جامع شتات جلد 2 صفحه 32

صفحه 32

1- رجوع کنید به مسئله شماره 6 و پاورقی ذیل آن.

2- نگاه کنید به مسئله شماره 36

خیار منقضی شود و بایع اول هم فسخ نکند به رد مثل ثمن و مشتری ثانی راضی باشد به بیع ثانی صحیح است و لازم است. و هر گاه فسخ کند بایع اول به رد مثل ثمن، پس مسلط است که مبیع را از مشتری ثانی بگیرد. و مشتری ثانی رجوع می کند به مشتری اول و ثمن را میگیرد و منافع مبیع در این ایام، مال هر یک از مشتریان است که در تصرف او بوده است. پس حاصل جواب از صورت سئوال، این است که هر گاه مراد مشتری اول از بیع به عنوان قطع و لزوم آن باشد آن قطع ولزوم نسبت به خود او است نه نسبت به بایع صاحب خیار، و مشتری هم عالم است ومنشأ تضییع حق بایع نمی شود، پس حرمت این بیع مطلقا وجهی ندارد. واگر مراد او بیع قطعی نفس الامری است وچنین بفروشد به عنوان قطع که دست بایع را کوتاه کند، پس این بیع حرام است، ولکن بطلان او رأسا معلوم نیست، بلکه میگوییم که در این صورت هر گاه بایع رد مثل ثمن کرد و فسخ بیع کرد رجوع به مشتری ثانی و مبیع را استرداد می کند. و هر گاه نتواند استرداد کند غرامت آن را از مشتری اول یا مشتری ثانی میگیرد. وظاهر این است که مشتری اول نمی تواند رجوع کند به مشتری ثانی در منافع مبیع، به جهت آنکه نهی از آن بیع از برای حق بایع اول بوده، نه از جهت او و او مال خود را با منافع آن تسلیم مشتری کرده بود، پس بیع نسبت به او باطل نبوده و هر گاه بایع اول رد مثل ثمن نکند بیع بر حال خود خواهد بود وظاهر این است که محتاج به اجازهء تازه از مشتری اول نخواهد بود. والله العالم.

32- سوال:

32- سوال: شخصی از شخصی ده تومان گرفته به وعده یک سال به دوازده تومان تبریزی بی صورت شرعی به عنوان ربا، در سر وعده این شخصی که پول گرفته می گوید که انتفاع را نمیدهم رباست و ربا حرام است. آن شخص می گوید که میگیرم. آیا تسلط دارد که بگیرد یا نه؟ آیا فرق دارد که هر دو جاهل بوده باشند یا هر دو عالم یا احدهما عالم دون دیگری یا نه؟ و دیگر آنکه صاحب وجه می گوید که تو هم ده تومان بده به من یک سال نگه دارم بعد به تو بدهم، آیا تسلط دارد یا نه؟

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه