جامع شتات جلد 2 صفحه 93

صفحه 93

جریب آن را می فروشد به احدی. و می گوید یک جریب از این ده جریب را به تو فروختم و او هم قبول می کند. و بعد از آنکه میخواهند قسمت کنند مساحت که می کنند مجموع زمین نه جریب بوده است بایع می گوید به مشتری که تو مستحق عشر زمینی. و مشتری می گوید که من یک جریب زمین خریده ام. آیا مشتری مستحق عشر مجموع است یا مستحق یک جریب زمین است؟ -؟.

جواب:

جواب: هر چند فقها ذکر کرده اند که هر گاه جزء مقدر و غیر معینی را بفروشد از شیئ معین معلومی مختلف الاجزاء (مثل ذراعی از کرباس معینی، یا گوسفندی از گله معینی، یا جریبی از زمین معینی) آن بیع باطل است. ولکن ظاهر این است که مراد ایشان این است که بر سبیل اشاعه نباشد، و هر گاه بر سبیل اشاعه باشد جایز است. چنانکه هر گاه جزء مشاء معلوم النسبه را به شیئ معین بفروشد، خواه مختلف الاجزاء باشد یا متساوی الاجزاء، مثل ثلث این زمین معین، که اجزای آن مختلف باشد. یا ثلث این قبه گندم معین که مقدار آن معلوم است. در اینجا نیز صحیح است بی اشکال. و به آنچه ما گفتیم که مراد ایشان غیر صورت اشاعه است، در مسالک تصریح شده. پس هر گاه مراد بایع در صورت سؤال، این است که یک جریب مشاع از آن زمین خاص که آن را ده جریب میداند فروخته است، بیع صحیح و در یک جریب با او شریک است بالاشاعه. به جهت آنکه مطلقا جهالتی نیست، نه در اصل زمین و نه در اشتمال زمین بر آن مقدار. و نمی تواند به مشتری بگوید که عشر زمین مال تو است. بلکه دور نیست که بگوئیم هر گاه مشتری تمام زمین را دیده باشد، یا تمامی کرباس [ را، ] واجزاء آن هم مختلف باشد. و راضی شود به هر جزء از اجزاء آن، و بر غیر سبیل اشاعه هم بخرد دلیلی بر بطلانش نباشد. چون غرری و فسادی لازم نمی آید. و مختار است مشتری که از هر جا خواهد بگیرد. به هر حال، ظاهر در صورت سؤال این است که معامله بر جزء معلوم النسبه به کل نشده که مراد عشر زمین باشد، بلکه معامله بر یک جریب شده. و مفروض آن است که

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه