منابع فقه شیعه جلد 25-30 صفحه 415

صفحه 415

راوی گوید: مرد دست زن و دختر را گرفت و هر دو را آورد تا آن که در جلوی امیرالمؤمنین علیه السلام آن دو را نشاند و همۀ ماجرا را به حضرت گزارش کرد و زن نیز خود به این قضیه اعتراف کرد. راوی گوید:

و امام حسن علیه السلام در پیش روی پدرشان بودند. امیرالمؤمنین علیه السلام به وی فرمود: تو در این قضیه قضاوت کن. امام حسن علیه السلام گفت: باشد. حدّ بر زن ثابت است؛ چرا که دختر را متهم ساخته است و بر زن قیمت ثابت است؛ چرا که بکارت دختر را از بین برده است. راوی گوید: امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود:

درست قضاوت کردی. پس از آن امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: آگاه باش که اگر شتر مکلّف به آسیاب کردن شود، آن کار را انجام می‌دهد»! [کنایه از این که امام حسن علیه السلام در موقع خودش به حکم دربارۀ مردمان می‌پردازد].

1262- 46510- (5) دو دخترک داخل حمام شده بودند و یکی پردۀ بکارت دیگری را با انگشتش پاره کرده بود.

آن دو را نزد امیرالمؤمنین علیه السلام آوردند. حضرت حکم داد که آن کس را که چنین کرده است، زخمی کنند و مقداری بزنند.

1263- 46511- (6) امیرالمؤمنین علی علیه السلام فرمود: «اگر کسی به زور کنیزی را بگیرد و بکارت او را از بین ببرد، بر اوست یک دهم قیمت آن و اگر آزاد است، مهر کنیز بر آن کس است».

ارجاعات

گذشت:

در روایات باب هجده از ابواب مهور، روایاتی که بر این مفاد دلالت دارد و در روایت یکم از باب سی و هشتم از ابواب قضاء، فرمودۀ امام معصوم علیه السلام که: «زن ترسید که شوهرش با آن دختر ازدواج کند. زنانی را طلبید تا دختر را بگیرند و خود با انگشتش بکارت دختر را پاره کرد. تا این که امیرالمؤمنین علیه السلام بر زن، حدّ تهمت زننده را واجب کرد و بر زنان همگی عقر [/ دیۀ بکارت] را واجب ساخت و دیۀ بکارت آن دختر را چهار صد درهم قرار داد و دستور داد که زن را از مرد دور کنند و شوهرش وی را طلاق دهد و دختر را به ازدواج مرد درآورد و امیرالمؤمنین علیه السلام از طرف مرد، مهر را پرداخت».

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه