جامع شتات جلد 2 صفحه 170

صفحه 170

شود. باقی مانده کلام، در مسئلهء ثانیهء صلح، که آن دو نفر ادعا کنند هر یک به موجب علی حده. و گمان حقیر این است که در صورت اعتراف هر یک به حقیت دیگری در آنچه ادعا می کنند باز مثل صورت اتحاد موجب، باشد. در اینکه حصول هر قدر از آن از برای هر یک، منشأ اشتراک دیگری باشد. و همچنین حکایت مصالحه بر آن. به علت اعتراف هر دو به اشاعهء ملکیت آن بینهما.

113- سوال:

113- سوال: شخصی قطعه زمینی را به حدود معینه، می فروشد به ثمن معین. و بعد بایع ادعا می کند که من مبیع را قبل از بیع مشاهده نکرده بودم. ویا چنین میدانستم که این زمین مبذر چهار خروار بذر است، الحال معلوم شده که بیشتر است. آیا تعیین حدود اربعه رافع جهالت هست یا نه؟ -؟ و با وجود تعیین مذکور، بایع ادعای خیار رؤیت می تواند کرد یا نه؟ -؟.

جواب:

جواب: هر چند فقها تجویز کرده اند بیع اراضی و ثیاب را به مشاهده بدون ذرع و مساحت. و مشاهده را رافع جهالت دانسته اند، ولکن این سخن بر " اطلاق " خود، باقی نیست. به جهت آنکه مناط در بطلان بیع مجهول، غرر و سفاهت است در عرف و عادت. و آن متعارف است در مثل ثیاب. مثلا ثوب قلمکار (1) و الیجه و تافته و دارائی (2) را به همان نام خود میخرند بدون پیمودن به ذراع، و در آن غرری و سفاهتی در عرف و عادت نیست. ولکن در کرباسهای هشت چله و تابدار و کتان و امثال اینها، بدون ذرع کردن، در عرف و عادع منشأ غرر و سفاهت است. و بیع اولی بدون پیمودن صحیح است. بخلاف ثانی. بیش از این نیست که هر گاه در اولی ناقص بر آید، مشتری خیار فسخ دارد به جهت نقصان. و اما بیع ثانی از اصل باطل است، به سبب جهالت مبیع.

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه