مجمع المسائل - جلد سوم‌ صفحه 48

صفحه 48

اظهارات بیّنه جرح را بشنود و به آن حکم کند و خلاصه، تا آنجا که ممکن است کوشش در دفاع نماید.

س‌

‌- هر گاه دو نفر در اصل وکالت اختلاف کنند به این که، یکی به دیگری بگوید تو مرا وکیل نمودی و دیگری منکر شود، یا این که وکالت مسلّم باشد لکن در تلف مال یا کوتاهی نمودن وکیل اختلاف کنند یا در دفع مال به موکّل اختلاف شود، قول کدامیک مقدّم است؟

ج‌

‌- در موردی که در اصل وکالت اختلاف کنند، قول منکر وکالت، مقدّم است و در مورد اختلاف در تلف مال یا تفریط وکیل، قول وکیل مقدّم است و اگر اختلاف در دفع مال به موکّل باشد ظاهر آن است که قول موکّل مقدّم باشد.

س‌

‌- عمرو دو سال پیش نخ پتوی یک شرکت را بعنوان کمیسیون به زید می‌فروشد، زید تمام و کمال بهای نخ خریداری شده را به عمرو پرداخت کرده و نخها را تحویل می‌گیرد، بعد از چند ماه زید به عمرو مراجعه کرده و می‌گوید شش عدل از نخها را وزن کردم و هر عدل یک کیلو کسری دارد و عمرو بلا فاصله به زید می‌گوید عدلهای ما کم نمی‌آید، دوباره عدلها را وزن کن اگر کسر آمد بمن اطلاع بده، زید نخها را مصرف می‌کند و در عرض دو سال صحبتی از کم بودن نخ نمی‌کند و به معاملات خود با عمرو ادامه می‌دهد، اخیرا عمرو با زید معامله پتو می‌کند و علی الحساب بابت پتو به زید پول می‌دهد پتو ترقّی می‌کند و زید به عمرو پتو نمی‌دهد و پول را هم بوی پس نمی‌دهد و می‌گوید بابت کسر وزن نخهای دو سال پیش حساب کردم، آیا زید می‌تواند پول عمرو را که بابت بیعانه پتو گرفته است بعنوان کمبود نخهای دو سال پیش که مربوط به یک شرکت بوده و کم بودن آن هم ثابت نشده است نگهدارد یا خیر؟

ج‌

‌- در صورت مفروضه که عمرو زید را وکیل کرده که مال را وزن کند و به او اطلاع دهد و زید مدّعی کمبود است قولش مسموع و قبول است و اگر عمرو یقین دارد که مال تمام بوده و زید دروغ می‌گوید می‌تواند او را قسم بدهد.

س‌

‌- شخصی این جانب را وکیل شرعی نموده بود که فلان قطعه زمین مرا بفروش، وکیل انجام وظیفه نمود و به موکّل ابلاغ کرد، بعد از مدتی موکّل آمده نکول از فروش زمین

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه