دائرة المعارف فقه مقارن صفحه 457

صفحه 457

2. روایات

مرحوم شیخ حرّ عاملی در کتاب «وسائل الشیعة» بابی را تحت عنوان «عدم جواز تقلید غیر المعصوم علیه السلام فیما یقول برأیه» به این مسأله اختصاص داده و روایاتی را در این ارتباط نقل کرده است. از جمله:

1. از امام صادق علیه السلام دربارۀ تفسیر آیۀ ««اتَّخَذُوا أَحْبٰارَهُمْ وَ رُهْبٰانَهُمْ أَرْبٰاباً مِنْ دُونِ اللّٰهِ»؛ آنها (یهود و نصارا) دانشمندان و راهبان خویش را معبودهایی در برابر خدا قرار دادند». «1» سؤال شد؛ فرمود:

«أمٰا و اللّٰه ما دعوهم إلیٰ عبادة أنفسهم و لو دعوهم ما أجابوهم و لکن أحلّوا لهم حراماً و حرّموا علیهم حلالًا فعبدوهم من حیث لا یشعرون

؛ به خدا سوگند! آنها (دانشمندان یهود و نصارا) هرگز مردم را به عبادت خویش دعوت نکردند؛ و اگر چنین می‌کردند، مردم دعوتشان را اجابت نمی‌کردند؛ ولی آنها حرام‌هایی را حلال و حلال‌هایی را حرام کردند، (مردم نیز آن را پذیرفتند) در نتیجه گویا آنها را بدون آنکه خود بدانند، پرستش کردند». «2»

2. در حدیثی از رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل شده است که فرمود:

«من دان بغیر سماع ألزمه اللّٰه البتّة إلی الفناء، و من دان بسماع من غیر الباب الّذی فتحه اللّٰه لخلقه فهو مشرک، و الباب المأمون علی وحی اللّٰه محمّد صلی الله علیه و آله

؛ کسی که بدون شنیدن (از معصوم چیزی را) به عنوان دین برگزیند، خداوند او را به فنا و نیستی می‌کشاند و کسی که دین خود را از غیر طریقی که خداوند به روی خلقش گشوده بگیرد مشرک است و طریقی که قابل اطمینان بر وحی خداست، محمّد صلی الله علیه و آله است». «3»

ولی روشن است که اینگونه احادیث و مانند آن ارتباط به بحث ما ندارد، این احادیث ناظر به کسانی است که احکام الهی را با سلیقۀ شخصی یا ادلّۀ غیر معتبر بیان می‌کردند، امّا کسانی که سعی می‌کنند احکام الهی را از کتاب و سنّت و ادلّه‌ای که بین آنها و خدا حجّت است استنباط کنند و در اختیار مردمی که قادر بر استنباط نیستند بگذارند، مشمول این روایات نمی‌باشند؛ بلکه آنها طالب حکم حق و جویای وحی الهی از طرق ممکن هستند.

سایر روایاتی که مرحوم صاحب وسائل در این باب آورده، همه از همین قبیل است.

3. ادلّۀ دیگر

ادلّۀ دیگری نیز توسّط مخالفان تقلید نقل شده است؛ از جمله نویسندۀ کتاب «المهذّب» (دکتر عبد الکریم نمله) از بعضی نقل می‌کند که اوّلًا: آنها به این دلیل تقلید را جایز نمی‌دانند که همیشه شخص عامی از قول مجتهد اطمینان حاصل نمی‌کند، بنابراین باید از او دلیلش را بپرسد، تا شک او برطرف گردد، سپس نویسندۀ کتاب مزبور به این دلیل پاسخ می‌گوید که: 1. بسیارند کسانی که اگر مجتهد دلیل خود را برای آنها بازگو کند از دلیل چیزی استفاده نمی‌کنند. 2. این اشکال به خبر واحد نیز وارد می‌شود که گاه شخص


______________________________
(1). توبه، آیۀ 31.
(2). وسائل الشیعة، ج 18، ص 89، ح 10، باب 10 (از ابواب صفات القاضی).
(3). همان مدرک، ح 14.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه