دائرة المعارف فقه مقارن صفحه 44

صفحه 44

نمی‌دارد «وَ اللّٰهُ لٰا یَسْتَحْیِی مِنَ الْحَقِّ». «1»

رابعاً: راه افراط پیش نمی‌گیرد و بر همین اساس مجازاتهایش با مقدار و کیفیّت جرم هماهنگی دارد و در نتیجه در قوانین او حقّی از کسی ضایع نمی‌گردد و کسی مورد ظلم واقع نمی‌شود، چنانکه بیش از اندازۀ توان و وسع انسان‌ها قانونی صادر نمی‌کند «لٰا یُکَلِّفُ اللّٰهُ نَفْساً إِلّٰا وُسْعَهٰا» «2» و با توجّه به دو قاعده‌ای که به نام «نفی حرج» و «لا ضرر» وضع کرده است، مشقّت و ضرر را بر کسی تحمیل نمی‌سازد.

خامساً: از روحیّات انسان‌ها و آسیب‌پذیری و عواطف حاکم بر آنان، آگاهی کامل دارد لذا هم در کیفیّت جعل قانون و هم در شیوۀ ابلاغ آن، قانون تدریج و تدرّج را ملاحظه می‌کند تا سرخوردگی بوجود نیاید و یا اصل تشویق را در کنار تنبیه رعایت می‌کند و ثواب و برکات را در کنار عقاب و درکات به رخ می‌کشد تا انسان‌ها با میل و رغبت و طیب نفس، پذیرای قانون شوند. مثلًا در بیان قانون زکات که دل کندن از تمتّعات دنیایی را در پی دارد به اثر تزکیۀ و تطهیر آن اشاره می‌کند «خُذْ مِنْ أَمْوٰالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَ تُزَکِّیهِمْ» «3» و در قانون جهاد که چشم پوشیدن از جان و مال را طلب می‌کند اجر بهشت را یادآور می‌شود «إِنَّ اللّٰهَ اشْتَریٰ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوٰالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ». «4»

این همه را خالق عقل که قانونگذار در قوانین اسلامی است دارد ولی همه یا لااقلّ عمدۀ آن را عقل جمعی که قانونگذار در قوانین بشری است ندارد و نتیجۀ آن تغییرات هزینه‌بردار و زیانباری است که هر چند گاه در آن مشاهده می‌شود.

2. هماهنگی فقه اسلامی با فطرت «5»

از جمله از امتیازات فقه اسلامی هماهنگی آن با فطرت شفّاف و زلال توحیدی است؛ اگر بر اساس آیۀ «فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفاً فِطْرَتَ اللّٰهِ الَّتِی فَطَرَ النّٰاسَ عَلَیْهٰا» «6» همۀ انسان‌ها در مجموعۀ «دین» بر فطرت الهی و توحیدی سرشته شده‌اند، فقه و شریعت که رکنی از ارکان سه‌گانۀ «دین» است نیز فطری خواهد بود، لذا در تفسیر کلمۀ «معروف» که شریعت، پیوسته به آن امر می‌کند و از ضدّ آن (منکر) نهی می‌نماید بعضی از مفسّران بزرگ تصریح کرده‌اند: «با توجّه به این که اسلام شریعتش را بر اساس فطرت و خلقت اوّلی انسان بنا نهاده، «معروف» نزد اسلام، چیزی است که مردم- اگر در مسیر فطرت قدم دارند و از


______________________________
(1). احزاب، آیۀ 53.
(2). بقره، آیۀ 286.
(3). توبه، آیۀ 103.
(4). توبه، آیۀ 111.
(5). فطرت در اصل به معنای شکافتن چیزی از طرف طول است و سپس به هر گونه شکافتن نیز اطلاق شده است و از آنجا که آفرینش و خلقت به منزلۀ شکافتن پردۀ عدم است یکی از معانی مهم این واژه، آفرینش و خلقت است (مفردات راغب، لسان العرب، ذیل واژۀ فطر) البتّه واژۀ فطرت گاه در کنار دو واژۀ طبیعت و غریزه قرار می‌گیرد ولی با آنها متفاوت است؛ «طبیعت» به معنای ویژگی‌های ذاتی موجودات است و مشترک بین موجودات زنده و بی‌جان است ولی «غریزه» اختصاص به جانداران دارد گرچه مشترک بین انسان و حیوان است و به معنای انگیزه‌ها و کشش‌های غیر آگاهانه‌ای است که بدون دخالت اراده، تأثیر خود را می‌گذارد در حالی که «فطرت» اختصاص به انسان و جنبۀ خودآگاهی دارد.
(6). روم، آیۀ 30.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه