یا به ملاک قرینه و ذو القرینه) مقدّم می‌شود. مثلًا در قرآن مجید در یک آیه می‌فرماید: «کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیٰامُ کَمٰا کُتِبَ عَلَی الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ». «1» و در آیۀ بعد می‌فرماید: «فَمَنْ کٰانَ مِنْکُمْ مَرِیضاً أَوْ عَلیٰ سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَیّٰامٍ أُخَرَ». «2»

اتّفاق متأخران از فقهای شیعه و اکثر اهل سنّت بر امکان تخصیص عام قرآنی به خبر واحد است. از قدمای امامیّه، به سیّد مرتضی عدم جواز تخصیص نسبت داده شده و از اهل سنّت، عیسی بن ابان (م 221) قائل به عدم جواز شده مگر در موردی که در رتبۀ قبل با دلیل قطعی دیگری تخصیص خورده باشد که در این صورت تخصیص قرآن به خبر واحد جایز است و نیز از اهل سنّت در این مسأله قاضی أبو بکر توقّف کرده است. «3»

مثال تخصیص قرآن به خبر واحد این است که قرآن می‌فرماید: «یُوصِیکُمُ اللّٰهُ فِی أَوْلٰادِکُمْ لِلذَّکَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَیَیْنِ». «4» این آیه به صورت عام برای همۀ فرزندان، در صورت فوت پدر، سهمی از ارث را مشخص کرده و ضمناً سهم پسر را دو برابر سهم دختر قرار داده ولی این حکم مطابق بعضی از روایات تخصیص خورده، زیرا که اگر فرزند قاتل پدر باشد، از او ارث نمی‌برد

(القاتل لا یرث ممّن قتله). «5»

دلیل مطلق و مقیّد: مطلق عبارت است از لفظی که قید و شرطی نداشته باشد و تمام افراد خود را شامل می‌شود مثلًا هنگامی که گفته شود: «أَحَلَّ اللّٰهُ الْبَیْعَ» تمام اقسام دادوستد را شامل می‌شود و مقیّد آن است که لفظ دارای قیدی باشد مثل «نهی النّبی عن بیع الغرر» که بیع را در صورتی که مجهول و مبهم باشد نهی فرموده است. مشهور در میان محقّقان این است که لفظ مطلق در صورتی شامل تمام افرادش می‌شود که مقدّمات حکمت در آن جمع باشد. یعنی اوّلًا:

گوینده در مقام بیان تمام مقصود خود باشد. ثانیاً:

قیدی به کار نرفته باشد. ثالثاً: لفظ مطلق، منصرف به افراد خاصی نگردد. رابعاً: قدر متیقّن از آن لفظ در نظر خواننده در کار نباشد. در چنین صورتی لفظ مطلق شامل تمام افراد خود می‌شود و بدون دلیلی که دلالت بر تقیید کند نمی‌توان از اطلاق صرف نظر کرد.


______________________________
(1). بقرۀ، آیۀ 183.
(2). بقره، آیۀ 184.
(3). الإحکام فی اصول الأحکام، ج 1 و 2، ص 525.
(4). نساء، آیۀ 11.
(5). دعائم الاسلام، ج 2، ص 386، ح 1375؛ مستدرک الوسائل، ج 17، ص 146، ح 20998.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه