مجمع المسائل - جلد سوم‌ صفحه 51

مسائل متفرقه وکالت‌

س‌

‌- شخصی به برادرش باین عبارت وکالت داده است: وکالت و نمایندگی مطلقه در کلیّه امور موکّل اعم از منقول و غیر منقول و مطالبات و دیون و اجاره و استیجار، شرطی، رهن و ارتهان، خرید و فروش و تفویض و تبدیل و وصول و ایصال و فسخ و ابطال اسناد رسمی و غیر رسمی و تنفیذ و ابراء و قباله و تملیک و تملک و اخذ و دریافت وجوه معاملاتی و رسیدگی به کلیّه امور موکّل بدون احتیاج به موکّل نافذ و معتبر است، وکیل با اختیارات مذکوره سه دانگ خانه موکلش را به ثمن معینی به خودش انتقال داده است، حال با توجه به این که وکیل اختیار تملیک و تملک و خرید و فروش اموال موکّل را داشته آیا ادعای موکّل به این که چون وکیل خانه او را به خودش انتقال داده و چنین اختیاری نداشته، بعلاوه به بهای کمتر از بهای واقعی، بیع را واقع ساخته بیع باطل است، مسموع می‌باشد یا خیر؟

ج‌

‌- گر چه لفظ وکالت مرقومه عموم دارد لکن بعید نیست منصرف باشد از بیع سه دانگ خانه به خود وکیل، آن هم به کمتر از قیمت عادله مگر قرائن دیگری دلالت کند بر شمول وکالت بر معامله مزبوره.

س‌

‌- زید به عمرو وکالت می‌دهد که در کلیّه امور من کما فی السابق دخالت داشته باشید و آن چه محاسبات و حواله و اسنادی که از ناحیه من مشاهده شد، در ازاء آن از اصل و فرع ما یملک من اداء نمایید و از هر جهت وکالت شرعیه دارید و کسی را با شما در این موضوع حق منازعه نیست و در حاشیه همان وکالت نامه می‌نویسد قول خداوند متعال را که می‌فرماید من بعد وصیّة یوصی بها او دین، منظور بدارید در این صورت این وکالت فقط در حال حیات زید نافذ است و باید مورد عمل قرار بگیرد و یا بعد از فوت زید را هم شامل می‌شود؟

ج‌

‌- ظاهر عبارت، وصیّت به اداء دیون است بعد از موت و وصی‌ّ باید بعد از موت دیون او را اداء نماید از اصل مال عینا یا منفعة و دین اعم است از قروض مردم و مهر عیال و خمس