جامع شتات جلد 2 صفحه 212

صفحه 212

1- ای علمها بان ولدها المستولد یکون حرا، او علمها بان استیلادها ینجر احیانا بحریتها، هذا اذا قلنا بصحه لفظه " بالحریه "، و لعلها غلط والصحیح " بالفریه " او " بالفضولیه " و ما یؤدی معنی بیع مال الغائب من دون اذنه.

ولم یجز المالک (ولا من یقوم مقامه) فللبیع باطل. وینتزعها المالک او من یقوم مقامه. و کذا العقر و اجره المنافع المستوفات وغیر المستوفات، ولا یرجع المشتری فی شیئ من ذلک الی البایع. لانه غاصب محض. ویدل علیه فحوی مادل فی صوره الجهل. ولو کان جاهلا فی اول الامر ثم علم فیرجع بما غرم حال الجهل، لا غیره. واما حکم الولد: فان کان حین الوطی عالما بالحرمه فی الوطی ایضا، فهو زان، والولد لا یلحق به بل هو رق للمالک. لانه نماء ملکه، تابع له.

125 -سوال:

125 -سوال: شخص تاجری صاحب مبلغی قرض بوده، و اوضاع و متملکات او منحصر و موقوف در یک باب خانه که محل سکنای او بوده. بعد از ابراز اوضاع شخص تاجر، مطالبین قروض او، به حاکم عرف، عرض نموده، و خانه که محل سکنای او بوده بفروش رسانیده و وجه آن را به قروض مذکور داده. اما فروختن او از خوف حاکم جور و هتک آبروی خود، وخواهش اشخاص مشتری بوده، نه به مظنهء وقت و قیمت اهل خبره. و در معامله هم، صلح از غبن و غبن در غبن، نموده اند. و بایع مدیون، معنای صلح از غبن و غبن غبن را فهمیده. ولیکن در اجرای صیغه و تلفظ به آن، نیت و قصد معامله و صلح از غبن نبوده. و در همان حین اجرای صیغه، اشخاص دیگر خانه مسکونهء مدیون مذکور را، مبلغ بیست تومان فضی، علاوه از قیمتی که مشتریین که حال متصرفند میخریده. آیا می تواند شخص مدیون، بعد از وسع و استطاعه، خانه خود را از مشتریین پس بگیرد یا نه؟ -؟ و می تواند ادعای غبن معامله را، یا فساد معامله را، بطریق معروض نماید یا نه؟ -؟

جواب:

جواب: مدیون را نمی توانند اجبار کنند به فروختن خانه محل سکنی که محتاج است به آن، و در خور زی اوست، ولیکن هر گاه خود بفروشد و به ارباب طلب بدهد، بیع صحیح است. و باقی مطالب که بیع جبری بوده و از خوف بوده، و اینکه به صیغهء صلح قصد صلح نداشته، و اینکه مغبون بوده، اینها هم محتاج است به مرافعه و ثبوت. و

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه