جامع شتات جلد 2 صفحه 263

صفحه 263

1- و لعل اصل هذه العباره: هذا تفصیل الکلام فی المسئله المعترضه فی البین

اداء القیمه، جمع بین العوض و المعوض. فغایه الامر ان هذا التقاص المتوهم، اسقاط البدل المتوهم من باب الحیلوله، فما الذی اسقاط الثمن الذی استحقه الغاصب من جهه البیع، و قد ذکرنا ان فسخه للبیع منفردا، لا یوجب اسقاط الثمن فی نفس الامر، و ان توهمه الغاصب.

165- سوال:

165- سوال: هر گاه کسی معاملهء لازمه (مثل بیع یا صلح) کرده باشد. و در ضمن عقد، شرط خیار فسخ در مدت معینه به جهت احدهما شده باشد. و بینهء عادله شهادت بدهند که در عرض مدت مذکوره، صاحب خیار گفته است که من آن معامله را فسخ کردم. آیا این قول موجب فسخ است یا نه؟ -؟.

جواب:

جواب: هر گاه عبارت " فسخ کردم " به قرنیهء مقام معلوم شود که انشای فسخ است، و بینه هم بر این معنی شهادت بدهند. اشکالی ندارد، و فسخ ثابت است. و هر گاه شهادت بدهند به لفظ خبر، یعنی آن شخص خبر داده است که فسخ کرده ام، و بینه این اخبار و اقرار را شهادت میدهند، ظاهر این است که این نیز شهادت بر فسخ هست. و همین قدر کافی است در فسخ. به اعتبار آنکه اخبار از آن با وجود استلزام حصول آن در خارج بقای آن را، بالفعل دلالت دارد بر اخبار او از حال، به این معنی که الحال مال سابق من، مال من است. نظیر این است رجوع در طلاق. چنانکه اتفاق علما است که اگر زوج در حال عده انکار طلاق بکند، می گویند این رجوع است، و این نیست الا به جهت اینکه انکار طلاق مستلزم اقرار به زوجیت است. و همچنین احادیثی که دلالت دارد بر اینکه در حین رجوع شاهد نگرفته باشد بعد از آنکه به خاطرش آید، شاهد بگیرد، و ظاهر این اخبار این است که در نزد شهود اقرار کند که من رجوع کرده ام. هر چند به عنوان اخبار از گذشته باشد. و مطلقا دلالتی بر این ندارند که ثانیا انشای رجوع بکند. و ایضا: هر گاه شهود میبینند که شخصی با زن مطلقهء خود ملاعبه می کند به قصد اینکه زن اوست، نه به نیت حرام، و لکن معلوم ایشان نباشد که انشای رجوع، قبل از این شده

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه