دائرة المعارف فقه مقارن صفحه 506

دیدگاه ماکسیم رودنسون «1»:

در اینجا توجّه خوانندگان عزیز را به دیدگاه یکی از اندیشمندان معاصر دربارۀ هویت و حقیقت اسلام جلب می‌کنیم، دیدگاه کسی که جهان معاصر روی او انگشت قبول نهاده و حتّی سیاستمداران استکباری جهان نیز در ارزیابی‌های خود به دیدگاه او توجّه دارند و او کسی جز «ماکسیم رودنسون» نیست که برای جهان امروز نامی آشناست.

پیش از نقل دیدگاه وی، این پرسش را مطرح می‌کنیم که همۀ ادیان موجود جهان، مانند بودا و کنفوسیوس، داعیۀ معنویت و اخلاق و پاکی انسان را دارند، به ویژه ادیان آسمانی مانند مسیحیت و یهود و زردشت که همگی پرچم دعوت به سوی خدا و خداپرستی و عدالت و تقوا را به دوش می‌کشند. و دقیقاً همۀ این شعارها و مفاهیم با اهداف دنیوی و سلطه طلبی زمامداران و دولتهای استعمارگر غربی در تضاد است. امّا چرا دولتهای استعمارگر غربی کمتر به مبارزه با دین و اعتقاد مسیحیت، یهود، زردشت، بودا و مانند آنها برخاستند و همۀ دشمنی‌های آنها در هزار سال اخیر متوجّه دین اسلام شده است؟!

پاسخ این مطلب را می‌توان از سخنان این مستشرق معاصر، دریافت.

«ماکسیم رودنسون» مستشرق فرانسوی در کتاب خویش «اسلام، یک سیاست و عقیده» - که در واقع آن را بر ضد اسلام نگاشته- به مقایسۀ دین اسلام با دیگر ادیان پرداخته و توجّه و حساسیّت غرب را به اسلام به جهت وجود دو ویژگی مهم در این دین می‌داند:

1. دین اسلام دینی جهانی است و اختصاص به قوم و نژاد خاصّی ندارد؛ پیروان این دین گویا از آغازین لحظات ایمانشان معتقدند که باید در جهت عرضۀ اسلام و گسترش آن در جهان تلاش کنند، چنانکه خود پیامبر اسلام در آغاز، سپس پیروان وی همان وظیفه را انجام دادند و سر از چین و هند درآوردند. بر خلاف بسیاری از ادیان و آیینها که رنگ قومی و جغرافیایی داشته و پیروان آن درصدد جهان شمول شدن دینشان نیستند.

2. جوهرۀ دین مسیحیت ارتباط انسان با خدا برای «نجات» است، و پیامی جز معنویّت و ارتباط با خدا ندارد. بنیانگذار مسیحیت هرگز درصدد تأسیس یک حکومت دینی مسیحی نبوده، بلکه احترام به حاکمیّت‌های موجود را نیز توصیه کرده است، نهایت انتظاری را که مسیحیت بعنوان یک دین در موضوع سیاست دارد همکاری دولتها با پدران روحانی در تأسیس و ادارۀ کلیساها و آزادی تبلیغ و ارشاد مردم در کلیساهاست.

امّا اسلام حقیقتاً یک طرح جامع و برنامه زندگی اجتماعی را به پیروانش عرضه کرده است، و آنها را موظّف نموده تا به تحقّق بخشیدن همۀ آن برنامه‌ها در جامعه، بلکه کرۀ زمین بپردازند. گویا مسلمانان از نظر دینی متعهدند که الگوی حکومتی مدینه را در