جامع شتات جلد 2 صفحه 221

صفحه 221

1- بنیچه: با ضم اول: بن + ی + چه: مقرری: مالیات: مالیات ثابت. و از همین ریشه است اصطلاح " بنچاق " که به نوعی سند ملک گفته می شود: بنچه - بنچق - بنچاق

و هر گاه استحقاق زید از باب " ملک رقبه " نباشد بلکه از باب استحقاق حقی باشد، از قبیل شارع و مجرای میزاب و امثال آن (یعنی اینکه مثلا صلح کرده بوده باشد بکر با زید مجرای آب را یا [ خود ] آب را - خصوصا بنا بر مشهور که انتقال [ ملکیت ] آب نهر را به صیغهء بیع جایز نمیدانند - به همین قدر که این زمین خاص، از آن شرب کند، در این صورت نمی تواند به دیگری منتقل کند. همچنانکه هر گاه کسی حق العبوری به خانهء خود داشته باشد در خانهء دیگری. هر گاه خانهء خود را کاروانسرا کند، یا دکان خبازی یا امثال آن کند، آن حق العبور باقی نمیماند. و در این صورت که حق الشرب زید ممنوع باشد بر میگردد به حق تملک بکر و ضرر بنیچه و خراج هم مندفع می شود از زید. چون خراج تابع ملک است.

135 -سوال:

135 -سوال: شخصی پنجاه سال قبل از این به رحمت ایزدی پیوسته. و وارث او منحصر به دو نفر پسر و سه نفر دختر و یک زوجه بوده. و قدری ملک و آب و عمارت از او باقی مانده که ورثه فی ما بین خود تقسیم و هر یک " رسد " خود را متصرف، و بعد از پنج شش سال دیگر، دو نفر پسر نیز امر لبیک را اجابت، و " رسد " آنها به والدهء ایشان رسیده، و مدت بیست سال در تصرف والدهء آنها بوده. در سنهء هزار و دویست آن ضعیفه ملک و آب مزبور را به تصدیق صبایای خود به شخصی به مبلغ ده تومان فروخته، و در حین بیع قرار داد شده که مشتری ده تومان وجه ثمن را اخراجات نفقه و کسوهء او نماید (یعنی زندگانی او را موافق معمول ولایت گذرانیده) و هر گاه آن ضعیفه محرم شرعی داشته و راه امن باشد خرجی رفتن و آمدن کربلای او را مهم سازی نماید. مدت سه سال در حیات بوده و در سال چهارم فوت شده. دو نفر صبایای او مدعی [ این ] که قرار داد و شرطی که در وقت بیع شده، به عمل نیامده، یعنی والدهء ما به کربلا نرفته. و مشتری [ مدعی ] اینکه مرگ او را امان [ ن- ] داد و محرم نداشت و راه هم امن نبود.

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه