- [پیشگفتار] 1
- 1- صراط النجاة: 4
- اشاره 4
- آشنایی با رسالههای عملیه شیخ اعظم انصاری «قدس سره» 4
- 4- صیغ العقود: 5
- 5- ذخیرة المعاد: 5
- 2- سراج العباد: 5
- 3- رساله عملیه دیگر: 5
- 6- حاشیه بر بغیة الطالب: 5
- 8- حاشیه بر وجیزه: 6
- 7- حاشیه بر رساله نخبه: 6
- 9- حاشیه بر نجاة العباد: 6
- [مقدمة المحقق] 7
- اشاره 7
- رساله نگاری 8
- آشنایی با زندگی مصنف و محشّین: 11
- یادآوری 17
- المدخل 18
- اشاره 19
- [قسمت أوّل: عبادات] 19
- مسأله 1- اقوی جایز [3] نبودن بقاء [4] بر تقلید میّت است مطلقا، 19
- مسأله 6- هر گاه دو مجتهد مساوی باشند 20
- مسأله 2- مراد از اعلم یعنی استادتر 20
- مسأله 5- عدول از حیّ به حیّ 20
- مسأله 3- شناختن مجتهد 20
- مسأله 4- هر گاه شخص، با عدم قدرت از اعلم، تقلید غیر اعلم کرد، 20
- مسأله 10- مأذون نیست کسی مخالفت احوطهای مطلق کند. 21
- مسأله 8- هر گاه شخص مقلد در مسأله بقاء بر تقلید میت تقلید مجتهد حی را کرد 21
- مسأله 12- جاهل قاصر هر گاه عملی کند، 21
- مسأله 9- رجوع به غیر اعلم در مسألهای که اعلم فتوی نمیدهد واجب است 21
- مسأله 7- اگر یکی از آن دو مجتهد مساوی اوثق [1] در فتوی باشند، 21
- مسأله 11- ظاهر کلمات علماء این است که تقلید اعلم، واجب مطلق است 21
- مسأله 16- جایز نیست عمل کردن به قول مشهور مگر 22
- مسأله 14- هر گاه در بین نماز مسألهای روی داد 22
- مسأله 15- اگر پیش از نماز ملتفت بود جهل یا نسیان خود را 22
- مسأله 19- تقلید غیر اعلم در مسألهای که علم داری به موافقت او با اعلم جایز است، 23
- مسأله 18- در مسائل تقلیدیّه، اخذ اجمالی کفایت نمیکند 23
- مسأله 20- اگر دو مجتهد مسلّم الاجتهاد باشند، 23
- مسأله 17- تقلید در مسائل ضروریّه لازم نیست، 23
- مسأله 21- هر گاه عارض شود مجتهد را جنون یا فسق 23
- مسأله 26- هر گاه شخص با قدرت بر تقلید مجتهد حیّ باقی باشد به تقلید میّت 24
- مسأله 25- عامی در احکام فرعیّه به عقل خود عمل نمیتواند کرد، 24
- مسأله 22- نیّت تقلید، 24
- مسأله 24- هر گاه مجتهد در مسألهای از رأی سابقش بر گردد 24
- مسأله 23- هر گاه شخص شک کند بعد از عمل که تقلید داشتهام یا نه 24
- مسأله 27- اگر کسی تقلید کرد غیر اعلم را با علم به مطابق بودن با اعلم 25
- مسأله 30- اگر شخص تقلید کرد کسی را که اخذ به کتاب را تقلید میدانست، 25
- مسأله 29- نایب و قیّم [3] مجتهد که ولایت طفل یا وقف یا غیره دارد، 25
- مسأله 31- هر گاه شخص تقلید کرد اعلم را و حکم مسأله را بعد فراموش کرد 25
- مسأله 28- اگر کسی تقلید کرد اعلم را در رجوع به غیر اعلم، 25
- مسأله 36- طریقه اخذ مسائل سه قسم است. 26
- مسأله 35- جایز است تقلید دو مجتهد با مساوی بودن ایشان 26
- مسأله 32- هر گاه شخص خرید چیزی را به آن قسم که مجتهدش صحیح میدانست و فروشنده باطل میدانست، 26
- مسأله 34- اگر شخص تقلید کند شخص معیّنی را به خیال آن که زید است 26
- مسأله 33- اگر مختلف باشد تقلید وکیل، 26
- مسأله 39- هر گاه شخص دستش به مجتهد یا کتابش و یا ناقل عادل نرسد 27
- مسأله 37- بدان که عدالت ملکه است نه حسن ظاهر 27
- مسأله 38- هر گاه خلاف [5] واقع شود میان کتاب و شنیدن از مجتهد، 27
- مسأله 41- هر گاه مقلّد به تفاصیل، مسائل مجتهدش را احاطه ندارد، 28
- مسأله 42- شخص بی تقلید به قصد قربت عمل کرد 28
- مسأله 40- به فتوای علما- چه حیّ و چه میّت- که موافق احتیاط [3] یا ضروری یا اجماعی شیعه باشد عمل کند ضرر ندارد 28
- مسأله 43- بدان که اعتبار اعلمیّت در وقتی است که مجتهد استنباط میکند، 28
- فصل 1 در نجاسات است 29
- فصل 2 مطهّرات 30
- فصل 3 در نجاسات است 31
- مسأله 47- لباس نجس بعد از تطهیرش، 31
- مسأله 48- لباس نجس هر گاه وکیل [3] تطهیرش کند 31
- مسأله 46- چیزی که مشتبه به نجس باشد 31
- مسأله 49- آب گودی که صدق چاه نمیکند 32
- مسأله 54- فضله طیور هر گاه شک داشته باشد که از حلال گوشت است 32
- مسأله 52- غساله منفصله از محل نجاست 32
- مسأله 50- هر گاه دست نجس مثلا آب قلیل بر آن جاری شود 32
- مسأله 53- از عرق جنب از وطی حایض و نحو آن، 32
- مسأله 51- اطراف متنجّس که صدق محل واحد کند 32
- مسأله 60- اگر دانه انگوری در غوره باشد که آبش بگیرند 33
- مسأله 56- هر گاه غذایی پای دندان باشد 33
- مسأله 58- زمین بازار و غیره تا علم به نجاستش نداری پاک است 33
- مسأله 59- خون مشتبه به نجس 33
- مسأله 55- ناخن، مثلا سنگ بر روی آن خورد و خون در زیرش مرد 33
- مسأله 57- حنای نجس هر گاه، مثلا بسر بندند 33
- مسأله 61- زمین یا دیوار یا فرش یا لباس شخص نجس باشد 33
- مسأله 63- پشه و نحو آن که خون از بدن میخورند، 34
- مسأله 62- جمعی مثلا طعام میخورند، یکی فضله موش مثلا در آن دید 34
- مسأله 68- غساله نجس هر گاه به جایی دیگر برسد، 34
- مسأله 64- حرام است نجس کردن مسجد و فرش آن 34
- مسأله 67- نمد و مثل آن هر گاه تطهیر شرعی شده باشد 34
- مسأله 65- آب چاه حکم آب کر دارد 34
- مسأله 66- هر گاه تطهیر کرد شخص لباس متنجس را [3] بعد دید عین نجاست در او باقی مانده، 34
- مسأله 72- هیمه نجس هر گاه بسوزد 35
- مسأله 71- تنور هر گاه نجس شود، 35
- مسأله 69- آب انگور اگر در آفتاب جوش بیاید 35
- مسأله 70- مس نجس و شبه آن را هر گاه آب کنند 35
- مسأله 73- آب نجس مثلا سرایت کرد در میان جماعتی 35
- مسأله 74- آب قلیل که در جدول، مثلا میرود 35
- مسأله 75- زمین گل، بعضی از آن نجس و بعضی از آن پاک، 35
- مسأله 78- هر گاه چیزی را شخص عاریه گرفت و نجس کرد، 36
- مسأله 81- هر گاه منقار مرغی مثلا نجس شود 36
- مسأله 76- از دو ظرف یکی سرکه و یکی شیره مثلا برداشت و مخلوط کرد 36
- مسأله 82- چاه هر گاه نجس شود به رنگ یا بوی یا مزه نجاست، 36
- مسأله 77- هر گاه مو از بدن کنده شود و ریشه آن با رطوبت باشد 36
- مسأله 80- هر گاه طعام متنجس را جماعتی خوردند 36
- مسأله 79- دود [4] روغن نجس و شعله هیمه نجس، 36
- مسأله 83- احوط در استبراء [3] حیوان جلّال بعد از زوال اسم [4] جلّال، 37
- فصل 4 در بعضی چیزهایی است که مستحب است بر آن آب به پاشند 38
- مسأله 85- هر گاه دست به کلب یا خنزیر برسد بی رطوبت 38
- مسأله 90- شیء متنجّس، طاهر نمیشود مگر با علم به تطهیر آن 39
- مسأله 86- واجب است ازاله نجاست از رخت و بدن به جهت نماز و طواف واجب 39
- فصل 5 در ازاله نجاسات است 39
- مسأله 88- ترشح زمین نجس 39
- مسأله 91- هر گاه چیزی نجس در میان چند چیز طاهر مشتبه شده باشد، 39
- مسأله 89- نجاست ثابت میشود به علم یا خبر دو عادل 39
- مسأله 87- هر گاه چیز طاهری برسد به چیز نجس یا متنجّس 39
- مسأله 93- هر گاه در زیر آب یا بیرون آب چیزهای بزرگ، 40
- مسأله 92- تطهیر متنجس هر گاه مثل لباس باشد 40
- مسأله 94- بدن در زیر آب کر یا جاری یک دفعه دست بر روی آن بگذارد و بر دارد دو شستن حساب میشود، 40
- مسأله 96- ظرف را هر گاه سگ به طرف زبان خود نجس کند 41
- مسأله 95- غساله نجس است در غسله اولی، 41
- مسأله 97- هر گاه ظرفی آب نجس در آن باشد آب کر یا جاری [1] به آن ممزوج شود، 42
- مسأله 100- ظرفی که گودی [7] ندارد 42
- مسأله 99- آن چه تعدّد و فشار میخواهد، 42
- مسأله 101- زمین [9] نجس به مجرد فرو گرفتن آب کر یا جاری یا بارش به قسم مذکور پاک میشود، 42
- مسأله 98- ظرف نجس و هر چه فشار احتیاج ندارد، 42
- مسأله 109- هر گاه صورت شخص نجس باشد مثلا و فراموش کند 43
- مسأله 104- چربی مایع نجس اگر در آب کر بریزند 43
- مسأله 105- متجنسی که غسالهاش مضاف بیرون آید، 43
- مسأله 108- هر گاه شخصی تقلید کند مجتهدی را که غساله را پاک میداند 43
- مسأله 106- چیزی که آب نجس در آن نفوذ کرده باشد 43
- مسأله 103- ظرف یا دست هر گاه مثلا چرب شده باشد، 43
- مسأله 102- گوشت و دنبه و پیه [1] هر گاه نجس شوند، 43
- مسأله 107- هر گاه آتش بگدازد چیز نجس را پاک نمیکند 43
- مسأله 113- اگر خونی در آبگوشت که میجوشد بریزد نجس میکند 44
- مسأله 117- هر گاه نمک صلب یا نبات مثلا ظاهر آن مثلا نجس شود 44
- مسأله 116- حبی مثلا نجس شده و کمی گل بر آن باشد 44
- مسأله 110- گوشت و دنبه مثلا که روغنش گداخته نشده باشد نجس شود 44
- مسأله 111- بول پسر شیرخواره که هنوز غذا خور نشده باشد 44
- مسأله 118- آب اماله هر گاه بر گردد و تغییر به رنگ و بو و مزه نجاست نداشته 44
- مسأله 115- ذره خون اگر در آب کمتر از کر برسد 44
- مسأله 112- خون کمی مثلا به دست باشد شخص بمالد بر زمین یا غیر زمین که خون ازاله شود پاک نیست، 44
- مسأله 114- آب خون یا آبی که به خون نجس شده 44
- مسأله 124- آب خرما [8] که جوش آمد 45
- مسأله 121- هر نجسی را به هر آبی دو مرتبه [2] باید شست 45
- مسأله 123- کشمش [6] هر گاه مغز آن جوش بخورد 45
- مسأله 122- بوریایی که ریسمان دارد هر گاه نجس شود 45
- مسأله 119- دست غسل دهنده میت بعد از سه غسل 45
- مسأله 120- هر گاه چرک زیر ناخن باشد، 45
- مسأله 128- خون در دهان به آب دهان مستهلک شود 46
- مسأله 131- هر گاه فشار ندهی آن چه را که فشار میخواهد 46
- مسأله 132- ظرف نجس که باران بر آن به بارد 46
- مسأله 130- چیزی متجنس در ظرفی باشد 46
- مسأله 127- زمین نجس که آب کر آن را فرو گیرد 46
- مسأله 129- غذا در دهان هر گاه خون به آن برسد 46
- مسأله 126- آب کر هر گاه ممزوج شود به آب نجس 46
- مسأله 125- غذای پای دندان هر گاه نجس شود 46
- مسأله 134- آفتاب بر زمین نجس با رطوبت سرایت کننده بتابد 47
- مسأله 136- هر گاه مثلا طفل دستش نجس باشد 47
- مسأله 138- دلو چاه هر گاه نجس شود 47
- مسأله 139- برنج یا چیزی که آب در مغز آن میرود که فشار بر نمیدارد 47
- مسأله 133- در آب کر و جاری هر دفعه که همان موضع نجس مثل دست 47
- مسأله 135- آب نجس در ظرف باشد یا ظرف نجس آب در آن کنند فرق ندارد 47
- مسأله 137- خون کمتر از درهم که عفو است 47
- مسأله 141- هر گاه در آب دلو نجاست بالا آمده و آب دلو به اطراف چاه ریخته شود 48
- مسأله 140- بارش بر هر چیزی که فشار لازم دارد به بارد 48
- مسأله 142- چرک پای دندان که نجس شود 48
- مسأله 143- هر گاه گوشتی در موضع وضو یا غسل روییده باشد، 49
- مسأله 144- چرک زیر ناخن واجب نیست ازاله آن، 49
- مسأله 145- هر گاه زن به حضور مرد نامحرم وضو بسازد 49
- فصل 6 در مسائل و شرایط وضو است 49
- مسأله 146- هر یک از انگشتهای پا را که مسح کند 49
- مسأله 150- هر گاه عذر بر طرف شد وضو یا غسل جبیره 50
- مسأله 149- هر گاه شخص، مادّه یا زخمی در بدن داشته باشد که نتوان آب به آن رسانید 50
- مسأله 151- هر گاه در مقام تقیّه، 50
- مسأله 152- شخص نماز قضاء بر ذمّه دارد و خواهد پیش از وقت وضو بسازد 50
- مسأله 148- هر گاه ممکن نشود کفش و نحو آن را از پا بیرون آورند 50
- مسأله 147- هر گاه شخص به یک دست مسح سر و هر دو پا را بکشد 50
- مسأله 153- هر گاه شخص متصل بولش میچکد، 51
- مسأله 156- هر گاه به جهت مرضی، مثلا دوایی مثل کتیرا و نحو آن، 51
- مسأله 154- آبی که نمک داخل در آن کنند 51
- مسأله 155- غسل جنابت کفایت از غسل جمعه هم میکند 51
- مسأله 159- وضویی که از برای رفع [1] حدث باشد 52
- مسأله 160- هر گاه در بین غسل حدث اصغر سر بزند 52
- مسأله 161- هر گاه شخص قصد تمام دادن اجرت حمامی را به قسم متعارف ندارد 52
- مسأله 157- بعد از وضو یا غسل رطوبت مشتبه ببیند 52
- مسأله 162- جبیره در موضع مسح هم مثل موضع غسل است 52
- مسأله 158- هر گاه محدث شک دارد که حدث سر زده یا نه، 52
- مسأله 164- هر گاه آب تا سینه [5] شخص باشد، 52
- مسأله 163- خون جروح و قروح که نتوان شست 52
- مسأله 172- شخص بعد از وضو یا غسل مانعی در بدن دید 53
- مسأله 165- هر گاه شخص نذر کند که صد صلوات بفرستد با طهارت، 53
- مسأله 169- هر گاه سهوا شخص به آب غصبی وضو بسازد، 53
- مسأله 168- پیش از وقت، وضوی تهیّأ [3] مستحب است 53
- مسأله 170- استنجاء به سنگ و شبه آن باید عددش سه [4] باشد 53
- مسأله 166- هر گاه شخص نمیدانست که قدری باطن دماغ را به جهت مقدّمه باید شست 53
- مسأله 171- خون بواسیر اگر مشقت [5] در تطهیرش باشد عفو است، 53
- مسأله 167- هر گاه رطوبت کف دست کفایت نکند مسح را، 53
- مسأله 173- یقین در وضو و حدث و شک در تقدیم 54
- مسأله 176- هر گاه اسباب وضو یا تیمم از خاک و نحو آن ممکن نشود، 55
- مسأله 174- تیمم بدل از وضو یا غسل 55
- مسأله 175- هر گاه شخص یک دستش عاجز باشد برای تیمم، 55
- فصل 7 در تیمم است 55
- مسأله 177- هر گاه شخصی را در مکان غصبی [2] حبس کرده باشند 56
- مسأله 178- بر شش چیز تیمم میتوان کرد: 56
- مسأله 182- شخص جنب یا حائض که تکلیفش تیمم است 57
- مسأله 181- به جهت تیمم، باید تمام ممسوح مسح شود 57
- مسأله 180- شخص با تیمم بود که مغرب شد 57
- مسأله 179- تیمم به غبار مختص به غبار ثوب نیست 57
- مسأله 183- سنگ آهک پیش از پختن، 57
- مسأله 184- هر گاه شخص در بین تیمم یا وضو شک در اجزا کند 57
- مسأله 186- هر گاه شخصی منی در جامه خود ببیند و نداند کی جنب شده 58
- مسأله 187- هر گاه شخص رطوبتی در جامه خود ببیند و یقین کند که منی است 58
- فصل 8 در غسل جنابت است 58
- مسأله 185- هر گاه مردی که مریض نباشد و رطوبت در خود ببیند 58
- مسأله 193- هر گاه موضع غسل یا وضو را شخص نجس میدانست و بعد از وضو یا غسل شک دارد که ازاله کرده یا نه 59
- مسأله 192- موی نازک در بدن احتیاطا به جهت غسل شسته شود 59
- مسأله 191- هر گاه روی زخم جبیره را مسح [3] نتوان کرد 59
- مسأله 188- واطی و موطوئه حیوان احتیاطا [2] غسل کند 59
- مسأله 190- هر گاه دندان با گوشت کنده شود، 59
- مسأله 194- هر گاه پیش از وقت غسل کرد به قصد واجب، 59
- مسأله 189- در غسل بیرون از آب بودن و عورت پوشیدن شرط صحت غسل نیست، 59
- مسأله 196- جرم وسمه در ابرو مثلا، 60
- مسأله 195- آب حوض یا خزینه که در آن استنجاء کنند 60
- مسأله 197- آب مشتبه به غصب، 60
- مسأله 198- در حال تخلی [1] واجب است عورت خود را از نامحرم پوشیدن 61
- مسأله 199- زن اگر خواب دید که منی از او خارج شد و بعد چیزی ندید 61
- فصل 9 در آداب تخلی است 61
- مسأله 200- به دخول تمام حشفه 62
- مسأله 201- مردی که از او منی خارج شده و بول نکرد 62
- مسأله 206- هر گاه چیزی از او خارج شد، شک دارد که خون است یا نه، 63
- مسأله 207- هر گاه خونی به جامه خود ببیند و نداند که از رحم آمده یا از جای دیگر، 63
- مسأله 204- هر گاه عادت قرار گرفت و بعد تغییر کرد 63
- فصل 10 در احکام حیض و استحاضه و نفاس است 63
- مسأله 202- علامت خون حیض، 63
- مسأله 203- هر گاه ضعیفه دو مرتبه در اوّل ماه تا پنج روز مثلا خون ببیند، 63
- مسأله 205- هر گاه شک کند که خون از او خارج شده یا نه، 63
- مسأله 212- باید که خون حیض سه روز متّصل باشد، 64
- مسأله 208- اگر خون مشتبه به نفاس شود 64
- مسأله 210- اگر شک در بلوغ داشته باشد 64
- مسأله 211- اگر خون مشتبه بیرون بیاید 64
- مسأله 209- خون قبل از نه سال حیض نیست، 64
- مسأله 218- هر گاه سه روز متصل خون دید و قطع شد 65
- مسأله 216- زنی ظهر مثلا خون ببیند 65
- مسأله 215- هر گاه زن سه روز متفرّق 65
- مسأله 213- شب اول و شب چهارم [1] خارج از سه روز است 65
- مسأله 221- در ذات عادت عددیه فقط در ترک عبادت به مجرّد دیدن خون خلاف است، 65
- مسأله 219- هر گاه ما بین دو خون که محکوم به حیض باشد 65
- مسأله 220- صاحب عادت وقتیّه به مجرّد دیدن خون 65
- مسأله 214- حیض، کمتر از سه روز و زیاده از ده [2] روز نمیشود 65
- مسأله 217- هر گاه زن سه روز مستمر خون دید 65
- مسأله 222- هر گاه خون از عادت بگذرد 66
- مسأله 223- هر گاه به غیر از متعارف مذکور پیش از عادت خون ببیند 66
- مسأله 226- صاحب عادت ده روز هر گاه پیش از عادت خون دید 66
- مسأله 225- هر گاه پیش از عادت [4] خون دید 66
- مسأله 224- هر گاه از سه روز کمتر خون قطع شد 66
- مسأله 227- هر گاه در اول و آخر عادت [5] خون دید 66
- مسأله 231- هر گاه عادت از ده بگذرد 67
- مسأله 229- اگر اصلا تمیز ندارد، 67
- مسأله 232- بر زن واجب است استبراء رحم 67
- مسأله 230- هر گاه صاحب عادت وقتیه [4] از ده بگذرد خونش، 67
- مسأله 228- صاحب عادت عددی، هر گاه خونش از ده بگذرد 67
- مسأله 236- هر گاه عدد را بداند و زمان را فراموش کند 68
- مسأله 237- حرام است بر حائض داخل شدن هر عبادتی 68
- مسأله 235- زنی که باید به عادت خویشانش رجوع کند 68
- مسأله 233- هر گاه در میان دو خون به صفت حیض 68
- مسأله 234- فرق نیست میان خون حیض، سیاه و یا سرخ بودنش، 68
- مسأله 239- کفّاره وطی در قبل حائض بر مرد [7] است 68
- مسأله 238- حرام است وطی در قبل حائض 68
- مسأله 240- قول زن در حایض بودن 69
- مسأله 246- هر گاه زن پاک شد 69
- مسأله 247- احوط بر حائض اگر نگویم اقوی قضاء نمازی است که به نذر واجب شده باشد 69
- مسأله 244- هر گاه به اعتقاد حایض بودن طلاق داد 69
- مسأله 241- بعد از وطی هر گاه شخص خلاف اعتقادش ظاهر شد 69
- مسأله 248- هر گاه از اوّل وقت بگذرد به قدر اقلّ افراد نماز 69
- مسأله 243- زن حائض مدخول بها و لو به دبر 69
- مسأله 245- وضو پیش از غسل ساختن، 69
- مسأله 242- کسی که عاجز از کفّاره باشد 69
- مسأله 250- هر گاه اعتقاد داشت که وقت به قدر نماز دویّم است 70
- مسأله 249- هر گاه به اعتقاد آن که به قدر پنج رکعت باقی است، 70
- مسأله 251- سنّت است از برای حائض که در وقت نماز با وضو 70
- مسأله 252- مکروه است از برای حائض خضاب کردن 70
- مسأله 253- ضعیفه بعد از وضع یا سقط طفل 71
- مسأله 258- هر گاه ضعیفه در وقت بیرون آمدن طفل خون دید و پاک شد، 71
- مسأله 256- اگر بعد از دیدن خون نفاس ده روز بگذرد 71
- مسأله 255- خون قبل از ولادت حیض میشود به دو شرط: 71
- مسأله 257- هر گاه در ابتدای خروج طفل خون خارج شود نفاس است، 71
- مسأله 254- اگر شک در ولادت دارد نفاس نیست 71
- فصل 11 در احکام نفاس است 71
- مسأله 261- منتهای نفاس ده روز است، 72
- مسأله 259- هر گاه خون نفاس بعد از تولد تمام طفل تا ده روز قطع شد، 72
- مسأله 262- هر گاه زن دو طفل زاید، 72
- مسأله 260- هر گاه خون نفاس در بین ده روز قطع شد 72
- مسأله 266- هر گاه روز اول خون دید و قطع شد 73
- مسأله 267- هر گاه روز اول [5] خون دید و قطع شد 73
- مسأله 265- هر گاه صاحب عادت، هفت روز بعد از تولد خون نبیند 73
- مسأله 264- هر گاه صاحب عادت هفت روز باشد مثلا 73
- مسأله 263- اقلّ ایّام طهر 73
- مسأله 270- مکروه است بر زوج تمتع بردن از ما بین ناف تا زانو 74
- مسأله 269- آن چه بر حائض حرام است بر نفسا هم حرام است، 74
- مسأله 268- در جمیع صور لازم است از برای نفسا استبراء 74
- مسأله 271- مستحب است که نفسا در وقت نماز وضو بسازد 74
- فصل 12 در احکام استحاضه است 75
- مسأله 272- خون استحاضه در غالب اوقات فاسد است 75
- مسأله 273- خون [1] استحاضه همین که بیاید در باطن که تواند بیرون آورد 75
- مسأله 274- هر گاه به اختبار و امتحان معلوم نشود 75
- مسأله 282- اگر در ظاهر قطع شود نه در باطن و زمان، 76
- مسأله 277- هر گاه کثیره یا متوسّطه بعد از نماز قطع شود، 76
- مسأله 279- جایز است از برای هر نماز یک غسل، 76
- مسأله 276- هر گاه بعد از نماز صبح متوسّطه شود 76
- مسأله 280- هر گاه بعد از شروع [5] در غسل یا وضو، دیگر خونی از ضعیفه خارج نشود 76
- مسأله 275- واجب [1] است از برای هر نمازی وضو، 76
- مسأله 278- جایز نیست که مستحاضه کثیره زیاده از دو [3] نماز به یک غسل جمع کند، 76
- مسأله 281- اگر بعد از غسل و پیش از نماز، خون استحاضه در ظاهر و باطن قطع شود، 76
- مسأله 284- اگر خون در اثنای نماز آرام گرفت 77
- مسأله 283- هر گاه در اثنای نماز خون منقطع شود 77
- مسأله 287- واجب است که ضعیفه حفظ کند خود را به قدر امکان 77
- مسأله 288- هر گاه در بین نماز صبح قلیله متوسطه شود 77
- مسأله 289- ضعیفه مستحاضه هر گاه غسل کند و وضو بسازد 77
- مسأله 285- اگر زن یقین کند آرام گرفتن خون را 77
- مسأله 286- هر گاه استحاضه متوسطه روی دهد در شب 77
- مسأله 291- اگر در بین غسل حدث اصغر از او سر زند 78
- مسأله 290- هر گاه مستحاضه کثیره پیش از هر نماز خون از او قطع شود باز ببیند 78
- مسأله 292- هر گاه غسل داده شود میت، 79
- فصل 13 در احکام اموات است 79
- مسأله 293- جایز نیست غسل و نماز و کفن و دفن میّت مگر به اذن ولیّ میّت 79
- مسأله 294- باید غسل دهنده میت، مثل میت باشد 79
- مسأله 299- مخلوط کردن سدر و کافور در آب، 80
- مسأله 297- واجب است غسل دادن میت، اول به آب سدر و بعد به آب کافور و بعد با آب قراح 80
- مسأله 295- واجب است غسل دادن میّت شیعه اثنا عشری 80
- مسأله 298- هر گاه ممکن نشود غسل، 80
- مسأله 296- هر گاه طفل زنده باشد در شکم زن میت 80
- مسأله 305- مکروه است چیدن ناخن میت 81
- مسأله 302- هر گاه آب کفایت سه غسل نکند، 81
- مسأله 303- هر گاه میّت محرم باشد، 81
- مسأله 307- باید کفن غصبی و نجس و حریر و پوست نباشد 81
- مسأله 304- هر گاه همجنسی یا محرمی از برای میّت نباشد 81
- مسأله 300- پیش از غسل شرط است 81
- مسأله 306- کفن سه پارچه واجب است: 81
- مسأله 301- هر گاه در بین غسل یا بعد نجس شود بدن او، 81
- مسأله 308- جایز است در حال تعذّر بلکه وجوبش خالی از قوّه نیست تکفین ستر عورت به متجنّس 82
- مسأله 309- سه پارچه کفن را از اصل مال میّت برمیدارند 82
- مسأله 310- کفن مملوک با مالک است 82
- مسأله 312- اقوی وجوب حنوط نمودن است 82
- مسأله 315- جایز است حمل میت بر دابّه 82
- مسأله 314- وضع جریدتین با میّت مستحب مؤکد است 82
- مسأله 311- اقوی آن است که بذل سدر و کافور و آب غسل واجب است 82
- مسأله 313- خاک تربت امام حسین علیه السّلام را با حنوط مخلوط کردن مستحب است، 82
- مسأله 316- نماز واجب است بر شیعه اثنی عشری به واجب کفایی 83
- مسأله 318- در نماز میت شرط نیست طهارت از حدث و خبث و ستر عورت، 83
- مسأله 317- هر گاه یک نفر زن منفردا بر میت نماز کند 83
- مسأله 319- مستحب است تیمم به جهت نماز میت، 83
- مسأله 320- شرایط نماز استقبال قبله است و قیام با تمکن و نیت 83
- مسأله 321- نماز موافق مشهور بهتر این است که بعد از تکبیر اول بگوید: 83
- مسأله 324- بعد از نماز واجب نماز بر میّت مستحب است، 84
- مسأله 322- در نماز میّت، عدالت امام شرط است، 84
- مسأله 323- بی اذن ولیّ 84
- مسأله 325- مأموم به هر تکبیری که رسید تکبیر بگوید و تکبیر اول خود قرار دهد 84
- مسأله 327- مقدمات نماز شش است: 85
- فصل 14 در احکام نماز است 85
- مسأله 328- وضو، دو شستن و دو مسح کردن است 85
- مسأله 329- شرایط غسل هم، چنین است 86
- مسأله 332- وقت نماز چهار عنوان دارد: 87
- فصل 15 در ستر عورات است 87
- مسأله 330- مرد باید عورتش را به پوشد و زن جمیع بدن را، 87
- مسأله 331- باید لباس مصلّی نجس نباشد 87
- مسأله 334- رکن اجزایی نماز چهار است: 87
- مسأله 333- مقارنات نماز یازده است: 87
- فصل 16 در احکام و شرایط نماز است 88
- مسأله 337- هر گاه پیشانی بر چیزی که سجده بر آن صحیح نیست قرار گرفت 88
- مسأله 336- هر گاه شخص از نماز شکسته و تمام هر دو قضاء دارد، 88
- مسأله 335- جاهل به حکم قبله، 88
- مسأله 338- اگر شخص در حال قیام شک کند که شک سابقم چه شکی بوده 88
- مسأله 339- شخص اگر در سجده است، مثلا و شک در رکعت دارد 89
- مسأله 341- هر گاه شخص قصد تسبیح اربع داشت، 89
- مسأله 342- اذان و اقامه که در مسجد ساقط است سقوطش عزیمت است 89
- مسأله 340- شخص در حال رکوع زیادتر از حد رکوع خم شود 89
- مسأله 347- هر گاه آب انگور جوش آمده پیش از آن که دو ثلثان برود 90
- مسأله 348- هر گاه شخص، «السلام علیکم» را واجب قصد داشت 90
- مسأله 344- هر گاه شخص سهوا نماز عشا را در وقت مشترک شروع کرد 90
- مسأله 346- رطوبات حرام گوشت 90
- مسأله 343- نماز قضاء، 90
- مسأله 345- موی اسب و الاغ و قاطر همراه نماز گزار باشد، 90
- مسأله 349- هر گاه جاهل مقصر هر سه سلام را به قصد واجب گفت، 91
- مسأله 353- حمل اجزای حرام گوشت و میته نجس عمدا، 91
- مسأله 355- هر گاه شخص در بین نماز فهمید که سلام نماز سابق را نداده، 91
- مسأله 352- حمل نجاست در دهان هم مثل ظاهر است 91
- مسأله 351- نماز میّت هر گاه دعای مستحبّش غلط خوانده شود جهلا، 91
- مسأله 350- هر گاه در حال تشهد یا ذکر یا قرائت دست یا انگشتهای پا را مثلا حرکت دهد 91
- مسأله 354- زن در نماز محاذی مرد یا پیش از مرد باشد 91
- مسأله 360- شخص به مظنّه قبله نماز کرد، 92
- مسأله 363- مدّ در قرائت به قدر دو الف کفایت میکند 92
- مسأله 361- شخص مدتی در حمد، مثلا«الصِّراطَ المُستَقِیمَ» را به کسر گفت 92
- مسأله 362- بعد از تمام کردن سوره «قل هو اللّه احد» سه مرتبه «کذلک اللّه ربی» گفتن مستحب است، 92
- مسأله 359- هر گاه چیزی، مثل لقطه همراه خود نگاه دارد که صاحبش را پیدا کند 92
- مسأله 356- کفش در پای نماز گزار باشد 92
- مسأله 357- هر گاه نماز قضاء بر ذمّه باشد نماز نافله را بر خود واجب کند 92
- مسأله 358- موم همراه نماز گزار 92
- مسأله 364- ادغام با غنّه یعنی پیچیدن صدا در خیشوم 92
- مسأله 369- هر گاه شخص، قنوت را فراموش کرد و به رکوع رفت، 93
- مسأله 366- نماز وحشت، 93
- مسأله 365- دیوار یا سقف خانه هر گاه غصبی باشد، 93
- مسأله 368- عدول نماز سابق به لاحق جایز نیست 93
- مسأله 370- هر گاه بعد از نماز فراموش کرد نماز احتیاط را 93
- مسأله 367- اگر اصل نماز وحشت را فراموش کرد، 93
- مسأله 374- اللّه اکبر را هر گاه وصل بخوانند 94
- مسأله 373- جبهه به مهر رسید بی اختیار بلند شد، 94
- مسأله 372- نماز در زمین و فرش و لباس غصبی 94
- مسأله 377- جواب [4] سلام طفل ممیز 94
- مسأله 376- اسم پیغمبر شنیدن، فورا صلوات فرستادن مستحب است، 94
- مسأله 371- اقوال مستحبی را هر گاه عمدا و اختیارا بی طمأنینه 94
- مسأله 375- با مطالبه و قدرت بر ادای دین فوری است ادای آن، 94
- مسأله 380- زن در نماز جهریّه قرائت را آهسته بخواند 95
- مسأله 378- سلام کننده به سلام تنها، 95
- مسأله 381- هر گاه حرفی از قرائت را غلط گفته باشد 95
- مسأله 383- حمل نجس [5] در نماز، احوط اجتناب است، 95
- مسأله 379- دعا به فارسی کردن را در نماز، 95
- مسأله 382- هر گاه در بین نماز «ما یصح السجود علیه» گم شد، 95
- مسأله 389- هر گاه پیشانی به مهر نرسیده، 96
- مسأله 384- نجاست در لباس اگر فراموش شده باشد، 96
- مسأله 386- باید سر انگشت بزرگ پا در سجده بر زمین رسد 96
- مسأله 390- شخص نماز قضاء یقینی که بر ذمّه دارد 96
- مسأله 388- بر روی تسبیح نپخته، 96
- مسأله 387- از گوشت سر انگشت مسح کنی و یک بار انگشت بالا بری ضرر ندارد 96
- مسأله 385- اگر در بین نماز عالم باشد که نجاست پیش از نماز بود 96
- مسأله 391- اگر روزه واجب شخص بر ذمه دارد، روزه مستحبی را نگیرد، 97
- مسأله 395- هر گاه نماز ظهر را کرده بود و سهوا دیگر نیت ظهر کرد 98
- مسأله 392- عدول نماز ظهر به عصر و مغرب به عشا 98
- فصل 17 در عدول است 98
- مسأله 396- هر گاه شخص ایستاده به قصد نماز معینی 98
- مسأله 393- نماز فرادی به جماعت عدول نمیتواند کرد، 98
- مسأله 394- نماز عصر به ظهر و عشا به مغرب و ادا به قضاء 98
- مسأله 399- هر گاه شخص در نماز قهرا حرکت کرد 99
- مسأله 400- قرائت جهریّه که آخرهای کلمه بعضی جاها آهسته خوانده میشود 99
- مسأله 397- اگر اول قصد نمازی کرد و تکبیر گفت و بعد به خیال نمازی دیگر تمام کرد 99
- مسأله 398- انگشتر متنجس در غیر دست 99
- مسأله 402- معفوّ نیست مربّیه طفل با قدرت شستن [6] جامهاش 99
- مسأله 401- فرش زیر مریض حکم لحاف رویش را ندارد 99
- مسأله 410- هر گاه شخص به سجده رسید و به خاطرش آمد که از رکعت پیش یک سجده نکرده 100
- مسأله 408- هر گاه شخص بداند یک نخ غصبی در جامهاش هست 100
- مسأله 405- هر گاه مالی را خمس نداده از عین آن مال لباس بخرند 100
- مسأله 407- در نماز مستحبی، شخص نمیداند که رکعت سیّم است یا آن که سلام داده و برخاسته 100
- مسأله 406- هر گاه نماز استیجاری یا نذر موسع بر ذمه شخص باشد، 100
- مسأله 409- هر گاه شخص محمول غصبی داشته باشد 100
- مسأله 404- ذکر کبیر در رکوع و سجود هر گاه سه مرتبه بگویند 100
- مسأله 403- خون انسان یا حیوان حلال گوشت در جامه و بدن مصلّی کمتر از درهم معفو است، 100
- مسأله 415- هر گاه هجرت کند شخص از وطن و دیگر قصد شش ماه ماندن در آنجا نداشته باشد 101
- مسأله 418- هر گاه مقام تقیّه باشد و شخص میتواند مثلا بر بوریا سجده کند 101
- مسأله 417- هر گاه شخصی نماز کرد به قصد ادا بعد معلوم شد که قضاء بوده، 101
- مسأله 416- نماز غفیله بعد از نماز مغرب، 101
- مسأله 414- وطن فعلی، 101
- مسأله 412- نماز مستحبی هر گاه طمأنینه و شرایطش را 101
- مسأله 411- جورابی که ساق پا را نپوشاند 101
- مسأله 413- هر گاه ببینی که شخص طمأنینه و شرایط نماز را درست به جا نمیآورد 101
- مسأله 419- هر گاه شخص نافله صبح را نکرده نماز صبح را کر 102
- مسأله 420- هر گاه در قرائت مثلا حرفی را غلط گفت سهوا 102
- مسأله 421- هر گاه شک دارد که پنج رکعت به غروب مانده یا نه، 102
- مسأله 426- هر گاه به قدر چهار رکعت با سوره وقت مانده 103
- مسأله 422- در سجده، بعض کف دست و لو بعض انگشت بر زمین برسد کفایت [1] میکند، 103
- مسأله 425- هر گاه شخص پیشانیش به مهر نرسیده، 103
- مسأله 423- حروف قرائت و غیره را به مخرج گفتن کفایت میکند 103
- مسأله 424- هر گاه شخص نماز مغرب را در دو رکعت سلام داد 103
- مسأله 429- قطع نماز به جهت غیبت یا غنا 104
- مسأله 428- هر گاه ضعیفه جز لباس نجس پوشیدن چاره ندارد 104
- مسأله 427- شخص نماز شب را بر خود واجب کرد 104
- مسأله 430- هر گاه شخص شک کند که این نماز مغرب [4] است یا عشاء 104
- مسأله 431- هر گاه کلمهای، مثلا از حمد یا سوره غلط خوانده شود 104
- مسأله 432- شخص ذکر رکوع را در سجده گفت به خیال رکوع بودن پس به خاطرش آمد که در سجده است، 105
- مسأله 435- هر گاه شخص بعد از نماز شک دارد که نجاستی که در بدنش بود شسته است یا نه، 105
- مسأله 438- شخص جایی که باید نمازش را اعاده کند به احتیاط عدم فتوی، 105
- مسأله 434- هر گاه شخص اهمال کند در طمأنینه و شرایط اجزاء نماز عمدا، 105
- مسأله 437- جایی که شخص احتیاطا باید نمازش را اعاده کند 105
- مسأله 436- شخص عقب گریخته رفت 105
- مسأله 433- مسافر، مثلا هفت فرسخ رفت در یک روز و یک فرسخ بر گشت و شب را در آنجا ماند، 105
- مسأله 443- لباس غیر ساتر عورت هر گاه جای خودش باشد [5] و نجس باشد 106
- مسأله 441- در نماز آیات پیش از هر رکوع و بعد از هر رکوع تکبیر مستحب است، 106
- مسأله 445- هر گاه بعد از نماز دویّم یقین کرد که یک رکعت از این دو نمازش کم شده 106
- مسأله 439- در نماز آیات مأموم فهمید که امام بعضی از سوره که بنا داشت بخواند فراموش کرد 106
- مسأله 444- هر گاه شخص رفت به سجده، هنوز پیشانیش به مهر نرسیده شک کرد 106
- مسأله 440- مأموم در رکوع اول هر رکعتی از دو رکعت نماز آیات به امام اگر برسد 106
- مسأله 442- در نماز، گریه بر حضرت امام حسین علیه السّلام بی اختیار [3] ضرر ندارد، 106
- مسأله 450- هر گاه شخص اجیر شود نماز از برای میت [بخواند] 107
- مسأله 447- اذان میان دو نماز که ساقط است در صورت عدم فاصله است 107
- مسأله 446- بعد از نماز احتیاط یقین کرد نقص نمازش را 107
- مسأله 449- در سجده دویّم [5] نماز یقین کرد که یک سجده از رکعت پیش و رکوع آن را هم نکرده، 107
- مسأله 448- در آخر وقت اگر شخص وضو یا غسل کند 107
- مسأله 451- هر گاه شخص در رکعت چهارم یا سیّم به خیال رکعت اول یا دویّم، مثلا حمد را شروع کرد، 108
- مسأله 452- هر گاه شخص «بسم اللّه» را به قصد سوره گفت، 108
- مسأله 453- بدان که موالات هر فعلی بالنسبة به خود آن فعل است، 108
- مسأله 454- نماز جمعه، واجب تخییری است 108
- مسأله 455- هر گاه شخص بداند که چه نمازی است که اراده دارد به جا آورد، 109
- مسأله 457- اگر خوب هم نداند بعضی از افعال صلاة را 109
- مسأله 458- با قصد ریا، چه قبل [2] از نماز و چه در بین نماز و چه در اجزای آن 109
- مسأله 456- اگر شخص، اصل نماز را قصد واجب کند و اجزای آن را که نمیداند 109
- فصل 18 در نیّت است 109
- مسأله 459- هر گاه اصل قصد قربت باشد و در ذکر یا در قرائت، مثلا صدا را بلند کند 110
- مسأله 460- اگر در نماز، مثلا بر خیزی یا بنشینی به جهت تعلیم غیر 110
- مسأله 461- و عجب بعد از نماز مبطل نماز نیست، 110
- مسأله 462- هر گاه شخص قصد کند قطع نماز را 110
- مسأله 465- مراد از قیام، راست ایستادن است 111
- فصل 19 در قیام است 111
- مسأله 464- هر یک از اقوال مستحبّه نماز که در حال قیام باید به جا بیاورد، قیامش مستحب [1] است 111
- مسأله 466- اگر مردّد شود میان ایستادن بدون قرار و نشستن با قرار، 111
- مسأله 468- اگر بعضی نمازش را ایستاده میتواند بکند، 112
- مسأله 467- هر گاه قیام به راه رفتن را میتواند و نشستن به قرار، 112
- مسأله 469- از ایستادنی که مرتبه اعلی است اگر عجز حاصل شود، 112
- مسأله 471- باید با قدرت «اللّه اکبر» را بدون اشباع بگوید و حروفش به مخرج و اعرابش را درست بگوید 113
- فصل 20 در تکبیرة الاحرام است 113
- مسأله 472- واجب است در دو رکعت اول فریضه، حمد و یک سوره تمام، 114
- فصل 21 در قرائت است 114
- مسأله 474- جایز است خواندن سوره سجده در نماز مستحبی 114
- مسأله 475- سوره «و الضحی» و «أ لم نشرح» یک سوره است و هم چنین «أ لم تر» و «لإیلاف» و «بسم اللّه» جزء سوره است 114
- مسأله 473- گاهی واجب میشود سقوط سوره، 114
- مسأله 476- جایز است عدول از سوره، تا سوره از نصف نگذشته، 115
- مسأله 479- جهر، ظاهر شدن صوت است و اخفات، 115
- مسأله 478- مرد در نماز جماعت که باید بخواند قرائت را، 115
- مسأله 480- مستحب است جهر خواندن قرائت نماز جمعه [5] را 115
- مسأله 477- واجب است بر مرد جهر خواندن حمد و سوره 115
- مسأله 481- در دو رکعت یا یک رکعت آخر، 116
- مسأله 482- اگر شخص اخلال کند در نماز به حرفی یا حرکت بنایی 117
- فصل 22 در شرایط قرائت و سایر اجزای نماز است 117
- مسأله 483- ادغام کردن تنوین و نون ساکنه به حروف یرملون، 117
- مسأله 485- ذکر رکوع، یک مرتبه «سبحان ربی العظیم و بحمده» یا سه مرتبه «سبحان اللّه» 118
- مسأله 486- رکوع نشسته، خم شدن است تا صورت برابر زانو برسد 118
- مسأله 487- اگر شروع کرد ذکر را سهوا، پیش از رسیدن به رکوع با طمأنینه، 118
- فصل 23 در رکوع است 118
- مسأله 489- اگر پیشانی بر چیزی که سجده بر آن صحیح نیست رسید 120
- فصل 24 در سجود است 120
- مسأله 490- باید موضع سجده که موضع پیشانی است پاک باشد، 121
- مسأله 492- ذکر سجده مثل ذکر رکوع است، 121
- مسأله 491- موضع جبهه شرط است که از کلفتی یک خشت بلندتر نباشد 121
- مسأله 493- اگر پیشانی به قدر مسمّی نتواند گذاشت به جهت جراحت و غیره، 121
- فصل 25 در تشهد است 122
- مسأله 494- باید شهادتین را تمام بخواند با صلوات، 122
- فصل 26 در سلام است 123
- مسأله 495- بعد از «السلام علیک» که مستحب است اگر «السلام علینا» [1] میگویی، 123
- مسأله 496- صحیح است نماز زن در لباسی که ذیّ مردانست 123
- مسأله 497- حمل اجزای حرام گوشت با نمازگزار اشکال است 123
- مسأله 498- آستر جامه حریر باشد، اشکال است 123
- مسأله 500- هر گاه شخص عریان، گیاه یا برگ درخت، 124
- مسأله 499- باکی نیست محمول بودن حریر یا ملصق بودن آن، 124
- مسأله 501- اگر ایمن نیست از ناظر محترم و بیابد گودالی را، 124
- مسأله 503- اول وقت فضیلت نماز ظهر، اول زوال است 125
- مسأله 505- وقت اجزایی عصر دو وقت است: 125
- فصل 27 در اوقات نماز است 125
- مسأله 502- وقت مختص به نماز ظهر، اول زوال است 125
- مسأله 504- اوّل وقت فضیلت عصر این است که سایه زاید از شاخص مثل شاخص شود 125
- مسأله 506- وقت مختص مغرب اوّل مغرب است 126
- مسأله 512- باید کسانی که عذر ندارند، علم به وقت داشته باشند 126
- مسأله 509- وقت اجزایی عشا دو وقت است: 126
- مسأله 510- وقت فضیلت نماز صبح اوّل صبح صادق است 126
- مسأله 507- وقت اضطراری آن که به جهت عذر باشد به قدر نماز عشا است 126
- مسأله 508- وقت فضیلت مغرب اوّل مغرب است تا سرخی مغرب بر طرف شود 126
- مسأله 513- صاحبان عذر، مثل کور یا غیره یا آن که مانع در هوا باشد، 126
- مسأله 511- اگر از برای هر نمازی مقدار یک رکعت از وقتش باقی باشد 126
- مسأله 514- با شک به دخول وقت بلکه ظنّ غیر معتبر و نسیان به وقت، 127
- مسأله 517- کسی که عذر دارد و به امید بر طرف شدن عذر است، 127
- مسأله 516- افضل آن است که هر فریضه را در اوّل وقت فضیلت آن به جا آورند، 127
- مسأله 515- اگر در بین نماز بفهمد غافل و وقت معلوم نباشد بر او، 127
- مسأله 518- مدار بر صدق قبله، استقبال قبله است، 128
- فصل 28 در قبله است 128
- مسأله 519- تا علم ممکن شود، علم حاصل کنند 128
- مسأله 521- هر گاه شخص نماز کرد به آن جهتی که مأمور به آن بود به اعتبار مظنّه یا تنگی وقت، 129
- مسأله 523- هر گاه شخص اخلال کند به استقبال قبله عمدا، 129
- مسأله 524- هر گاه مالک مکث در زمینش را نهی کند و وقت تنگ باشد، 129
- مسأله 522- اگر بعد از فراغ معلوم شد که پشت به قبله بوده 129
- مسأله 520- هر گاه ممکن نشود علم و امارات شرعیّه با جد و جهد تمام، 129
- فصل 29 در منافیات نماز است 131
- مسأله 530- بکاء 131
- اشاره 131
- مسأله 525- حدث، 131
- مسأله 527- استدبار عمدا و سهوا 131
- مسأله 529- قهقهه، 131
- مسأله 528- کلام عمدا، 131
- مسأله 526- تکفیر، 131
- مسأله 531- ماحی الصّلاة عمدا و سهوا، 132
- مسأله 534- شک در رکعات 132
- مسأله 532- اکل و شرب، 132
- مسأله 533- آمین، 132
- فصل 30 در نماز آیات است 133
- مسأله 535- امّا قسمی از نماز آیات این است که نیّت کند 133
- مسأله 538- مأموم در رکعت چهارم، مثلا بفهمد که در رکعت سیّم فرادی شده به جهت فاصله شدن، 134
- مسأله 536- هر گاه شخص قضاء یقینی ندارد و میخواهد احتیاطا به جا آورد 134
- مسأله 539- هر گاه شخص نماز ظهرش را به عصر امام اقتدا کند 134
- مسأله 540- هر گاه شخص ایستاده شک دارد که قصد اقتدا کرده یا نه، 134
- مسأله 537- هر گاه مأموم تسبیحات اربع را سه مرتبه باید بخواند 134
- فصل 31 در جماعت است 134
- مسأله 544- هر گاه شخص بداند که اگر اقتدا کند حمد را تمام نمیتواند کرد، 135
- مسأله 543- سزاوار این است از برای مأموم در نماز جهریّه که صوت یا همهمه امام را میشنود، 135
- مسأله 542- اقوی استیناف نماز است در صورتی که رکوع کند مأموم عمدا پیش از امام، 135
- مسأله 541- هر گاه مأموم عمدا پیش از امام سر از رکوع یا سجود بر دارد 135
- مسأله 545- هر گاه شخص در نماز نافله باشد که جماعت بر پا شود 135
- مسأله 546- دور بودن مأموم از صفی که میخواهد بعد از اقتدا به آن ملحق شود 135
- مسأله 548- هر گاه امام تسبیح اربع را سه مرتبه میخواند، 136
- مسأله 547- مأموم در بین قرائت امام بخواهد قصد فرادی کند مرخّص است، 136
- مسأله 551- به خبر عدل واحد یا غیره هر گاه علم به عدالت شخصی حاصل شود خوب است 136
- مسأله 550- شخص هر گاه ندانست که رکعت چندم است، اقتدا کرد و حمد و سوره را قربة إلی اللّه خواند 136
- مسأله 553- هر گاه امام رکوع رفت و مأموم در تسبیح اربع است 136
- مسأله 552- هر گاه قسمی شود از برای امام که باید بعد نمازش را احتیاطا اعاده کند، 136
- مسأله 549- [اگر] امام مشغول نافله نشده باشد اذان 136
- مسأله 555- مأموم یا غیر، در رکعت سیّم یا چهارم به خیال رکعت اول یا دویّم حمد خواند 137
- مسأله 554- [اگر] مأموم مسبوق فراموش کرد حمد و سوره را، 137
- مسأله 559- هر گاه مأموم در نماز جهریّه، هیچ صوت امام را نشنود، 137
- مسأله 556- هر گاه مأموم در رکعت سیّم یا چهارم فراموش کرد تسبیحات اربع را، 137
- مسأله 558- باید اهل جماعت به ترتیب تکبیر بگویند، 137
- مسأله 557- ساقط است در دو رکعت اولیین نماز، قرائت حمد و سوره از مأموم 137
- مسأله 562- اگر پیش از امام سهوا سلام واجب را گفت، 138
- مسأله 561- مأموم در غیر رکعت اولش هم چنان میدانست که به رکوع میرسد که امام راست شد، 138
- مسأله 563- هر گاه در مسجدی وارد شوی که یک امام راتب دارد نه متعدد [6] 138
- مسأله 560- نماز نافله را میتوان قطع کرد 138
- مسأله 567- مأموم سر از سجده بر داشت، دید امام در سجده است 139
- مسأله 564- شخصی که قضاء نماز یقینی بر ذمّه داشته باشد نماز مستحبی را ترک کند 139
- مسأله 566- امام در رکعت سیّم مثلا حمد بخواند و مأموم در رکعت دویّمش باشد، 139
- مسأله 565- شک میان امام و مأموم اعتبار ندارد، 139
- مسأله 568- مأموم شش تکبیر افتتاحی را 140
- مسأله 571- نماز آیات را هر یک به دیگری اقتدا میتوان کرد 140
- مسأله 573- حایل از برای اهل جماعت میان مردان و زنان، 140
- مسأله 574- شخص عادل دشنام به مؤمنی دهد، 140
- مسأله 569- هر گاه شخص وارد بر جماعت یومیّه شود و نداند که چه نماز است، 140
- مسأله 575- مأموم پیش از امام تکبیر گفت بعد ملتفت شد 140
- مسأله 570- هر گاه شخص نماز مغربش را به عشا اقتدا کرد 140
- مسأله 572- شخص در ذکر رکوع است، 140
- مسأله 577- باکی نیست جماعت کردن نمازهایی که به حسب اصل شرع واجب بوده باشد 141
- مسأله 576- نماز جماعت مستحب مؤکد است در جمیع نمازهای واجبی، 141
- مسأله 578- نماز یومیه هر یک به دیگری اقتدا میتوان کرد، 141
- مسأله 579- نماز مستحبّی که به نذر واجب شده باشد 141
- مسأله 584- اگر حایل پنجره باشد که دیده شود، ضرر ندارد 142
- مسأله 580- به دو [1] نفر مکلف جماعت منعقد میشود و زن به مرد و زن میتواند اقتدا کند 142
- مسأله 582- اگر شک داشته باشد به رکوع رسیدن را، 142
- مسأله 581- هر گاه امام در رکوع ذکر رکوع را تمام کرده باشد که مأموم برسد خوب است 142
- مسأله 583- باید صف اول مأمومین امام را ببینند 142
- مسأله 588- وقتی که فرادی شدند 143
- مسأله̠589- جایز نیست که مأموم پیشتر از امام بایستد، 143
- مسأله 587- جایز نیست جماعت به دور بودن مأموم از امام یا از مأمومین این قدر که دوری بسیاری باشد، 143
- مسأله 585- اگر در بین نماز حایل به هم رسد و بماند، 143
- مسأله 590- شخص در جماعت اگر قصد اقتدا نکند 143
- مسأله 591- باید به شخص عادل واحد اقتدا کرد 143
- مسأله 586- باید جای ایستادن امام زیادتر از یک شبر متعارف بلندتر از جای مأموم نباشد علی الاحوط، 143
- مسأله 592- اگر علم حاصل کند که امام حالی دارد که گناه کبیره را نمیکند 143
- مسأله 595- جایز است از برای مأموم در حال اختیار عدول به فرادی کند، 144
- مسأله 596- از مأمومین ساقط است حمد و سوره 144
- مسأله 594- اگر در بین نماز عذری از برای امام به هم رسد، 144
- مسأله 593- اگر اقتدا به امام حاضر کردی که عادل میدانستی 144
- مسأله 597- اگر امام در قنوت باشد که مأموم تکبیر بگوید 144
- مسأله 600- واجب است تکبیرة الاحرام را بعد از امام بگوید 145
- مسأله 599- متابعت در اقوال واجب نیست، 145
- مسأله 598- جایز نیست عمدا تقدیم افعال نماز خود را از افعال نماز امام، 145
- مسأله 607- مأموم ایستاده به امام نشسته نمیتواند اقتدا کند، 146
- مسأله 608- هر گاه امام چیزی از نمازش فراموش کرد و متنبّه نشد، 146
- مسأله 601- هر گاه امام بعضی از حروف قرائت را قدرت بر درست خواندن نداشته باشد 146
- مسأله 605- اگر مثلا امام تسبیحات اربع را یک مرتبه بخواند 146
- مسأله 602- هر گاه مأموم نتواند تسبیح اربع را سه مرتبه بخواند 146
- مسأله 604- هر گاه مأموم عالم باشد به نجاست غیر معفوّه 146
- مسأله 603- اگر بعد از نماز معلوم شود که امام فاسق یا کافر یا بی طهارت بوده مثلا، 146
- مسأله 606- جایز است اقتدا کردن به امامی که متیمّم یا صاحب جبیره 146
- مسأله 610- مستحب است که صفهای جماعت راست باشند 147
- مسأله 609- هر گاه شخص، به جماعت نماز کرد و قضاء بر ذمّه خود [2] نمیداند 147
- مسأله 611- مستحب است که تا امام «قد قامت الصلاة» گفت مأمومین بر خیزند 147
- مسأله 612- مکروه است تنها ایستادن 147
- مسأله 614- امّا حد فرسخ، سه میل است، 148
- فصل 32 در احکام مسافر است 148
- مسأله 615- اگر در اثنای راه بفهمد که مسافت هست اگر چه باقی مانده راه به قدر مسافت نباشد 148
- مسأله 613- مسافر باید قصد طی کردن هشت فرسخ متّصل داشته باشد، 148
- مسأله 618- اگر راه رفتن کمتر از چهار فرسخ باشد و برگشتن از راه دیگر زیاده از چهار فرسخ بر گردد 149
- مسأله 619- هر گاه در بین مسافت مردّد شد در رفتن، 149
- مسأله 620- هر گاه شخص در بین مسافت قصد ماندن ده روز کند 149
- مسأله 617- اگر کمتر از چهار فرسخ در یک روز مکرر آمد و شد کند 149
- مسأله 621- هر گاه در بین دو وطن هشت فرسخ کمتر باشد، 149
- مسأله 616- اگر قصد مسافت در رفتن باشد و چند روز طول بکشد، 149
- مسأله 625- ولایت کاظمین و بغداد، دو بلد است 150
- مسأله 622- مراد به وطن [1] جایی است که شخص قرار گرفته باشد 150
- مسأله 627- هر گاه شخص در بلد اقامه، پیش از ده روز یا بعد از ده روز از حد ترخص بیرون رود، 150
- مسأله 626- اما بلدهای بزرگ که خارق عادت است 150
- مسأله 624- هر گاه مسافر در بلد واحد علم به ده روز ماندن دارد، 150
- مسأله 623- هر گاه قطع وطن کند و برود، 150
- مسأله 628- اگر از ترخص بیرون میرود تا هفت فرسخ مثلا 151
- مسأله 629- خارج شدن از حد ترخّص مراد این است که 151
- مسأله 630- بلدهای عظیمه اعتبار ترخص آن به محلّه مسافر است 151
- مسأله 631- هر گاه شخص به قصد سفر از ترخص بیرون رفت 151
- مسأله 634- نماز را اتمام کند دائم السفر، 152
- مسأله 635- مسافر در مسجد الحرام و مسجد رسول صلّی اللّه علیه و آله و سلّم و حایر جناب سیّد الشهداء و مسجد کوفه مخیّر است 152
- مسأله 636- اگر شخص نداند که در سفر نماز را باید شکسته کرد و به این جهت در سفر تمام کند صحیح است نمازش، 152
- مسأله 637- هر گاه مسافر عالم باشد که باید شکسته کند و تمام کند، 152
- مسأله 632- هر گاه شخص عقب گریخته برود 152
- مسأله 633- هر گاه شخص سفرش سفر معصیت باشد 152
- مسأله 638- هر گاه فراموش کند سفر خود را و تمام کند، 152
- مسأله 639- هر گاه شخص در اوّل وقت حاضر است و نماز نکرد 153
- مسأله 640- هر گاه شخص به تبع غیر سفر رود 153
- مسأله 642- قضاء به عینها مثل اداست 154
- مسأله 641- واجب است قضاء نمازهای یومیه غیر از نماز جمعه، 154
- مسأله 643- هر گاه مرد قضاء زنی را اجیر شود قرائت جهریه را جهر بخواند 154
- فصل 33 در نماز قضاء است 154
- مسأله 644- اگر قضاء یقینی خود دارد قضاء غیر را احتیاطا [1] اجیر نشود 154
- مسأله 645- کسی که قضاء یقینی بر ذمّه خود دارد، 155
- مسأله 646- اگر ترتیب نماز قضاء شده را بداند، 155
- مسأله 649- اگر یک شبانه روز فوت شده و نمیداند کدام است، 155
- مسأله 648- هر گاه نداند چند نماز یا چند شبانه روز بر ذمه او است، 155
- مسأله 647- هر گاه مثلا ده نماز صبحی از او فوت شده ده نماز صبح کند 155
- مسأله 655- نماز قضاء یقینی بر ذمّه شخص باشد، 156
- مسأله 651- ترتیب در غیر قضاء یومیه 156
- مسأله 650- هر گاه چند نفر یک نماز میت را اجیر شوند، 156
- مسأله 652- اجیر از برای صوم و صلاة، 156
- مسأله 654- اگر ترتیب [5] را نمیداند، میخواست نماز ظهر را مثلا مشغول شود، 156
- مسأله 656- هر گاه شک دارد که اگر سوره بخواند نمازش قضاء میشود یا نه 156
- مسأله 653- نماز قضائی که ترتیبش را نمیداند 156
- مسأله 659- شخص که نماز قضاء دارد باید قصد و عزم [5] قضاء کردن داشته باشد 157
- مسأله 657- هر گاه شخص احتمال میدهد که قضاء بر ذمّهاش هست، 157
- مسأله 658- هر گاه شخص احتمال بدهد عیبی و نقصی در نماز خودش، 157
- مسأله 660- شخص نماز قضاء خود و والدین هر دو [8] بر ذمّه دارد، 157
- فصل 34 در شکیات است 158
- مسأله 665- هر گاه بعد از محل، شک کند، 160
- مسأله 667- هر گاه شک کند بعد از نماز که شکّم موجب یک رکعت نماز احتیاط بود یا دو رکعت ایستاده، 160
- مسأله 664- نماز احتیاط- چه نشسته و چه ایستاده- بعد از نیّت و تکبیر، حمد تنها بخوان، 160
- مسأله 662- در این شک و شکهایی که در حال قیام فرو نشینی بعد از تلافی و تدارک، 160
- مسأله 666- هر گاه در رکعت چهارم شک کند که شک سابقم دو و سه بود، 160
- مسأله 663- در هر یک از این شکها، 160
- مسأله 674- در جاهایی که تلافی دارد، 161
- مسأله 668- هر گاه بعد از سلام شک کند که شکّم چه شکّی بوده، 161
- مسأله 669- مقصود از شک، مساوی بودن طرفین است، 161
- مسأله 670- هر گاه عمل به مظنّه کرد، بعد از آن شک دیگری عارض شد، 161
- مسأله 673- اگر شک کند که آن چه پیش عارض شده است شک بود یا ظن، 161
- مسأله 672- هر گاه شک کند این که عارض شده است شک است یا ظن، 161
- مسأله 671- هر گاه چند شک عقب یکدیگر عارض شود، 161
- مسأله 676- سجده سهو در پنج موضع واجب میشود: 162
- مسأله 677- سجده سهو، بعد از سلام قصد میکنی از برای هر چه که هست 162
- فصل 35 در سهویّات است 162
- مسأله 680- هر گاه شخص در بین نماز شک کند که نماز ظهر است مشغول است یا عصر، 163
- مسأله 678- مظنّه در نماز، حکم علم [2] دارد 163
- مسأله 679- هر گاه شخص بعد از نماز سجده سهو را فراموش کرد، 163
- مسأله 681- غیر از پنج موضع که سجده سهو واجب است، 163
- مسأله 683- شک میانه دو و سه بعد از اکمال سجدتین، 164
- مسأله 684- هر گاه شخص در رکوع رکعت دویّم نماز احتیاط ایستاده یا در دو رکعت نشسته [2] خاطرش آمد 164
- مسأله 682- هر گاه شخص شکّیات و سهویّات و سجده سهو و ظنّیات و منافیات را نداند 164
- مسأله 686- مقدمه فعل، مثل سرازیر شدن به سجده و بر خواستن، هر گاه زیاد شود سجده سهو نمیخواهد 164
- مسأله 687- هر گاه شخص بعد از سلام فراموش کرد تشهد یا سجده فراموش شده را که قضاء کند 164
- مسأله 685- اگر ملتفت شد که اصل نمازش تمام بوده، 164
- مسأله 691- هر گاه شکی کرد که باطل است نماز و در یک طرفش احتمال صحیح بودن باشد، 165
- مسأله 690- هر گاه شخص شک کند میان سه و چهار 165
- مسأله 692- هر گاه در حال شک منافی نماز به جا بیاورد عمدا 165
- مسأله 689- هر گاه شخص در سجده، مثلا شک دو و سه کرد، 165
- مسأله 693- اگر در اجزای نماز احتیاطی خللی بهم رسد، 165
- مسأله 688- هر گاه شخص رکعت احتیاط را فراموش کرد 165
- مسأله 695- هر گاه بعد از بنای شک، سلام داد و بعد از سلام فهمید ناتمامی نمازش را، 166
- مسأله 699- اگر نماز احتیاط و تشهّد و سجده سهو هر سه را باید به جا بیاوری، 166
- مسأله 694- باید نماز احتیاط را بعد از تکبیر، حمد تنها آهسته [1] بخواند 166
- مسأله 696- اگر بفهمد بعد از دو رکعت نماز احتیاط که اصل نمازش سه رکعت بوده، 166
- مسأله 700- اگر تشهّد و سجده بر ذمّه باشد، 166
- مسأله 701- اگر هم چون میدانست که تشهّد مقدم بوده، 166
- مسأله 698- تشهّد و سجده فراموش شده، 166
- مسأله 697- اگر بعد از نماز بفهمد مطابق بودن نماز احتیاط را با اصل نمازش، 166
- مسأله 704- و اگر اجزای منسیّه را تأخیر بیندازد 167
- مسأله 703- اگر فراموش کرد سجده سهو را، 167
- مسأله 705- در سجده سهو بعد از نیّت، تکبیر گفتن واجب نیست 167
- مسأله 702- اگر موجب سجده سهو متعدّد باشد، 167
- فصل 36 در روزه است 168
- مسأله 706- تکرار مفطر حرام غیر جنس در یک روز، 168
- مسأله 707- قضاء روزه که مضیّق باشد وقت آن، 168
- مسأله 708- در قضاء مضیّق 168
- مسأله 709- کسانی که معذورند از روزه گرفتن، 168
- مسأله 710- شخص هر گاه صاع را نمیداند چه قدر است 168
- مسأله 715- هر گاه شخص نداند چند روز روزه قضاء بر ذمّهاش هست، 169
- مسأله 717- هر گاه شخص در روزه واجب معیّن اراده سفر داشته باشد در شب، 169
- مسأله 712- روزه استیجار، ترتیب لازم ندارد، 169
- مسأله 711- فطره رمضان هر گاه نداد شخص بعد از وقت، 169
- مسأله 716- هر گاه شخص به گفته پدر یا مادر مثلا روزه گرفت و تقلید را نمیدانست 169
- مسأله 713- هر گاه شخص در اول تکلیفش روزه را خورد از راه تقصیر، 169
- مسأله 718- روزه واجب غیر معیّن، هر گاه پیش از ظهر قصد افطار کند، 169
- مسأله 714- هر گاه زنی مثلا هشت ماه خون ندید، 169
- مسأله 721- کفاره شصت مدّ، هر مدّی را به یک فقیر باید داد، 170
- مسأله 719- اگر روزه قضاء دارد بلکه هر روزه واجبی، [1] حتّی استیجاری، روزه مستحبّی نگیرد، 170
- مسأله 724- هر گاه زنی جاهله بود که جماع غیر انزال مفطر است، 170
- مسأله 723- شخص در شب جواهری را مثلا فرو برد 170
- مسأله 720- هر گاه نماز خفتن را فراموش کرد، 170
- مسأله 722- ضعیفه در حالتی که باید احتیاط کند به عمل مستحاضه 170
- مسأله 726- صوم بر چهار قسم است: 171
- مسأله 725- ضعیفه مثلا نذر کرد که فلان روز معیّن را روزه بگیرد، 171
- مسأله 728- هر گاه در شب اول ماه مبارک یا در بین ماه قصد روزه تمام ماه را بکند، 171
- مسأله 729- هر گاه شب آخر شعبان مشتبه باشد به اول رمضان، 171
- مسأله 730- هر گاه در رمضان نیّت روزه غیر رمضان کند عمدا، 171
- مسأله 731- امّا غیر رمضان از روزهای دیگر هر یک که باشد، 171
- مسأله 727- روزه ماه مبارک رمضان و عارضی معیّن دو وقت نیت دارند: 171
- مسأله 736- اگر قصد کند فساد صوم خود را در زمان بعد، 172
- مسأله 734- اگر صبح کند یوم الشک را به نیت افطار 172
- مسأله 739- باید دانست که در صوم، دیگر عدولی [3] نیست 172
- مسأله 735- اگر روزی از رمضان را عصیانا قصد افطار داشته باشد 172
- مسأله 732- اگر صوم غیر معیّن را به ریا فاسد کند 172
- مسأله 733- محل نیّت روزه مندوب 172
- مسأله 737- اگر قصد کند که امساک میکنم از جمیع مفطرات 172
- مسأله 738- هر گاه فراموش کرد قضاء را، مثلا و مستحبی را گرفت، 172
- مسأله 744- خون دهان اگر به آب دهان مستهلک [3] شود 173
- مسأله 743- خلط سینه و آب دماغ که به فضای دهن آمد، 173
- مسأله 741- آبی در دهن یا دماغ کردن یا طعامی چشیدن یا چیزی در دماغ کردن که به حلق نرسد ضرر ندارد، 173
- مسأله 742- احتیاط [2] این است که آب دماغ را نکشاند به حلق 173
- مسأله 745- گردی در دماغ یا چیزی در چشم یا گوش کردن ضرر ندارد. [4] 173
- مسأله 740- چیزهایی که صوم را باطل میکند نه چیز است: 173
- مسأله 746- روزه متتابع کفاره، 175
- مسأله 749- هر گاه وقت به قدر تیمم مانده باشد، 175
- مسأله 747- هر گاه شخص فراموش کند غسل جنابت یا حیض [3] یا نفاس را و چند روز را روزه بگیرد و خاطرش آید، 175
- مسأله 748- هر گاه میدانست که وقت به قدر غسل یا تیمم نمانده 175
- مسأله 751- هر گاه محتلم شد در شب بیدار شد 175
- مسأله 750- هر گاه در بین روز محتلم شود 175
- مسأله 752- هر گاه شخص تکلیفش تیمم باشد بدل از غسل 176
- مسأله 754- اگر شخص صبح که بیدار شد عالم شد که پیش از صبح محتلم شده، 176
- مسأله 753- واجب [5] است شخص که تیمم بدل از غسل کرده بیدار بماند تا صبح 176
- مسأله 755- هر گاه جنب یا حایض یا غیرهما ممکن نشود از برای ایشان اسباب غسل یا تیمم، 176
- مسأله 756- از اول شب تا آخر شب هر وقت غسل کند 176
- مسأله 761- هر گاه شصت مسکین یا فقیر را طعام بدهند 177
- مسأله 757- آن چه ذکر شد که روزه را باطل میکند، 177
- مسأله 758- اگر چیزی جبرا در حلق شخص بریزند 177
- مسأله 759- روزههایی که قضاء و کفاره واجب میشود 177
- مسأله 760- کفاره روزه ماه مبارک رمضان و نذر معین، بنده آزاد کردن است 177
- مسأله 764- هر گاه شخص بداند که رمضان است و افطار کند 178
- مسأله 765- هر گاه مردی به اکراه [4] جماع کند 178
- مسأله 763- هر گاه مسافر پیش از رسیدن به حدّ ترخص افطار کند، 178
- مسأله 766- هر گاه شخص قدرت بر هیچ یک از کفارات را ندارد، 178
- مسأله 762- هر گاه به مال غصب یا به حرامی، مثل زنا و غیره افطار کند، 178
- مسأله 767- هر گاه شخص با قدرت ملاحظه صبح نکرد 179
- مسأله 770- اما بوسیدن و لمس زنها که شهوت به حرکت آید 179
- مسأله 768- هر گاه شب شهر رمضان مثلا خبر دادند شخص را که صبح است و او علم حاصل نکرد یا گمان شوخی و سخریه کرد و مفطر به عمل آورد بعد معلوم شد که صبح بوده، 179
- مسأله 769- هر گاه خبر دهند شخص را به دخول مغرب و افطار کند 179
- مسأله 774- مرد پیر و زن پیر و ذو العطاش 180
- مسأله 772- شرط صحّت روزه 180
- مسأله 771- داخل حمام شدن که خوف ضعفی داشته باشد 180
- مسأله 773- اگر مرض عارض شود و مظنّه ضرر به هم رساند، 180
- مسأله 777- اگر در بین مرض بمیرد، 181
- مسأله 775- هر گاه طفل پیش از صبح بالغ شود و کافر مسلم شود، 181
- مسأله 776- هر گاه مریض روزه رمضان را خورد و مرضش متّصل ماند تا رمضان دیگر، 181
- مسأله 779- هر گاه قضاء رمضان بر ذمّه شخص باشد 181
- مسأله 778- هر گاه قضاء رمضان بر ذمّه میّت باشد 181
- مسأله 780- صومهای واجب، 182
- مسأله 781- صوم حرام، 182
- مسأله 782- صوم مکروه، 182
- مسأله 783- علامت دخول ماه رمضان یا غیره، 182
- مسأله 785- هر یک از عیال شخص که خرج ایشان با غیر [2] یا با خود او باشد 183
- فصل 37 در زکاة فطره است 183
- مسأله 784- واجب است فطره بر کسی که بالغ و عاقل و با هوش و آزاد و غنی باشد 183
- مسأله 791- فطره را به نزد فقیه جامع الشرائط که امین باشد ببرند 184
- مسأله 787- در اجناس زکاة اختیار کردن گندم و جو و مویز 184
- مسأله 786- کافر هر گاه پیش از غروب عید مسلم شود، 184
- مسأله 788- اعتبار قیمت در وقت [1] بیرون کردن است 184
- مسأله 792- به غروب [2] آفتاب روز آخر رمضان واجب میشود 184
- مسأله 789- باید هاشمی نباشند گیرنده آن، 184
- مسأله 793- اگر پس انداخت فطره را تا بعد از نماز عید، 184
- مسأله 790- و به یک نفر فقیر یک سر کمتر نمیتوان داد، 184
- مسأله 794- واجب است جدا کردن زکات پیش از نماز عید 185
- مسأله 796- نصاب گوسفند پنج است: 186
- مسأله 797- امّا طلا و نقره و گاو و گوسفند و شتر، 186
- فصل 38 در زکات مال است 186
- مسأله 800- مویز و جو و گندم و خرما اگر آب جاری یا آب باران خورده باشند 187
- مسأله 799- قدر یقینی زکات نقره و طلا که باید اخراج کرد، 187
- مسأله 798- مستحقّین زکات هفت صنفند: 187
- مسأله 801- نصاب گاو دو نصاب است: 188
- مسأله 804- اگر سیّد غنی باشد 189
- فصل 39 در خمس است 189
- مسأله 803- خمس عبارت است از، پنج یک مال که باید داد، 189
- مسأله 805- شخص خمس مال مخلوط به حرام را سهوا به فقراء غیر سیّد داد، 189
- مسأله 802- بدان که آن چه خمس بر آن تعلّق میگیرد و واجب است، 189
- مسأله 809- مال مصالحه [4] شده که به طریق اکتسابی [اکتساب- م] نباشد 190
- مسأله 813- مساوی دادن خمس به فقراء سادات و ایتام و إبن سبیلشان، 190
- مسأله 811- هر گاه خمس مال را بر ذمّه گیرد و تصرّف در مال کند، 190
- مسأله 810- مال خمس داده که مخلوط شده به ارباح مکاسب 190
- مسأله 806- هر گاه خانه محتاج الیه خود را شخص بفروشد، 190
- مسأله 808- مجهول المالک [2] و لقطه که مأیوس از مالکش شدی، 190
- مسأله 812- عین خمس داده را هر گاه صرف مؤنه خود کرده 190
- مسأله 807- اما سیّد نمیتواند مبلغ کلّی خمس را به جزئی مصالحه کند 190
- مسأله 814- قرض [3] سابق را از ربح این سال میتوان [4] داد، 191
- مسأله 815- هر گاه شخص سهم امام را از خمس بی اذن مجتهد به سادات داد، 191
- مسأله 816- هر گاه شخص پیش از تعلّق گرفتن خمس به مال، 191
- مسأله 818- شخص خمس بر ذمّهاش بود نداد تا فقیر شد، 191
- مسأله 817- شخص درختی نشاند برای تجارت یا امر معاشش 191
- مسأله 819- هر گاه شخص بعد از یک سال از ارباح مکاسبش به جهت خانه یا فرش یا ظرف و ما یحتاج دیگرش ذخیره کرده، 191
- مسأله 824- هر گاه شخص در بین سالش وجهی پیدا کرد 192
- مسأله 826- سید هر گاه فقیر باشد و ستم به نفس خود کند 192
- مسأله 820- هر گاه طلبی دارد که بعد از سال، وصول میشود، 192
- مسأله 821- خمس سهم امام، به مجتهد غیر اعلم 192
- مسأله 825- هر گاه شخص در بین سال از ارباح مکاسبش اسراف خرج کند، 192
- مسأله 822- هر گاه از شخصی طلب دارند و فقیر شد، 192
- مسأله 823- شخص وصیّت کرد که بعد از ادای دینم هر چه از مالم ماند خمسش را بدهید، 192
- مسأله 827- هر گاه مثلا پنج روز مانده به سال شخص، 193
- خاتمه در آداب و سنن است 194
- مسأله 829- مکروه است تخلی کردن در جادهها 194
- فصل 40 در وضو است 195
- [مسأله 831]- اما آداب وضو: 195
- مسأله 830- مستحب است وضو به جهت نماز و طواف [1] و اعمال حج، 195
- مسأله 832- مکروه است از برای جنب 196
- فصل 41 در آداب غسل است 197
- مسأله 833- مستحب است پیش از غسل، 197
- فصل 42 در اغسال مندوبه است 198
- فصل 43 در آداب تیمم است 199
- مسأله 835- مستحب است تیمّم بر بلندیهای زمین 199
- فصل 44 در آداب حمام رفتن است 200
- فصل 45 در بیان چیزهایی که مستحب است اجتناب از آنها 201
- فصل 46 در آداب لباس مصلی است 202
- مسأله 839- مکروه است پوشیدن لباس سیاه، 202
- فصل 47 در مکان مصلی است 204
- [مسأله 842]- مستحب است نماز را در مسجد به جا آورند. 205
- [مسأله 841] مستحب است بر نمازگزار یک ستره در پیش روی خود قرار دهد، 205
- مسأله 844- مستحب است که در حال اذان مطمئن باشد شخص و سخن نگوید 206
- فصل 48 در اذان و اقامه است 206
- فصل 49 در چیزهایی که مانع از قبول صلاة است 208
- فصل 50 در آداب تکبیر است 209
- فصل 51 در آداب قیام است 210
- فصل 52 در آداب رکوع است 211
- [مسأله 849] مکروه است در رکوع پایین انداختن سر 211
- فصل 53 در آداب سجده است 212
- فصل 54 در آداب تشهد است 213
- فصل 55 در آداب سلام است 214
- فصل 56 در آداب و لواحقی که اختصاص به زن دارد 215
- فصل 57 در نماز نافله است 216
- ترجمة الصلاة 218
- [قسمت دوّم: معاملات] 222
- مسأله 855- هر گاه زن بگوید: «زوجتک نفسی» 223
- مسأله 856- اگر وکیل زن بگوید: «زوجت موکلک موکلتی» 223
- اما مقدمه، 223
- اشاره 223
- کتاب النکاح 223
- مسأله 862- هر گاه زن بالغه رشیده باشد، 224
- مسأله 859- طرف ایجاب [1] و قبول، احوط [2] تعدّد موجب و قابل است 224
- مسأله 864- عقد فضولی صحیح است 224
- مسأله 860- صیغه فارسی کفایت نمیکند، 224
- مسأله 861- در دائم، تعیین مهر لازم نیست 224
- مسأله 857- اگر منقطعه باشد بگوید: 224
- مسأله 858- اگر مرد بگوید: «زوّجت نفسی لنفسک» 224
- مسأله 863- اگر یک حرف از صیغه عقد را غلط بگوید 224
- مسأله 866- در اختیار داشتن وصی و حاکم 225
- مسأله 873- در عقد دائم زیاده از چهار زن آزاد جایز نیست، 225
- مسأله 869- دختر برادر زن و دختر خواهر زن را بی اذن زن عقد نمیتوان کرد 225
- مسأله 870- کسی که زنا کند به عمه خود یا خاله خود 225
- مسأله 868- قبل از دخول، دختر زن و خواهر زن را تا زن در عقد باقی باشد 225
- مسأله 872- کسی که دو کنیز داشته باشد خواهر باشند 225
- مسأله 865- ولایت طفل و مجنون متصل به بلوغ که با اب و جد است، 225
- مسأله 871- کسی که حرام مؤبّد شد از روی عقوبت 225
- مسأله 867- هر گاه شخص زنی را عقد کند و مقاربت کند، 225
- مسأله 881- هر گاه زن آزاد را سه طلاق بدهد، 226
- مسأله 876- زن شوهر دار [2] و زنی که بدانند در عدّه است و عقد کنند حرام مؤبّد میشود 226
- مسأله 880- اگر شخص زن خود را پیش از نه سال افضا کند 226
- مسأله 875- اگر حرّه را بر سر امه بیاورند 226
- مسأله 878- اگر کسی زنا کند به زنی بی شوهر 226
- مسأله 877- هر گاه کسی وطی کند با پسری 226
- مسأله 874- اگر کنیزی را عقد کنی بی اذن و اجازه زن آزاد 226
- مسأله 879- اگر کسی محرم [4] باشد عقد کند زنی را با علم به حرمت، 226
- مسأله 887- هر گاه ضعیفه به شرط بکارت خود را به عقد در آورد 227
- مسأله 883- هر گاه مردی بداند که شوهر زن به سفر رفته 227
- مسأله 886- هر گاه خطبه کند مؤمنی، زن را که قدرت داشته باشد بر نفقه، 227
- مسأله 884- جایز است از برای مردی که اراده دارد نکاح زنی را که صلاحیت دارد از برایش، 227
- مسأله 885- نکاح کردن کسی که به ترک آن به حرام بیفتد واجب است 227
- مسأله 882- هر گاه زنی را نه طلاق رجعی بدهد 227
- مسأله 894- هر گاه ولی طفل، طفل خود را به عقد یکی در آورد و بعد طفل که به تکلیف رسید، 228
- مسأله 891- هر گاه شخص از برای دیگری نوشت، که فلانه زن معیّنه را به عقد من در آور، 228
- مسأله 896- در عقد فضولی، وکیل زن بگوید: «زوجتها منه علی الصداق المعلوم» 228
- مسأله 889- هر گاه ضعیفه خود را به عقد غیر در آورد به شرط [1] آن که او را مثلا از نجف بیرون نبرد، 228
- مسأله 892- در عقد فضولی شخص بگوید: «أنکحت رقیّة جعفرا» 228
- مسأله 893- هر گاه زوج یا زوجه، یکی یا هر دو، راضی نباشند 228
- مسأله 890- هر گاه زنی یکی را وکیل کرد که مرا تا ده روز مثلا به یک ریال 228
- مسأله 895- هر گاه شخص بگوید: فلانه کنیز معینه را یک شبانه روز [4] به تو حلال کردم، 228
- مسأله 888- هر گاه احتیاطا در عقد صیغه فارسی را بگویند 228
- مسأله 905- متعه ارث نمیبرد، 229
- مسأله 904- اگر شرط کرد نفقه و کسوه منقطعه را بدهد 229
- مسأله 902- جایز نیست از برای مؤمنه که به عقد مخالف در آید، 229
- مسأله 901- اگر مسلمان شود زوج کتابیه، 229
- مسأله 898- جایز نیست از برای مسلم که نکاح کند 229
- مسأله 903- شرط است در متعه، تعیین مهر و زمان معیّن 229
- مسأله 899- جایز نیست زن مسلمه 229
- مسأله 897- متحقق میشود به لعان، حرمة ابدیة و هم چنین به قذف، 229
- مسأله 900- اگر مرتد شود یکی از زوجین پیش از دخول، 229
- مسأله 910- هر گاه شخص طفل کنیز خود را به عقد یکی در آورد، 230
- مسأله 911- زنی که به سبب ظهار حرام شود، 230
- مسأله 907- در حیض مدت منقطعه 230
- مسأله 906- اگر منقطعه مقاربت با او نشده، عدّه هم ندارد 230
- مسأله 912- هر گاه زنی یا مردی- محرم یا غیر محرم [4]- حتی مادر و فرزند هم که خواسته باشند اماله یا تطهیر عورت یکدیگر کنند، 230
- مسأله 908- عده منقطعه اگر حیض ببیند 230
- مسأله 913- عبد ضعیفه به لمس و نظر هیچ قسم به ضعیفه محرم نیست، 230
- مسأله 909- اگر ضعیفه در عده غیر رجعی باشد 230
- مسأله 914- هر گاه زن غیر سیّد که پنجاه سال تمام یا سیده که شصت سال تمام ندارد، 231
- مسأله 916- مادر زن و مادر او و مادر مادر او و مادر پدر زن و مادر پدر او و مادر مادر او هر چه باشند، 231
- مسأله 915- هر گاه زن شوهر دار اگر چه شوهرش هم غایب باشد، 231
- مسأله 920- بدن مرد بر زن عورت [4] است، 231
- مسأله 919- هر گاه شوهر نفقه زن را ندهد، 231
- مسأله 917- هر گاه مردی دو زن داشته باشد، 231
- مسأله 918- ضعیفه در عده رجعیّه هر گاه بمیرد، 231
- مسأله 922- مستحاضه هر گاه غسل و طهارت از برای نمازش به جا بیاورد، 232
- مسأله 926- هر گاه زوج مهر معین کرد از برای زوجه و قصد دادن آن را ندارد 232
- مسأله 923- زن مستحاضه بعد از نمازش وارسی خود کرد خون ندید 232
- مسأله 921- دختر ممیّزه پیش از تکلیف، نامحرم نگاه بر بدن او نکند، 232
- مسأله 925- زن زانیه عدّه ندارد 232
- مسأله 924- زنها که مو و بدنشان از نامحرم نمیپوشند 232
- مسأله 930- هر گاه مردی بنویسد از برای شخصی در بلاد بعیده 233
- مسأله 933- در عیب زن یا مرد که باعث فسخ میشود، 233
- مسأله 932- هر گاه زن قابل تمتع [1] باشد و عقد کنی و لو منقطعه [2] و قصد تمتّع هم نداشته باشی 233
- مسأله 927- هر گاه زن قابل تمتع بوده باشد و زوج خود را منع کند 233
- مسأله 929- هر گاه منقطعه مدتش را شخص بخشید 233
- مسأله 931- هر گاه پدر طفل صغیره، جدّ مادری طفل را وکیل کند، 233
- مسأله 934- کنیز معقوده که آزاد شود، مخیّر [5] است میان فسخ عقد یا امضا، 233
- مسأله 935- شوهری که زن پیش از نه سال خود را افضا کند 233
- مسأله 928- هر گاه بعد از عقد معلوم شود که زوج کافر بوده، 233
- مسأله 939- صیغه طلاق خلع، 234
- مسأله 936- زنی که بی اذن شوهر از خانه بیرون رود، 234
- مسأله 940- طلاق رجعی، 234
- مسأله 941- هر گاه زنی علم حاصل کند که شوهرش در سفر وفات کرده، 234
- مسأله 943- هر گاه زنی بگوید عدهام گذشت 234
- مسأله 942- هر گاه شوهر طلاق زوجه خود را داد 234
- مسأله 938- به مجرد طلاق سیم، زن به شوهرش حرام میشود 234
- مسأله 937- هر گاه زن صیغه شود [1] به شرط آن که شوهرش با او مقاربت نکند، 234
- مسأله 948- زنی که مالک عبدی باشد محرم نیست 235
- مسأله 950- متعه مثل دائمی نیست 235
- مسأله 951- هر گاه زوجه بفهمد بعد از عقد که شوهرش مجنون یا خصی بوده 235
- مسأله 946- هر گاه مردی خدمتی بدون رضا به زن خود بفرماید، معصیت دارد 235
- مسأله 945- زن در عده محلل در خانه شوهر اولی و خرجش با او باشد 235
- مسأله 949- مردی که خرج زنی که در عده هست بدهد به امید 235
- مسأله 944- ضعیفه هر گاه یقین کرد که شوهرش وفات کرده، 235
- مسأله 952- اگر زوج بعد از عقد فهمید که زوجهاش یا جنون یا جذام یا برص یا قرن یا افضا یا اعمی است 235
- مسأله 947- هر گاه ضعیفه حمل به حرام برداشت و عمدا او را سقط کرد، 235
- مسأله 954- هر گاه دو زن داشته باشد شخصی، 236
- مسأله 953- هر گاه شخص چهار زن دائمی دارد، 236
- مسأله 955- بر زوج واجب است نفقه و کسوه و سکنای زن دائمی 236
- مسأله 957- اگر طلاق داد و پاک میدانست او را، بعد معلوم شد که در حیض بوده 237
- مسأله 956- طلاق دهنده شرط است که عاقل و بالغ و با اختیار باشد 237
- مسأله 959- هر گاه زنی در سن من تحیض باشد و حیض نبیند، 237
- مسأله 958- اگر شوهر حاضر است و زن حایض شده 237
- فصل 58 در طلاق است 237
- مسأله 964- ضعیفه در طهری که طلاقش میدهند بعد از این طهر، 238
- مسأله 966- عده امه نصف عدّه حرّه است 238
- مسأله 960- زنی به عقد یکی در آمد، 238
- مسأله 962- صغیرة و یائسه یا غیر مدخوله عده طلاق ندارد 238
- مسأله 965- زنی که باید سه ماه عدّه بگیرد، 238
- مسأله 963- هر گاه زنی بعد از طلاق وضع حملش شد، 238
- مسأله 961- هر گاه ضعیفه بعد از طلاق یک مرتبه حیض دید دیگر ندید، 238
- مسأله 967- جایز نیست از برای زوج که بیرون کند مطلّقه رجعیه را از خانه که طلاق داده 238
- مسأله 968- هر گاه مرد در سفر وفات کند، 239
- مسأله 973- فرق میان خلع و مبارات آن است که: 239
- مسأله 971- در خلع و مبارات، در بین عده هر گاه زوجه رجوع کند به فدیه، 239
- مسأله 969- ضعیفه اگر شوهرش مفقود شد نخواهد بنشیند، 239
- مسأله 970- اگر زن شوهر دار زنا داد، 239
- مسأله 972- در عده [4] بائن [5] هر گاه شوهر وفات کند 239
- مسأله 977- در عده خلع و مبارات اگر زن رجوع کند به بذل، 240
- مسأله 978- صیغه طلاق با شرایط، زوج بگوید: «زوجتی طالق» 240
- مسأله 979- ضعیفه میتواند وکیل شوهر شود و طلاق خود را بگوید 240
- مسأله 976- به قول یا نظر کردن هم به قصد رجوع، 240
- مسأله 975- هر گاه در عده خواهد که رجوع کند باید کفاره بدهد: 240
- مسأله 974- به ظهار حرام میشود زوجه مدخوله که در طهر [1] غیر مواقعه باشد 240
- فصل 59 در ظهار است 240
- مسأله 983- هر گاه بگوید: «وهبت مدّتک» کفایت میکند، 241
- مسأله 986- هر گاه آقا به عبد خود بگوید: 241
- مسأله 987- هر گاه شخص تحلیل کرد امه خود را به غیر مثلا، 241
- مسأله 980- قبول کردن قول ضعیفه در یائسه بودنش 241
- مسأله 985- هر گاه مولی به جاریه خود بگوید: 241
- مسأله 982- هر گاه به خود بگوید که مدت فلانه را بخشیدم 241
- مسأله 984- هر گاه مولی کنیزش را که معقوده غیر بود آزاد کند، 241
- مسأله 981- مرد به زوج منقطعه خود بگوید: مدت تو را بخشیدم، 241
- فصل 60 در رضاع [1] است 242
- مسأله 989- اولاد نسبی [2] این ضعیفه و اولاد رضاعی و نسبی شوهر این ضعیفه که صاحب شیر است، 242
- مسأله 992- شیر، نشر حرمت میکند به چند شرط: 243
- مسأله 990- اولاد رضاعی ضعیفه با پدر طفل [1] احوط [2] ترک نظر محرمانه 243
- مسأله 993- اگر شیرش قطع شده بود و به جهت حمل باز بهم رسیده، 243
- مسأله 991- این زن شیرده و شوهر او و خویشان که ذکر شد، 243
- مسأله 995- هر گاه شخص ده زن دارد و هر یک شیر تام بدهند به طفلی، 244
- مسأله 997- مادر زن رضاعی و دختر رضاعی از زن مدخوله، 244
- مسأله 996- هر گاه زنی شیر کامل دهد پسری را و دختری را از شیر یک شوهر، 244
- مسأله 994- هر گاه یک زن شیر کامل به صد طفل بدهد از شیر یک شوهر، 244
- مسأله 998- هر گاه مادر شخصی یا زن پدر او چه بنده و چه آزاد یا جده یا زن پدر و پدر او یا خواهر 244
- مسأله 999- اگر مادر زن یا زن پدر زن شیر دهد طفل شخصی را، 245
- مسأله 1002- هر گاه دختر عمو را برای پسر عمو عقد کنند 245
- مسأله 1000- هر گاه زن بزرگ شخص شیر دهد زن کوچک را، 245
- مسأله 1001- هر گاه زن طفلی به سبب عیب طفل فسخ عقد کرد مثلا، 245
- مسأله 1004- هر گاه زن کبیره مدخوله شخص، شیر داد 246
- مسأله 1005- هر گاه شخص دو زن صغیره و یک کبیره دارد، 246
- مسأله 1003- هر گاه زید زنی داشت کبیره و عمرو زنی داشت صغیره 246
- مسأله 1007- بدان که بعضی از علماء جدّه طفل شیر خوار را به منزله مادر زن پدر رضاعی طفل میدانند 246
- مسأله 1006- هر گاه زن مدخوله خود را شخص طلاق داد، 246
- مسأله 1008- بعضی مادر برادر و مادر خواهر را به منزله مادر میدانند اما خلاف مشهور است، 246
- مسأله 1012- هر گاه مردی مالک شود پدر و مادر و اولاد و خواهر و برادر [2] و عمّه و خاله 247
- مسأله 1009- هر گاه مادر زن کبیره شخص، شیر دهد زن صغیره شخص را 247
- مسأله 1010- هم چنان که بی اذن زن عقد دختر برادر و دختر خواهر او جایز نیست 247
- مسأله 1014- هر گاه زنی شیر دهد برادر شخص را مثلا، 247
- مسأله 1011- واطی با پسر مادر 247
- مسأله 1013- هر گاه کسی زنا کند با عمه و خاله خودش، 247
- مسأله 1015- هر گاه دو زن صغیره شخص شیر یک زن [3] بخورند، 247
- مسأله 1018- حکم به حرام بودن زن بر شوهرش در این مواضع چند که میآید وجهی ندارد، 248
- مسأله 1017- دلیل بر اعتبار عموم منزله چنانچه مرحوم میر داماد (ره) و بعضی دیگر قائل شدهاند نیست، 248
- مسأله 1016- هر گاه بعد معلوم شود که هر دو زن شخص خواهرند، 248
- مسأله 1023- اگر بزغاله شیر زنی را بخورد، حرام نمیشود 249
- مسأله 1024- در جایی که زن شیر دهد کسی را که به شوهرش حرام شود، 249
- مسأله 1022- سنت است که طفل را دو سال کامل شیر دهند، 249
- فصل 61 در آداب رضاع است 249
- مسأله 1020- سنت است که زنها را نهی کنند که به هر کس شیر ندهند، 249
- مسأله 1021- سنت است که خویشان رضاعی را حرمت بدارند، 249
- مسأله 1025- اگر زوج ادعای رضاع محرم کند و ممکن باشد تصدیقش، 250
- مسأله 1028- گوسفند نذر حضرت عباس مثلا، اگر اغنیا هم بخورند ضرر ندارد، 251
- مسأله 1031- گوسفند عقیقه یا قربانی، هر گاه دعایش را نخوانند 251
- مسأله 1030- نام حضرت عباس بردن 251
- فصل 62 در مسائل متفرقه است 251
- مسأله 1026- هر گاه تربت یا قرآن همراه شخص باشد و بی اختیار در بیت الخلا و نحو آن بیفتد 251
- مسأله 1027- ریش تراشیدن حرام است 251
- مسأله 1029- حیوان هر گاه ذبح شود بدون ذکر نام خدا 251
- مسأله 1034- پولی برای مصرف خیر اگر داخل پولی دیگر شود 252
- مسأله 1041- هر گاه فرزند، فقیر باشد و پدر و مادر یا جدش، غنی باشد، 252
- مسأله 1040- هر که سبّ جناب رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم یا ائمه هدی علیهم السّلام یا حضرت فاطمه- سلام اللّه علیها- کند 252
- مسأله 1039- عمل به مستحبات کردن 252
- مسأله 1033- هر گاه شخص ذمه مدیون را بری کرد، 252
- مسأله 1042- رواق ائمه حکم حرم را دارد 252
- مسأله 1038- در زیارت کردن عوام مثلا، 252
- مسأله 1035- گنجشک و مثل آن، هر گاه سرش را بکنند، 252
- مسأله 1037- گوسفند ذبح شده تا حیات دارد اگر سرش را جدا کنند 252
- مسأله 1032- ضعیفه مال خود را بی اذن شوهر به فقیر دهد 252
- مسأله 1036- هر گاه وجهی از غیر نزد شخصی باشد 252
- مسأله 1049- هر گاه مشتبه شود میّت مسلم با کافر 253
- مسأله 1044- با ظرف [1] تربت در غیر کربلا استنجاء میتوان کرد 253
- مسأله 1046- خانه وقف هر گاه قصد و بناء واقف منفعت آن بوده که صرف شود، 253
- مسأله 1050- هر گاه آب بالوعه ضرر کند خانه همسایه را، 253
- مسأله 1045- ولی طفل، پدر و جد و وصی و مجتهد و عدول مؤمنینند 253
- مسأله 1047- خون گوشت، پاک است و خوردنش حرام است، 253
- مسأله 1043- کسب کردن با قدرت به قدر ما یحتاج خود و عیال واجب النفقه، 253
- مسأله 1048- هر گاه پدر یا مادر وصیت کنند که اولاد مثلا، ده ختم قرآن بخوانند 253
- مسأله 1058- زیارت عاشورا در هر وقت از اوقات میتوان به عمل آورد، 254
- مسأله 1055- هر گاه در حال اضطرار وصی به مبلغ کمی صلح کند 254
- مسأله 1059- شخص قطع علاقه و قصد خروج از وطن کرده 254
- مسأله 1053- معامله با ظلمه یا تصرف در مالش به قسم شرعی 254
- مسأله 1060- در محل اقامه از حدّ ترخص [3] باید خارج نشد 254
- مسأله 1056- هر گاه وصی، مال در تصرفش باشد و بداند خمس بر ذمه میت هست 254
- مسأله 1051- غذای متجنس را مثلا، به خورد خلاف مذهب هم نمیتوان داد، 254
- مسأله 1052- میان اذان و اقامه و نماز باید موالات باشد 254
- مسأله 1057- هر گاه ببینی، که یکی مال دیگری را میبرد به غیر حق، 254
- مسأله 1054- وصی، هر گاه نتواند وصایت خود را ثابت کند، 254
- مسأله 1065- هر گاه وجهی باید به غیر دهی و آن شخص فوت شود 255
- مسأله 1062- خلط سینه یا آب دماغ در فضای دهن آمد، 255
- مسأله 1067- شخص رد مظالم گرفت مالک شد، 255
- مسأله 1069- شخص طلب از میّت داشته باشد 255
- مسأله 1068- بدان که بعضی از اقسام فسق و معصیت هست که به آن عمل قبول نمیشوند؛ 255
- مسأله 1061- هر گاه ضعیفه قصد اقامه کرد و نماز تمامی نکرد که حایض شد، 255
- مسأله 1063- هر گاه اصول دین را اجمالا بداند شخص، 255
- مسأله 1064- پشت گوشی در این زمان دور نیست 255
- مسأله 1066- رد مظالم [2] را شخص فقیر به زوجه یا اولاد خود میتواند داد، 255
- مسأله 1070- شخص ادعای فقر کند کفایت میکند 255
- مسأله 1079- نماز در حرم ائمه علیهم السّلام در جایی که مزاحم زائرین بشود 256
- مسأله 1072- مال یهودی که ممکن نشود به ورثهاش دهند 256
- مسأله 1073- هر گاه عبدی مثلا بدون اذن آقا مال آقا را بردارد 256
- مسأله 1071- سیادت به ادعای شخص ثابت نمیشود، 256
- مسأله 1080- هر گاه شخص به اذن مجتهد خرج طفلی میکند 256
- مسأله 1078- شخص کنیز خود را که لمس و قبله و مقاربت نکرده 256
- مسأله 1077- اگر شخص حمد و سورهاش درست نباشد 256
- مسأله 1076- هر گاه شخصی مظنّه ضرر در سفر مکه داشته باشد 256
- مسأله 1074- مگس و شپش را، مثلا سوزانیدن گناه نیست، 256
- مسأله 1075- اصرار بر صغیره توبه نکردن همان گناه نیست، 256
- مسأله 1084- ضرر ندارد آن چه ساخته میشود از نقره به جهت تعویض، 257
- مسأله 1087- امر کردن مردم را به واجب و نهی کردن مردم را از حرام واجب است 257
- مسأله 1086- هر گاه شخص استطاعت به هم رسانید که خرجی رفتن و برگشتن خود و عیال واجب النفقه را به قدر ذیّ دارد 257
- مسأله 1088- جهاد با کفار به مردان واجب است 257
- مسأله 1082- اسم مبارک حضرت قائم- عجل اللّه فرجه- را که محمّد است 257
- مسأله 1085- هر گاه شخص وصیّت کند که فلان عبد مرا آزاد کنید 257
- مسأله 1083- هر گاه کسی مالی به عبدی ببخشد، 257
- مسأله 1081- شخص خانه اجاره کرد و تعیین نکرد که کی را بنشاند، 257
- مسأله 1091- حق شفعه 258
- مسأله 1092- هر گاه به غیر بیع؛ مثل صلح یا هبه یا غیر اینها منتقل کند، 258
- مسأله 1090- هر گاه شریک طفل باشد یا غایب باشد، 258
- مسأله 1089- در بیع زمین و خانه که شفعه ثابت است، 258
- فصل 63 در شفعه است 258
- فصل 64 در اقرار است 259
- مسأله 1094- هر گاه سؤال کنند که پنج تومان مال فلان نزد تو است، 259
- مسأله 1093- هر گاه شخص بالغ عاقل حرّ، با اختیار اقرار کند 259
- مسأله 1099- اگر زمان طولانی رحلی بیندازد و خود نیاید، 260
- مسأله 1098- اگر کسی به وکالت، غیر رحلی بیندازد 260
- مسأله 1095- هر گاه شخص تسلط داشته باشد بر مال غیر عدوانا، 260
- مسأله 1096- هر گاه در مسجد کسی رحلی بگذارد 260
- مسأله 1101- اگر شخصی فرشی را در زمین وقف؛ 260
- مسأله 1097- اگر رحلش یک مهری باشد، 260
- مسأله 1100- اگر رحل او را باقی گذارند 260
- فصل 65 در غصب است 260
- مسأله 1105- اگر مال غصب به دست ده نفر رسیده مثلا، 261
- مسأله 1104- هر گاه طفلی ممیّز مال غیر را تلف کند، 261
- مسأله 1108- هر گاه شخص مثلا چوبی غصب کرد 261
- مسأله 1110- هر گاه عین مال مغصوب حاضر باشد، 261
- مسأله 1102- اگر جمعی جای فراخور احوال خودشان گرفتهاند 261
- مسأله 1107- مال غصب به دست هر کس آمد باید به صاحبش برسانند 261
- مسأله 1106- هر گاه مالک مطالبه مالش را از یکی کرد، 261
- مسأله 1109- اگر عین معدوم شد یا متعذّر است ردّ آن، 261
- مسأله 1103- هر گاه از روی سهو یا جهل یا نسیان تصرف در مال غیر کنند 261
- مسأله 1112- هر گاه طفلی چیزی خرید و وجه آن را داد 262
- مسأله 1114- هر گاه مالی از دست طفل یا مجنون گرفت، 262
- مسأله 1116- هر گاه سرمایه که دارد بدهد به خصمان خود 262
- مسأله 1113- هر گاه گاوی غصب، مثلا شخصی خرید، 262
- مسأله 1111- هر گاه مال مغصوب را مثلا رنگ کرد یا دوخت، 262
- مسأله 1115- شخص به سنگ کم یا حیله و تزویر حق الناس بسیار بر ذمهاش هست 262
- مسأله 1117- زمین غصبی حاصلش با زارع [1] است، 263
- مسأله 1120- هر گاه کفش عوض شود و بداند که از همان کس است 263
- مسأله 1118- شخص یک فلوس از یک طفل گرفت بدون وجه شرعی 263
- مسأله 1123- شارع عام را به جهت حریم خانه، 263
- مسأله 1122- شخص قسم دروغ بخورد ذمّهاش بریء نمیشود 263
- مسأله 1124- مال کمتر از درهم را برداشتی [5] 263
- مسأله 1119- آب حرامی هر گاه به زراعت بدهند، 263
- مسأله 1121- مالی که بنده پیدا کند 263
- مسأله 1125- مرد که وفات کرد، 264
- مسأله 1127- هر گاه شاخه درخت میوهدار از دیوار باغ بیرون آمده، 264
- مسأله 1126- شخص حق الناس بر ذمهاش هست و متمکن از ادای آن نیست 264
- مسأله 1129- اگر در حجره غصبی مثلا، او را حبس کردند، 264
- مسأله 1128- زمینی که غصب کردهاند با توابعش در یک حکمند، 264
- فصل 66 در تجارت است 265
- مسأله 1132- هر گاه طفلی را بفرستی که وجهی را بدهد و چیزی بگیرد 269
- مسأله 1134- معاملات صبی ممیّز هم صحیح نیست، 269
- مسأله 1135- در جمیع عقود، صیغه فارسی جایز است، 269
- مسأله 1131- بایع جنس را زیاد میکشد اگر زیادتی خارج [1] از متعارف نباشد 269
- مسأله 1133- تریاک متنجس را مثلا به کافر هم نمیشود 269
- فصل 67 در بیع است 269
- مسأله 1140- حرام است بیع و شراء 270
- مسأله 1145- اکتساب به آلت لهو و لعب و بیع و شراء آنها جایز نیست. 270
- مسأله 1138- بیع معاطات به تصرفی که موجب تلف شود 270
- مسأله 1139- بار کاه و هیمه و پشکل [1] شتر، 270
- مسأله 1136- بیع معاطات و بیع فضولی 270
- مسأله 1142- جلد مذکّی و غیر مذکّی که مشتبه شده باشد 270
- مسأله 1143- پیه و دنبه نجس، 270
- مسأله 1144- اعیان متنجّسه که قابل تطهیر باشد، 270
- مسأله 1146- اعانت بر معصیت 270
- مسأله 1141- جایز نیست بیع و شراء مایعات متنجسه 270
- مسأله 1137- هر گاه شخص بدهکار بداند که چقدر بر ذمهاش هست 270
- مسأله 1154- حرمت غیبت مختص به غیبت شیعه اثنی عشریّه میباشد 271
- مسأله 1151- ساختن صورت ذی روح مجسّمه 271
- مسأله 1150- کهانت و قیافه و شعبده و سحر 271
- مسأله 1159- اجیر خاص عملی کند از برای خود یا غیر 271
- مسأله 1156- سبّ مؤمنین 271
- مسأله 1158- وکیل یا وصیّ، خلاف آن چه معین شده است 271
- مسأله 1155- هجو و بهتان و نمّامی 271
- مسأله 1152- ربا و عمل خمر و مسکرات و رشوه دادن، 271
- مسأله 1160- حفظ کتب ضلال و تعلیم و تعلّمشان و بیع و شرائشان 271
- مسأله 1157- غش و تدلیس که باعث ضرر باشد، 271
- مسأله 1147- مسکرات جامد، 271
- مسأله 1149- مال حاصل از قمار 271
- مسأله 1153- اجرت بر اذان و اجرت بر عمل حرام 271
- مسأله 1148- اعانت ظلمه اگر بنای بر اعانت آنها باشد 271
- مسأله 1171- ترک کردن معامله با اهل ذمّه 272
- مسأله 1165- خلاف وصیّت و نذر 272
- مسأله 1173- هر گاه بیع بدون وزن وکیل و عدد واقع شود 272
- مسأله 1168- خطوط قرآن را به معرض بیع و شراء در آوردن، 272
- مسأله 1166- شخص اگر کسب قرار دهد برای خود کفن فروشی و گندم فروشی، 272
- مسأله 1167- هر گاه شخص کسب خود قرار دهد بنده فروشی و صرافی 272
- مسأله 1162- پوشیدن مرد لباس حریر محض و طلا باف را 272
- مسأله 1172- معامله با اکراد و ذی العاهات [ذوی العاهات- م] لازمه 272
- مسأله 1161- احتکار در گندم و جو و مویز و خرما و زیت و روغن و نمک است، 272
- مسأله 1169- هر گاه اطفال چیزی بیاورند از برای ولیّ 272
- مسأله 1170- ترک کردن مال کسی که از حرام اجتناب نمیکند 272
- مسأله 1163- مرد لباس مختص به زن و هم چنین زن لباس مختص به مردان پوشیدن، 272
- مسأله 1164- تلقّی رکبان 272
- مسأله 1174- هر گاه باطل باشد بیع، 273
- مسأله 1175- تفریق نکردن میانه [میان- م] بچه و مادر پیش از بی نیاز شدن بچه از مادر 273
- مسأله 1178- شخص هر گاه مرور کند به ثمره نخل 274
- مسأله 1177- علامت بلوغ: 274
- مسأله 1180- هر گاه شخص بخرد لباس کتان 274
- فصل 68 در حجر است 274
- مسأله 1179- شرط است در بیع صرف، 274
- مسأله 1187- هر گاه وفات کند بایع در بین اجل، 275
- مسأله 1189- هر گاه سر موعد با قدرت نداد مشتری ثمن را، 275
- مسأله 1190- هر گاه غیر جنس سر موعد بدهد 275
- مسأله 1183- هر گاه تمام ثمن یا بعض ثمن دین باشد 275
- مسأله 1181- بیع سلف باید قبض ثمن در مجلس شود 275
- مسأله 1186- هر گاه بفروشد شیء معین را به ثمن معین 275
- مسأله 1188- واجب نیست بر مشتری در بیع نسیه بذل ثمن پیش از موعد، 275
- مسأله 1182- هر گاه از برای بعض ثمن اجل قرار دهد 275
- مسأله 1185- جایز نیست بیع جنس سلم 275
- مسأله 1184- شرط است غلبه وجود جنس مسلم فیه، 275
- مسأله 1193- باید خبر دهد که این جنس را مشاعا خریدم 276
- مسأله 1197- اطلاق عقد اقتضا میکند تسلیم ثمن و مثمن را حالّا؛ 276
- مسأله 1192- بیع [1] رأس المال شرط است 276
- مسأله 1191- بیع نسیه به نسیه 276
- مسأله 1196- هر گاه شخصی بفروشد عبدی یا کنیزی را 276
- مسأله 1194- شخص باغی را بفروشد بی قید و شرط، 276
- مسأله 1195- هر گاه شخصی خانه خود را فروخت، 276
- مسأله 1200- هر گاه شخص قرض دهد جنسی را و شرط کند 277
- مسأله 1203- هر گاه مقروض مالش وفای به دینش نکند 277
- مسأله 1201- هر گاه شخص خواهد مثلا پنج تومان قرض کند، 277
- مسأله 1199- صیغه ایجابش کفایت میکند «اقرضتک» 277
- مسأله 1202- هر گاه قرض دهنده مطالبه کرد سر موعد، 277
- فصل 69 در قرض است 277
- مسأله 1198- هر گاه شخص، مثلا ده ریال قرض کرد 277
- مسأله 1207- هر گاه شخص مدیون است و دسترس [1] به طلبکارش نیست، 278
- مسأله 1204- هر گاه مقروض وفات کند و مالش به قدر دینش باشد 278
- مسأله 1210- هر گاه شخص میداند که مال غیر بر ذمه اوست 278
- مسأله 1209- هر گاه شخص مالی را قرض داد و زیادتر گرفت 278
- مسأله 1206- شخص که قرض میگیرد، بر او واجب است 278
- مسأله 1208- مالی که مخلوط به حرام باشد 278
- مسأله 1205- هر گاه مقروض چیزی نداشته باشد و طلبکار بداند حال او را 278
- مسأله 1215- هر گاه شخص مالی خرید و تصرّف نکرد 279
- مسأله 1216- هر گاه شخص حیوانی خرید و تصرّف نکرده 279
- مسأله 1214- شخص مالی را خرید و وجه آن را نداد 279
- مسأله 1211- اما کسی که مشغول معامله باشد باید بداند صحت و فساد معامله را 279
- مسأله 1217- هر گاه شخص مالی خرید و قیمت اهل خبره نشده 279
- مسأله 1212- بیع معاطات به تصرّف ثمن یا مثمن 279
- مسأله 1213- بایع و مشتری هر گاه به مصاحبت هم بروند بهم نمیخورد مجلس 279
- مسأله 1224- تدلیس حرام است، 280
- مسأله 1222- هر گاه شخص مالی دید و خرید بی عیب 280
- مسأله 1221- هر گاه شخص مالی به وصف ندیده خرید 280
- مسأله 1218- شرط خیار فسخ در زمان معین 280
- مسأله 1227- هر گاه شخص یک من گندم خرید بعد معلوم شد نصف آن مال غیر است 280
- مسأله 1223- بایع اگر ثمن او معیوب باشد 280
- مسأله 1220- مشتری میتواند هم چون بایع، خیار از برای خود قرار دهد 280
- مسأله 1226- هر گاه شخص دو چیز خرید، 280
- مسأله 1219- هر گاه بایع شرط کند که تا یک سال 280
- مسأله 1225- هر گاه شخص شرط کرد که موعد معینی ثمن را بدهد 280
- مسأله 1233- طلا به نقره بی سکه هم قبض مجلس شرط است، 281
- مسأله 1230- جایز است مسلم اجیر کافر بشود 281
- مسأله 1229- هر گاه شخص زمین معینی به ذرع معینی بخرد 281
- مسأله 1236- دسته سبزی را به عدد فروختن ضرر ندارد 281
- مسأله 1235- جایز است ده من گندم بفروشند به ده ریال به موعد معین 281
- مسأله 1231- درخت میوهدار و هم چنین خیار و بادمجان 281
- مسأله 1228- هر گاه غریم مفلس عین مال خود را در مال مفلس ببیند 281
- مسأله 1234- هر گاه مصالحه کند، قبض مجلس شرط نیست 281
- مسأله 1232- نعناع و مثل آن را میتوان آن چه موجود است با آن چه پنج دفعه دیگر مثلا بیاورد بفروشند، 281
- مسأله 1237- هر گاه ثمن در دست [2] مشتری و مثمن در دست بایع به آفت سماوی یا غیره تلف شود، 282
- اشاره 283
- فصل 70 در رهن است 283
- مسأله 1239- هر گاه حواله کند شخصی را به زید مالداری و بعد زید فقیر شد، 283
- مسأله 1241- هر گاه شخص ضامن شود وجهی را به اذن [2] مدیون 283
- مسأله 1242- هر گاه عین معیوب در آید، 283
- مسأله 1238- عین مرهونه باید مملوک باشد 283
- مسأله 1243- مصالحه دین به دین که نامعین باشد، 283
- مسأله 1240- هر گاه کفیل شخصی شود مدیونی را، 283
- مسأله 1245- اگر سهمی از حاصل درخت را قرار از برای عامل دهند 284
- مسأله 1246- اجاره کردن درخت یا گوسفند که میوه یا شیر آن را ببرد شخص، 284
- مسأله 1248- هر گاه شخص معین کند عملی را و اجرت آن را، 284
- فصل 71 در مساقات است 284
- مسأله 1247- هر گاه اجیر کند یکی را که نماز کند 284
- مسأله 1244- هر گاه زمینی که قابل زراعت باشد، 284
- مسأله 1251- هر گاه شخص وصیّت ثلث کرد، 285
- فصل 72 در وصیّت است 285
- مسأله 1252- وصیّت از برای معدوم، جایز [5] نیست 285
- مسأله 1250- هر گاه وصیّت کنند که فلان قدر به فلان شخص بدهند و او بعد از موت رد کند 285
- مسأله 1249- هر گاه شخص در مرض موت مالی ببخشد 285
- مسأله 1256- هر گاه شخص کسی را وصیّ خود کند 286
- مسأله 1260- هر گاه شخص وصیتی کند پس از آن به ضد آن وصیت کند، 286
- مسأله 1255- اگر بعد از وفات فاسق [1] شود 286
- مسأله 1257- هر گاه وصی را متعدد قرار داد 286
- مسأله 1259- هر گاه شخص وصیت کند که شمشیر مرا به فلان مصرف صرف کند 286
- مسأله 1253- هر گاه شخص، چه وصیّت کرد به واجب مالی، 286
- مسأله 1258- وصی صغیر میتواند مال صغیر را قرض بر دارد، 286
- مسأله 1254- هر گاه وصیت به آن چه کرد ثلث وفا نکند 286
- مسأله 1263- هر گاه میت قرض دارد و مالی ندارد، 287
- مسأله 1262- پسر بزرگ که نماز و روزه پدر و مادر [3] را باید به جا بیاورد یا حبوه میبرد 287
- فصل 73 در ارث است 287
- مسأله 1270- موانع ارث، 288
- مسأله 1269- در تقسیم ارث سهم حمل را از برای دو پسر باید نگاه داشت 288
- مسأله 1268- هر گاه کافر بمیرد و یک وارث مسلمان در طبقات ارث داشته باشد 288
- مسأله 1264- هر گاه طبقه سابق باشد یا اولادشان، 288
- مسأله 1265- هر گاه موصی وصیّت کند که وصی مرخّص است 288
- مسأله 1266- هر گاه شخص بمیرد و هیچ کس را نداشته باشد 288
- مسأله 1267- حبوه پسر بزرگ، 288
- مسأله 1272- هر گاه عین هبه شده باقی باشد، 289
- مسأله 1273- در هبه معوضه 289
- فصل 74 در هبه است 289
- مسأله 1276- اجیر هر گاه عملی معین که مشروط به زمان معیّن است تمام نکرده 290
- مسأله 1274- هر گاه شخص، مثلا وجهی به کسی بدهد که یک سال در هر شب جمعه یک زیارت نیابت من بکن 290
- فصل 75 در اجیر شدن است 290
- مسأله 1275- هر گاه شخص اجیر شود یا نذر کند ختم قرآن را، 290
- مسأله 1278- اما اجیر نیّت نماز چنین کند 291
- مسأله 1277- اجیر مطلق لازم است تعجیل [1] کند عمل را، 291
- فصل 76 در وقف است 292
- مسأله 1279- هر گاه شخص مالی را وقف کرد و صیغهاش را خواند، 292
- مسأله 1282- اما خورد ریزههایی که از عین موقوف جدا میشود 292
- مسأله 1280- اما صیغه وقف را یک نفر هم میتواند 292
- مسأله 1281- ملک وقف روضه خوانی جناب سید الشهداء علیه السّلام 292
- مسأله 1287- نذر امام یا حضرت عباس علیه السّلام 293
- مسأله 1286- در متعلق نذر، 293
- فصل 77 در نذر است 293
- مسأله 1288- شخص نذر کرد که چیز معینی را به شخص بدهد، 293
- مسأله 1284- نذر زن دائمی بی اذن شوهرش به چیزهایی که مانع حقّ شوهر است، 293
- مسأله 1283- اما صیغه نذر، 293
- مسأله 1285- نذر اولاد بی اذن پدر و مادر 293
- مسأله 1291- عهد هم مثل نذر است، 294
- مسأله 1290- مخالفت نذر کردن، 294
- مسأله 1292- اما در عهد و یمین [1]، اذن شوهر برای زن و اذن پدر [2] و مادر [3] برای اولاد معتبر است 294
- مسأله 1289- شخص نذر کرد که مال معینی را به شخص در روز معینی صرف خیر کند مثلا، 294
- مسأله 1295- هر گاه در بین سال مأیوس از صاحبش شده یا بعد از سال، 295
- مسأله 1294- هر گاه مالی به قدر درهم بیابد 295
- فصل 78 در ضالّه است 295
- مسأله 1293- هر گاه حیوانی [1] صحیح در بیابانی در آب و علف بیابند، 295
- مسأله 1297- لقطه به قدر درهم را اگر به سبب تقصیر گم کرد 296
- مسأله 1296- کمتر از درهم بی قصد تملّک تصرفش مشکل است 296
- مسأله 1298- لقطه به قدر درهم را اگر تعریف نکرد 296
- مسأله 1302- هر گاه ذبح کننده یا نحر کننده حیوان، 297
- مسأله 1300- صیدی که به تیر یا نیزه یا شمشیر و مثل آنها کشته شود 297
- مسأله 1301- هر گاه کافر مثلا ماهی زنده از آب بیرون آورد 297
- فصل 79 در صید و ذبایح است 297
- مسأله 1299- هر گاه سگ معلّم، شکاری را بکشد، 297
- مسأله 1312- اما مرغی که چنگال دارد، 298
- مسأله 1303- احتیاط [1] آن است که حیوانی که ذبح میشود 298
- مسأله 1304- اگر حیوانی را ذبح کردند بعد از حیاتش معلوم شد 298
- مسأله 1309- شرط پاک بودن روغن و پیه و دنبه، 298
- مسأله 1308- اگر بچه حیوان تمام خلقت که موی آن هم تمام روییده باشد 298
- مسأله 1307- اگر حیوان را بی ذکر اسم خدا و به غیر قبله ذبح کنند سهوا، 298
- مسأله 1305- اگر مثل مرغ و گنجشک مثلا سر آن را بکنند، 298
- مسأله 1310- ماهی که اصلا فلس ندارد، 298
- مسأله 1306- اگر در حال اضطرار حیوانی را به دندان [3] یا سنگ یا نی و امثال آنها ذبح کنند، 298
- مسأله 1311- تذکیه واقع میشود بر حیوان طاهر العین، 298
- مسأله 1318- خبائث که حرام است اگر شک به هم رسد 299
- مسأله 1315- اجزایی که از زنده جدا شود 299
- مسأله 1317- چیزهایی که حرام است مثل شراب از برای معالجه درد، 299
- مسأله 1319- خوردن چیزی در خانه پدر و مادر و برادر و خواهر و عمو و عمه و خالو و خاله و صدیق 299
- مسأله 1313- هر گاه انسان وطی کند به حیوان حلال گوشت، 299
- مسأله 1316- از گوسفند ذبح شده خون و فضله و قضیب و فرج و بچهدان و خصیتین 299
- مسأله 1314- هر گاه انسان با اسب یا قاطر یا الاغ وطی کند، 299
- مسأله 1323- خوردن خبائث که حرام است، 300
- مسأله 1326- خوردن چیزی از سفره و خوانی که در آن شراب خورده شود 300
- مسأله 1324- خوردن گل حرام است 300
- مسأله 1320- جایز است از برای مضطر که بخورد چیز حرام را 300
- مسأله 1325- خوردن مال غیر که حرام است، 300
- مسأله 1327- در اخبار مستفیضه آورده شده است که «جاری ساختن یک حد از حدود الهی نافعتر است از بارانی که به بارد چهل شبانه روز» 300
- مسأله 1322- هر گاه شخص قدرت بر دفع ضرر از نفس محترمه داشته باشد، 300
- مسأله 1321- اما خوردن هر چیزی که ضرر کند شخص را، 300
- مسأله 1330- به دشنام دادن هر یک از چهارده معصوم علیهم السّلام یا ادّعای پیغمبری کردن یا شک در کلام پیغمبر [صلّی اللّه علیه و آله و سلّم] داشتن، 301
- مسأله 1329- مرتدّ ملی تا سه دفعه احتیاطا توبه او را قبول کنند 301
- مسأله 1331- هر گاه پیش از اقامه شهود زنا کننده توبه کند، 301
- مسأله 1328- کسی که در حال انعقاد نطفهاش یکی از ابوینش، 301
- مسأله 1332- هر گاه کسی زنا کند با یکی از محرمهای نسبی خود 302
- [مسائل حدود و دیات] 302
- مسأله 1335- مرد پیر و زن پیر [2] هر گاه زنا کنند، 302
- مسأله 1334- هر گاه کسی شخصی را ببیند که با زنش زنا میکند 302
- اشاره 302
- مسأله 1333- هر گاه کافری با زن مسلمانی زنا کند 302
- مسأله 1336- مردی که زن عقدی دائم حاضر [1] دارد و زنا کند، 303
- مسأله 1339- هر گاه لواط کننده و لواط دهنده هر دو بالغ و عاقل باشند، 303
- مسأله 1340- فاعل را به شمشیر کشتن، 303
- مسأله 1338- در کتاب نجم الهدایه از جناب رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم مروی است که 303
- مسأله 1337- هر گاه مملوک بالغ یا بالغه زنا کنند، 303
- مسأله 1342- اگر دو نفر [2] در یک رختخواب مجتمع [3] شوند، 304
- مسأله 1341- اگر شخص عورت خود را به بدن پسری بمالد، 304
- مسأله 1344- اما مساحقه، 304
- مسأله 1346- امّا قیاده، هر گاه شخص جمع کند میان مرد و زن را برای زنا، 304
- مسأله 1345- هر گاه زنی فرج خود را به فرج زن دیگر بمالد، 304
- مسأله 1343- هر گاه شخص پسری را به شهوت ببوسد 304
- مسأله 1353- حدّ دزدی با شرایط، 305
- مسأله 1352- اما هر گاه طفل ممیّز دزدی کند، 305
- مسأله 1348- امّا قاذف را که حد میزنند نباید مثل زانی برهنه باشد 305
- مسأله 1349- امّا شراب خورنده را، 305
- مسأله 1351- مالی که دزدی کردن آن موجب بریدن دست و مانند آن است، 305
- مسأله 1350- اما شارب الخمری که بالغ عاقل مختار باشد، 305
- مسأله 1347- اما قذف، هر گاه کسی نسبت دهد به زنی، 305
- مسأله 1354- اما محارب کسی است که شمشیر یا مثل آن برهنه در دست بگیرد 306
- مسأله 1355- اما حدّ محارب، 306
- مسأله 1360- دیه قتل عمدی که تعیین بهم رسانند یکی از شش چیز است: 306
- مسأله 1358- هر گاه شخص امر کند یکی را به غیر حق که بکش فلان را 306
- مسأله 1356- اگر محارب کسی را بکشد 306
- مسأله 1359- پدر عمدا فرزند خود را بکشد، پدر را نمیکشند، 306
- مسأله 1357- اگر به فریاد کردن و زدن دفع محارب نتوان کرد، 306
- مسأله 1362- اما هر گاه کسی شخصی را به مهمانی طلبد 307
- مسأله 1363- هر گاه کسی افسار مالی را میکشد میرود، 307
- مسأله 1367- هر گاه شخص وضعی کند که موی دو ابروی شخص بریزد و نروید، 307
- مسأله 1361- دیه یهودی و مجوسی [2] که جزیه میدهند، 307
- مسأله 1364- هر گاه شخص سوار باشد و مال را بیازارد 307
- مسأله 1366- هر گاه موی زن را چنین کند که نروید، 307
- مسأله 1365- هر گاه شخصی کاری کند که موی سر یا ریش مرد بریزد، 307
- مسأله 1370- اما دیه نرمه بینی را قطع کردن، 308
- مسأله 1372- دیه قطع کردن زبان از بیخ، 308
- مسأله 1373- اما دیه دو دست، 308
- مسأله 1368- هر گاه شخص دو چشم کسی را کور کند، 308
- مسأله 1369- و اگر کسی چهار پلک دو چشم را معیوب کند، 308
- مسأله 1371- دیه قطع کردن و دو گوش، 308
- مسأله 1378- دیه دو پا تا مفصل، 309
- مسأله 1376- دیه قطع کردن هر دو پستان زن، 309
- مسأله 1377- دیه بیضتین 309
- مسأله 1380- جراحتی که بر سر یا روی مرد واقع شود 309
- مسأله 1374- اما اگر شخص وضعی کند که ناخن یکی بیفتد و نروید، 309
- مسأله 1375- اما دیه شکستن پشت 309
- مسأله 1379- هر گاه کسی اذیت کند یکی را که عقل او زایل شود 309
- مسأله 1384- هر گاه شخصی سیلی یا مانند آن بر روی کسی بزند 310
- مسأله 1383- هر گاه شخصی به خنجر [6] یا تیر و مانند آنها، 310
- مسأله 1381- دیه زن پیش از آن که تا ثلث دیه برسد، 310
- مسأله 1382- جراحتی که بر سر یا رو برسد، 310
- مسأله 1389- هر گاه شخص در حال مجامعت با زن آزاد، نطفه را بیرون بیاورد بی اذن زن، 311
- مسأله 1387- حمل که سقط کنند، دیه از برای نطفه، 311
- مسأله 1385- اگر این اثرها در بدن ظاهر شود، 311
- مسأله 1386- دیه غلام و کنیز، قیمت ایشان است اگر تجاوز از دیه نکنند 311
- مسأله 1392- هر گاه کسی اجزای حیوان مأکول اللحم را قطع کند 311
- مسأله 1390- هر گاه کسی سر میتی [3] را جدا کند، 311
- مسأله 1388- هر گاه کسی زن حامله را بکشد، 311
- مسأله 1391- هر گاه کسی حیوان حلال گوشت را بی ذبح شرعی تلف کند، 311
- مسأله 1397- هر گاه کسی قتل خطا یا شبه خطا [4] کند، 312
- مسأله 1393- هر گاه سگ شکاری را تلف کند، 312
- مسأله 1396- هر گاه کسی یکی را عمدا کشت، 312
- مسأله 1398- امّا هر گاه کسی مؤمنی را بکشد به گمان [5] کافر حربی، 312
- مسأله 1394- هر گاه سگ پاسبان گوسفند [1] باشد، 312
- مسأله 1395- اگر حیوانی زراعت یا مال کسی را تفریط کند، 312
- مسأله 1403- هر گاه به زدن اطفال دیه لازم آید، 313
- این چند مسأله آخر، باز فتوای مرحوم شیخ مرتضی (علیه الرحمة) است. 313
- مسأله 1401- زدن حیوانات یا جراحت کردن به ظلم، 313
- مسأله 1402- طفل که تقصیر کند و مرتکب بعضی از گناهان کبیره بشود، 313
- مسأله 1400- گربه هر گاه ضرری برساند، 313
- مسأله 1399- هر گاه کسی حشرات زمین، مثل مورچه یا مگس را بکشد، 313
- در ارشاد القلوب مسطور است این حدیث شریف که: 314
- اصطلاحات و لغات 316
مستحبی - و سهوا در دلش گذشت یا بر زبانش جاری شد نمازی دیگر، چون ملتفت شد باکی نیست [1]، همان نمازی است که قصد داشت در اول، عدول نمیخواهد.
مسأله 397- اگر اول قصد نمازی کرد و تکبیر گفت و بعد به خیال نمازی دیگر تمام کرد
همان نماز که اول قصد داشت، حساب است [2] اگر در عدد رکعات موافق باشند.
مسأله 398- انگشتر متنجس در غیر دست
و شبه [3] آن ممنوع است [4]، بنا بر احتیاط از برای نمازگزار، اما فروختنش جایز است و احوط إعلام است.
مسأله 399- هر گاه شخص در نماز قهرا حرکت کرد
اما به قسمی که از صورت نماز گزار نیفتاد بعد که قرار گرفت ذکر یا قرائتی در آن حال خوانده، قربة إلی اللّه اعاده کند ضرر ندارد.
مسأله 400- قرائت جهریّه که آخرهای کلمه بعضی جاها آهسته خوانده میشود
که صدا در خیشوم میافتد ضرر ندارد. [5]
مسأله 401- فرش زیر مریض حکم لحاف رویش را ندارد
که باید پاک باشد به جهت نماز.
مسأله 402- معفوّ نیست مربّیه طفل با قدرت شستن [6] جامهاش
یا عاریه و اجاره گرفتن بدون مشقت. [7]
-----------------------------------
[1]- (یزدی) اگر مجرد خطور قلبی با جریان لسان و قصد نماز اوّل بر قرار باشد.
[2] (صدر) مطلقا معلوم نیست. [3] (یزدی) اقوی جواز است. [4] (خراسانی) گذشت حکم محمول نجس [مسأله 353]. [5] (یزدی- میرزا) مشکل است مگر آن که از حدّ جهر بیرون نرود. [6] (میرزا) با قدرت و عدم مشقّت در تحصیل جامه- چه به خریدن و چه به اجاره- اشکال است و عدم عفو اقوی است. [7] (میرزا) علی الاحوط. (یزدی) گذشت که مطلقا میتواند.