دائرة المعارف فقه مقارن صفحه 465

صفحه 465

قائلین به جواز تقلید در اصول دین و ادلّۀ آنان:

فخر رازی نقل می‌کند که بسیاری از فقها معتقدند، می‌شود در اصول دین نیز تقلید کرد. «1» و آمدی نیز می‌نویسد: «حشویه» و «تعلیمیّه» «2» معتقدند در اصول دین، یعنی آنچه مربوط به اعتقاد به وجود خدا و اینکه چه صفاتی بر او رواست و چه صفاتی نارواست، می‌توان تقلید کرد و حتّی برخی از این علما، می‌گویند:

تقلید در این مسائل بر مکلّف واجب است و نظر و تفکّر و اجتهاد در این گونه مسائل بر مکلّف حرام است! «3»

برخی از ادلّۀ این گروه چنین است:

1. غزالی از قول کسانی که معتقد به جواز تقلیدند نقل می‌کند که به این آیه استدلال کرده‌اند: ««مٰا یُجٰادِلُ فِی آیٰاتِ اللّٰهِ إِلَّا الَّذِینَ کَفَرُوا»؛ در آیات خداوند، جز کافران جدال نمی‌کنند». «4»

همچنین از جدال در بحث «قَدَر» نهی شده است.

غزالی در پاسخ می‌گوید: آنچه که مورد نهی است جدال به باطل است، همانگونه در ادامۀ آیه خداوند فرمود: ««وَ جٰادَلُوا بِالْبٰاطِلِ لِیُدْحِضُوا بِهِ الْحَقَّ»؛ برای محو حق به مجادلۀ باطل پرداختند» وگرنه جدال و بحث غیر باطل را خداوند تأیید می‌کند، آنجا که می‌فرماید: «وَ جٰادِلْهُمْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ» «5» و امّا نهی از جدال در مسألۀ «قَدَر» «6» یا برای این است که از طرق آیات و روایات معتبر مسألۀ «قَدَر» روشن شده، لذا دیگر اجازه نمی‌دهد که در آن تردید کنند. یا اینکه این مسأله، مربوط به ابتدای اسلام بود و برای آنکه مخالفان نگویند هنوز دین‌شان استقرار نیافته (و نمی‌دانند به چه چیز باید معتقد باشند).

سپس می‌افزاید: در برابر نظرات این گروه، آیاتی مثل «لٰا تَقْفُ مٰا لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ» «7» و «وَ أَنْ تَقُولُوا عَلَی اللّٰهِ مٰا لٰا تَعْلَمُونَ» * «8» و «قُلْ هٰاتُوا بُرْهٰانَکُمْ» «9» * وجود دارد که نهی از تقلید در عقاید (و امر به تحقیق) می‌کند. «10»

در ارتباط با مسألۀ «قَدَر» می‌توان گفت: با توجّه به دشواری این مسأله، اجازۀ ورود و غور، به افرادی که بدون داشتن استعداد لازم و ابزارهای مناسب دانش و تحقیق وارد این عرصه می‌شوند، داده نشده است وگرنه در روایات اسلامی خود آن بزرگواران مسائل قضا و قدر را برای جویندگانش توضیح می‌دادند. «11»

3. از جمله دلیل معتقدان به جواز تقلید در اصول دین این است که: در زمان رسول خدا صلی الله علیه و آله گاه اعرابی


______________________________
(1). المحصول فی علم الاصول، ج 2، ص 467.
(2). «تعلیمیّه» گروهی از «اسماعیلیّه» و مانند آنها بودند که دلیل عقل را معتبر نمی‌دانستند و معتقد بودند که فقط باید با تعلیم امام معصوم مسائل دین را فرا گرفت (الانساب سمعانی، ج 1، ص 468)
(3). الإحکام فی اصول الأحکام، ج 4، ص 446. شوکانی به ظاهریون نسبت داده که معتقد به جواز تقلید در اصول دین‌اند (ارشاد الفحول، ج 2، ص 331).
(4). غافر، آیۀ 4.
(5). نحل، آیۀ 125.
(6). در روایت آمده است که وقتی پیامبر صلی الله علیه و آله ملاحظه کرد، گروهی از صحابه در مسألۀ «قَدَر» سخن می‌گویند، فرمود: «انما هلک من کان قبلکم لخوضهم فی هذا». (الإحکام فی اصول الأحکام، ج 4، ص 448- 447).
(7). اسراء، آیۀ 36.
(8). بقره، آیۀ 169.
(9). انبیاء، آیۀ 24.
(10). المستصفی، ج 2، ص 389.
(11). ر. ک: بحار الأنوار، ج 5، ص 95؛ ج 16، ص 96، ح 20 و ص 111، ح 36؛ کنز العمّال، ج 1، ص 107 به بعد.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه